آگاه: باید بدانیم که در فراهمکردن شرایط برای وقوع یک انقلاب، هم مجموعهای از اقدامات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت مداخله دارند و هم مجموعهای از ویژگیها و اقدامات نیروی اجتماعی ازجمله نقش و ماهیت ایدئولوژی انقلابی و راهبرد و تاکتیکهای رهبری و ویژگیهای فرهنگی و تاریخی تودهها. حال زمانی که یک انقلاب آغاز شد، پیشرفت انقلاب تا پیروزی نیز با ویژگیها و اقدامات هر دو طرف یعنی قدرت سیاسی و نیروی اجتماعی مرتبط است.
یک نکته قابلتوجه در وقوع انقلاب این است که انقلاب زمانی اتفاق میافتد که تودهها مسیر جریانهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه را برخلاف محتویات ذهنی و ارزشها و باورهای خود که ممکن است در مسیر تاریخ یک کشور شکل گرفته باشد، مییابند؛ یعنی حکومت اقداماتی انجام میدهد که تودهها و نخبگان آنها را برنمیتابند و با ارزشهای فرهنگی و خواستههای خود در تعارض میبینند. در این صورت، برای مشخص کردن عامل اصلی وقوع انقلاب، آیا باید روی اقدامات حکومت انگشت گذارد یا نقش فرهنگ و ارزشهای عمومی را بهعنوان عامل اصلی معرفی کرد؟ بهعلاوه نقش ویژگیهای ساختارهای موجود مانند ارتش یا روحی هم دولتمردان و... در کجا مطرح میشود؟
در پاسخ میتوان گفت؛ تاریخ، فرهنگ و آموزش ذهنیتی همراه با باورها و اعتقادات خاص در افراد یک کشور شکل میدهد که نقش قاطع در وقوع پیشبرد حرکت انقلابی ایفا میکنند.
این گفته بیش از هر انقلاب دیگری با روند وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران سازگار است؛ یعنی انقلابی که بیشتر قریب بهاتفاق تودهها و نخبگان کشور را همراه خود یافت. پرورشیافتگان مکتب اسلام بهویژه اندیشه تشیع با تصوری از عدالتطلبی و حقیقت ناب که در عملکرد و مبارزات پیامبر(ص) و امامان معصوم شیعه(ع) ظهور داشت، در طول زندگی خود آشنا شده بودند اما سیر جریانات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامع آشکارا با این برداشت ناسازگار مینمود. از نظر سیاسی، حکومتی خودکامه و مستبد بر سر قدرت بود که علاوهبر به کار گماردن عناصر فراماسون، با تبدیلشدن به ژاندارم آمریکا در منطقه، تصویب لایحه کاپیتولاسیون، روابط صمیمانه با اسراییل و حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی، وابستگی خود را به بیگانگان مورد تاکید قرار میداد. از نظر اقتصادی، سیاستهای دولت باعث فاصله طبقاتی زیاد، عقبماندگی تