آگاه: در شرایطی که جامعه همچنان بهسمت نمایشهای پرزرق و برق میرود، زوجهایی که در شرایط مالی ضعیفی قرار دارند، ممکن است تصمیم بگیرند که بچهدار نشوند یا حتی اگر بچهدار شوند، تنها به یک یا دو فرزند بسنده کنند، چراکه از همان ابتدا با مشکلات مالی زیادی روبهرو خواهند شد. ترس از عدم توانایی در تامین هزینههای تحصیل، درمان، یا نیازهای اولیه فرزند، میتواند بسیاری از زوجهای جوان را از داشتن فرزند بیشتر منصرف کند. این اتفاق به نوبه خود میتواند در درازمدت موجب کاهش نرخ باروری و افزایش شکافهای اجتماعی شود.
تاثیر جشنهای لاکچری بر مردم عادی
علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس در گفتوگو با آگاه درمورد تاثیر جشنهای تعیین جنسیت لاکچری بر مردم عادی میگوید: یکی از اثرات اصلی این پدیده، فشار اجتماعی است. در دنیای امروز که بسیاری از افراد بهدنبال اثبات خود و جایگاه اجتماعیشان هستند، این جشنها بهنوعی به ابزاری برای نمایش وضعیت اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است.
بهویژه در جوامعی که درگیر رقابتهای اجتماعی و اقتصادی هستند، افراد میخواهند به هر شکلی ثابت کنند که از دیگران بالاتر هستند. شبکههای اجتماعی، بهویژه اینستاگرام، نقش مهمی در تقویت این فشار دارند. هر جشن و رویدادی که در این فضا منتشر میشود، بهسرعت به یک استاندارد تبدیل میشود. این استانداردها، حتی اگر از نظر اقتصادی برای بسیاری از افراد قابل دسترسی نباشد، همچنان بهعنوان معیاری از موفقیت و توانمندی اجتماعی در نظر گرفته میشود.
شریفی یزدی با تاکید بر اینکه این جشنها میتوانند تاثیرات مختلفی بر مردم عادی بگذارند، ادامه میدهد: اولین تاثیر، فشار روانی است. وقتی افرادی میبینند که دیگران توانستهاند چنین جشنهای لاکچری برگزار کنند، بهطور ناخودآگاه احساس میکنند که اگر نتوانند مشابه آن را تجربه کنند، در یک نوع شکست اجتماعی به سر میبرند. این احساس میتواند در میان طبقات ضعیفتر و افرادی که از نظر اقتصادی شرایط مساعدی ندارند، تشدید شود.
این جامعهشناس بر این باور است که درواقع، این فشار میتواند به شکل یک نیاز کاذب تبدیل شود که در آن فرد برای جلب توجه و تایید اجتماعی، خود را مجبور میبیند که هزینههایی را برای برگزاری چنین جشنهایی صرف کند. البته این فقط محدود به جشن تعیین جنسیت نیست؛ در واقع بسیاری از تشریفات تجملاتی که به نوعی «مد» شدهاند، ازجمله جشنهای تولد کودک، مراسمات نامگذاری و حتی جشنهای دیگر مانند جشنهای فارغالتحصیلی و...، تحتتاثیر همین فشارهای اجتماعی قرار دارند. او در پاسخ به این سوال که آیا فشارهای اجتماعی میتواند بر تصمیمات اقتصادی و اجتماعی افراد تاثیر بگذارد یا نه؟ خاطرنشان میکند: فردی که از نظر اقتصادی توانایی پرداخت هزینههای هنگفت جشنها را ندارد، ممکن است بهدلیل همین فشار اجتماعی، اقدام به قرض گرفتن پول یا حتی فروش داراییهای خود کند تا در این رقابت اجتماعی شرکت کند. این اتفاق نهتنها وضعیت مالی فرد را بحرانی میکند، بلکه میتواند به احساس نارضایتی و اضطراب شدید منجر شود.
از سوی دیگر، این فشارهای اجتماعی میتواند باعث شود افراد به تصمیماتی برسند که در بلندمدت به نفعشان نیست؛ برای مثال، خانوادههایی که نمیتوانند هزینههای یک جشن لاکچری را تامین کنند، ممکن است به فکر فرزندآوری نیفتند یا از داشتن فرزند بیشتر منصرف شوند. این باعث میشود که جمعیت بهطور غیرمستقیم کاهش یابد و فشارهای اجتماعی همچنان در زمینههای مختلف زندگی افراد تاثیرگذار باشد.
این جامعهشناس به بحث نابرابری اجتماعی نیز اشاره کرده و میگوید: برگزاری این جشنها و مراسمات تجملاتی بهوضوح نشاندهنده شکاف طبقاتی است. کسانی که از طبقات مرفه جامعه هستند، بهراحتی میتوانند چنین جشنهایی برگزار کنند و در همین حین، کسانی که در طبقات ضعیفتر هستند، ممکن است حتی از نظر روانی و اجتماعی تحت فشار قرار بگیرند. این تفاوتها، علاوهبر اینکه باعث افزایش نابرابری اجتماعی میشود، میتواند به شکلهای مختلفی مثل احساس تبعیض، ناامیدی و حتی بیاعتمادی به سیستم اجتماعی نمایان شود. او توضیح میدهد: شکاف طبقاتی تنها درمورد دسترسی به کالاها و خدمات نیست، بلکه در بسیاری از مواقع درمورد نوع زندگی، تجربیات اجتماعی و حتی احساسات فردی هم تاثیر میگذارد. افراد در طبقات پایینتر، زمانی که میبینند جشنها و مراسمهای لوکس برای دیگران برگزار میشود، احساس میکنند که از جامعه کنار گذاشته شدهاند و این میتواند به مشکلات روانی و اجتماعی مثل افسردگی، اضطراب و احساس عدمرضایت از زندگی منجر شود.
شریفی یزدی تاکید میکند: یکی از راهحلهای کلیدی، تغییر در نگرش اجتماعی است. اگر افراد جامعه بتوانند به جای تمرکز بر ظاهر و نمایش تجملات، به ارزشهای انسانی و اجتماعی بیشتری توجه کنند، ممکن است این فشارهای اجتماعی کاهش یابد. به همین دلیل لازم است که در سطح کلان فرهنگی، رسانهها و نهادهای اجتماعی به ترویج ارزشهای صحیح و سالم پرداخته و جشنها و مراسمها را به سمت سادهتر و خانوادگیتر شدن هدایت کنند.
در کنار این، آموزشهای مالی و ارتقای فرهنگ مدیریت منابع در خانوادهها میتواند به افراد کمک کند تا بیشتر به اولویتهای واقعی زندگی خود توجه کنند و کمتر تحتتاثیر فشارهای اجتماعی قرار بگیرند. بهعلاوه، نهادهای دولتی و جامعهشناسان باید در راستای کاهش شکاف طبقاتی و ایجاد فرصتهای برابر برای همه افراد جامعه تلاش کنند.
او بر این باور است که مهمترین اقدام برای حل این معضل آن است که جامعه به این درک برسد که لذت از زندگی و خوشبختی تنها از راه برگزاری جشنهای لاکچری و تجملاتی حاصل نمیشود. جشنها میتوانند ساده و با کمترین هزینهها برگزار شوند، به شرطی که هدف اصلی آنها، تجربه مشترک شادی و همراهی با عزیزان باشد. شاید مهمتر از همه این باشد که خانوادهها و افراد جامعه از همدیگر حمایت کنند و به یکدیگر یادآوری کنند که ارزش انسانها به امکانات مادی یا نحوه برگزاری جشنها نیست، بلکه به نوع روابط و توانایی آنها در مواجهه با چالشهای زندگی است. بهطورکلی، تغییر در فرهنگ و نگرش اجتماعی، به همراه حمایتهای اجتماعی و اقتصادی از افراد کمدرآمد، میتواند راهحل مناسبی برای کاهش تاثیرات منفی این نوع جشنها باشد.
روایتی از یک جشن افراطی
یک شب پرستاره، در عمارت باشکوهی که همانند یک کاخ افسانهای میماند، جشنی برپاست. در فضای پُرزرقوبرق و دکوراسیون شگفتانگیز، آنقدر نورهای رنگارنگ میرقصند که نمیدانی کجا ایستادهای. درختهای مصنوعی با برگهای طلایی و نقرهای در گوشهگوشه سالن ایستادهاند و نورافکنهایی که بر آنها نور میتابانند، هر لحظه این فضای رویایی را دلپذیرتر میکنند. شمعهای گلدانهای بلورین میسوزند و دودهای معطر بهآرامی در فضا پراکنده میشوند. بادکنکهایی که در رنگهای صورتی و آبی پر شدهاند، همچون گلهای درخشان به سقف چسبیدهاند و هر کدام بهتنهایی داستانی دارند؛ داستانی از لحظهای که قرار است اعلام جنسیت نوزاد باشد.
صدای موسیقی نرم و رقص نور فضای جشن را پر کرده و مهمانان که لباسی شبیه مهمانان افسانههای شاهان به تن دارند، با ذوق و شوق درحال قدمزدن در این دنیای رویایی هستند. در گوشهای از سالن، یک میز بزرگ و تزیینشده قرار دارد که دورتادور آن شیشههایی پر از نوشیدنیهای رنگارنگ چیده شده است. اینجا هیچچیزی از یاد نرفته؛ همهچیز دقیقا طبق برنامه و با دقت بالا چیده شده است. انگار همهچیز از قبل در کتابی نوشته شده و در این شب به اجرا درآمده است. حالا، لحظه اعلام جنسیت نوزاد فرامیرسد. در مرکز این جشن، یک بادکنک غولپیکر قرار دارد که داخلش معمای جنسیت جنین نهفته است. همانطور که همه به آن نگاه میکنند، مادر باردار با لباسی شبیه به یک عروس، در کنار همسرش ایستاده است. مهمانان نفس در سینه حبس کردهاند و چشمها به بادکنک دوخته شده است. با شمارش معکوس، لحظه انفجار فرامیرسد و در یک لحظه، بادکنک میترکد. رنگهای صورتی و آبی از آن بیرون میریزد، دود صورتی فضا را پر میکند و رقص نور در اطراف بهسرعت دگرگون میشود. مهمانان از شادی جیغ میکشند، کف میزنند و فریادهای شور و شوق فضا را پر میکند. بادکنکهای صورتی به آسمان میروند، انگار یک طوفان رنگ در دل شب به راه افتاده است این یعنی اینکه نوزاد دختر است. همهچیز همچون یک افسانه به نظر میآید؛ یک داستان پر از زرقوبرق، از جشنها و آراستگیهای بیپایان. همهچیز بهوضوح نشان از ثروت و تجمل دارد. هزینه این جشن، از یک عروسی باشکوه هم بیشتر است.
اما در سوی دیگر، واقعیت تلختری وجود دارد. در یک خانه کوچک و ساده، زوجی جوان منتظر تولد فرزندشان هستند اما این انتظار نه با شادی و امید، بلکه با نگرانیهای فراوان همراه است. نگرانیهایشان نه فقط برای آماده کردن سیسمونی یا تصمیمات شیرین و بیدغدغه برای جنسیت فرزند، بلکه بیشتر از همه برای تامین مخارج اولیه زندگی نوزاد است. پدر و مادر نگران هزینههای ضروری هستند: هزینههای پزشکی، دارو، پوشاک و تغذیه. برای آنها، هر ریالی که خرج میشود، حکم سرمایهگذاری روی آیندهای مبهم را دارد. نگراناند که چگونه از پس هزینههای تحصیل، درمان و نیازهای دیگر فرزند برآیند. شاید برای آنها پرسشهای زیادی پیش آمده باشد: آیا قادر خواهند بود یک زندگی راحت و بدون دغدغه برای فرزندشان فراهم کنند؟ یا مجبور خواهند شد تا سالها درگیر بدهیهای کوچک و بزرگ باشند؟
در این دنیای واقعی، برای پدر و مادر نوزاد تازه متولد شده، مسئله جشن تعیین جنسیت یک تصور دستنیافتنی است. آنها بهجای اینکه درگیر انتخاب رنگ بادکنکها یا هزینههای یک عکس حرفهای از بارداری باشند، بیشتر فکر میکنند که چگونه میتوانند از عهده خرید پوشاک نوزاد برآیند، یا چگونه با محدودیتهای مالی خود، زندگی روزمره را مدیریت کنند. آنها شاید از انجام دادن از تشریفات و تجملات جشنهای باشکوه محروم باشند اما بهخوبی میدانند که اولویتهایشان در زندگی حالا تغییر کرده است. برای این والدین، یک دست لباس و یک پتو برای نوزاد کافی است؛ جایی که دیگر خبری از رقص نور، بادکنکها و جشنهای لاکچری نیست.
شبکههای اجتماعی
مجرم ردیف اول
این در حالی است که مجید ابهری، رفتارشناس و جامعهشناس، بر این باور است که یکی از دلایل اصلی این است که شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، سبک زندگی تجملاتی و فریبندهای را به نمایش میگذارند. اینستاگرام بهویژه بهعنوان یک ابزار برای نمایش موفقیتهای شخصی و اجتماعی، به سکوی پرتابی برای برگزاری مراسمهای لاکچری و تجملاتی تبدیل شده است. جشنهای تعیین جنسیت بهنوعی به یک «مسابقه» تبدیل شده است؛ بهعبارتدیگر، افراد بیشتر از آنکه براساس نیازهای خود، این مراسمها را برگزار کنند، تحت فشار جامعه و دوستان و آشنایان قرار میگیرند تا نشان دهند که از نظر مالی در وضعیت خوبی هستند و قادر به برگزاری چنین مراسمهای باشکوهی هستند. او به آگاه توضیح میدهد که تاثیرات این جشنهای لاکچری و پرهزینه میتواند بسیار گسترده باشد. اولین تاثیری که مشاهده میشود ایجاد حس نابرابری است. خانوادههایی که توانایی برگزاری چنین جشنهایی را ندارند، معمولا خود را در مقایسه با کسانی که قادر به برگزاری چنین مراسمهایی هستند، کمتر میبینند. این امر میتواند موجب بروز احساسات منفی مانند افسردگی، کمبود اعتمادبهنفس و حتی فاصلهگیری از خانواده و دوستان شود.
از سوی دیگر، خانوادههای با وضعیت مالی ضعیف ممکن است بهدلیل احساسات منفی ناشی از ناتوانی در برگزاری چنین مراسمهایی، تصمیم بگیرند که اصلا بچهدار نشوند یا از فرزندآوری اجتناب کنند. این یک پیام منفی به نسلهای بعدی میدهد که درک صحیحی از اولویتها و ارزشهای زندگی ندارد. او تاکید میکند: بهطور حتم، این جشنها تنها یک نمایش مالی نیستند. پشت این رفتارها یک نیاز روانشناختی عمیقتر وجود دارد. بسیاری از افراد بهدنبال تایید اجتماعی و احساس تعلق به گروههای خاص هستند. زمانی که مردم چنین مراسمهایی را برگزار میکنند، درواقع در تلاشاند تا خود را بهعنوان بخشی از یک طبقه اجتماعی خاص یا موفق به نمایش بگذارند. این نمایش، میتواند به معنای تلاش برای جلب توجه و تایید از دیگران باشد.
همچنین این نوع رفتارها ممکن است نشانهای از فقدان احساس امنیت درونی باشد. هنگامی که فردی تمام توجه خود را معطوف به جزئیات تجملاتی و فریبندهای چون تزئینات جشن و فیلمبرداری میکند، در واقع ممکن است برای جبران ضعفهایی که در حوزههای دیگر زندگی خود تجربه کرده است، به چنین نمایشی پناه میبرد. این مسئله اغلب در افرادی که دچار عدم اطمینان و احساس ناتوانی در سایر جنبههای زندگی هستند، دیده میشود.
ایجاد یک مشکل اجتماعی
ابهری توضیح میدهد: زمانی که این جشنها به شیوهای رقابتی برگزار میشوند و افراد شروع به مقایسه جشنهای خود با دیگران میکنند، به مشکلی اجتماعی تبدیل میشود. یعنی افراد دیگر نهتنها بهعنوان یک انتخاب شخصی و درونی، بلکه بهعنوان یک «بازی اجتماعی» به برگزاری جشنها نگاه میکنند. در اینجا، نیت اصلی دیگر «لذتبردن از یک لحظه خاص» نیست، بلکه بیشتر برای نشان دادن وضعیت مالی یا اجتماعی و حتی تلاش برای اثبات خود به دیگران است.
این مقایسهها بهمرور زمان میتواند آسیبهای اجتماعی گستردهتری را ایجاد کند؛ بهطور مثال، این جشنها میتوانند باعث فاصلهگیری طبقات اجتماعی از یکدیگر شوند. در برخی مواقع، افراد نمیتوانند از وضعیت مالی خود فراتر بروند و تلاش میکنند که در فضای عمومی در موقعیتهای مشابه با افراد دیگر قرار بگیرند، حتی اگر توان مالی این کار را نداشته باشند. به اعتقاد او، مهمترین راهکار این است که جامعه به آموزش و فرهنگسازی بپردازد. باید به افراد یادآوری کرد که شادی و موفقیت واقعی نه در نمایشهای ظاهری، بلکه در تجربههای درونی و لحظات واقعی زندگی است. همچنین رسانهها، بهویژه شبکههای اجتماعی، باید مسئولیتپذیرتر عمل و فضایی را ایجاد کنند که نه بر پایه مقایسه بلکه براساس ارزشهای انسانی و اجتماعی باشد. علاوهبراین، خانوادهها باید درک کنند که ارزش اصلی خانواده در محبت و ارتباطات عاطفی است و نه در برگزاری مراسمهای پرهزینه. ایجاد یک تغییر در اولویتها و ارزشها میتواند کمک کند تا چنین رفتارهایی کمتر در جامعه رواج پیدا کنند.
هزینههای هنگفت جشنهای باشکوه بارداری
برگزاری چنین جشنهایی درواقع هزینههایی به مراتب بیشتر از یک عروسی را میطلبد. اگر بخواهیم جزئیات مالی این جشنها را بررسی کنیم، میبینیم که هزینههای این جشنها حتی از بسیاری از مراسمهای عروسی در عمارتها و باغهای مجلل بیشتر است. طراحی و تزئینات جشن، استخدام طراحان حرفهای، اجاره عمارتهای لوکس، رقص نور و دودهای تزیینی، عکاسی و فیلمبرداری حرفهای از لحظات حساس و بهیادماندنی مراسم، همه اینها میتواند مبلغی چند ده میلیون تومانی را به خانوار تحمیل کند. علاوهبراین، تهیه وسایل و لوازم دکوراتیو ویژه جشنهای اینچنینی، از بادکنکهای غولپیکر گرفته تا لباسهای متناسب با جنسیت نوزاد، بهطورکلی هزینهای سنگین به خانواده تحمیل میکند که برخی از آنها حتی قادر به پرداخت آن نیستند.
۶ میلیون تومان پکیجهایی برای تزیینات ساده
۱۵ میلیون تومان پکیجهای خاص (جعبه جنسیت و...)
۹ میلیون تومان هزینه فیلمبرداری با دوربین
۷ میلیون و ۵۰۰هزار تومان برای فیلمبرداری با هلیشات یا روت کردن
۱۵ میلیون تومان عکاسی حرفهای
۳ میلیون تومان کارگر پذیرایی
۱۵۰ هزار تومان به ازای هر نفر برای پذیرایی ساده
۴۵۰ هزار تومان به ازای هر نفر برای پذیرایی لاکچری
۶ میلیون تومان برای مکان خانگی یا اجاره فضای کوچک
۳۰ تا ۹۰ میلیون تومان مکانهای لوکس (باغ، عمارت)
۱.۵ میلیون تا ۹ میلیون تومان آرایش و لباس
۱.۵ میلیون تا ۶ میلیون تومان هدایا و جوایز
۱.۵ میلیون تا ۶ میلیون تومان هزینههای حملونقل و تدارکات
۱۳۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان
هزینهها (جشن در باغ یا عمارت) برای یک جشن تعیین جنسیت لاکچری
۴۰ میلیون تومان جمع هزینهها (جشن در خانه) برای یک جشن تعیین جنسیت متوسط در خانه
فرزند دختر یا پسر؟
اگر هرکدام از شما یک فیلم جشن تعیین جنسیت را دیده باشید متوجه میشوید که چه فرزند دختر باشد چه پسر برای کسی فرقی نمیکند. اگر بعد از شمارش معکوس مهمانان، فضا صورتی شود، فرزند دختر است و اگر آبی شود فرزند پسر.
قریب به اتفاق تمام کسانی که جشن تعیین جنسیت را برگزار میکنند، برایشان فرقی ندارد و در هر دو حالت دختر و پسر خوشحال میشوند. پس فلسفه این جشن برای چیست؟
یک اینفلوئنسر برای فرزند دومش جشن تعیین جنسیتی را در یکی از باغهای اطراف تهران گرفته بود که پس از اعلام، مشخص شد که فرزند دختر است. هم خودشان و هم مهمانان چقدر ذوق کردند و خوشحال شدند. اما چند روز بعد مشخص شد که تشخیص اشتباه بوده و فرزند پسر است! جالب است بدانید باز هم یک ویدئو ضبط کردند در یک باغ و به دنبالکنندگان خودشان اعلام کردند که فرزندشان پسر است و باز هم خوشحال و شاد بودند از پسر بودن بچه.
این خودش نشان میدهد که دلیل منطقی پشت این مراسم نیست. یعنی شما تا به حال کسی را ندیدهاید که پس از اعلام جنسیت بچه، ناراحت شود! البته این خودش جای شکر دارد که جنسیت بچه برای خانوادهها مهم نیست اما انسانی که خداوند به آن اشرف مخلوقات گفته یک کار عاقلانه باید انجام دهد.
نظر شما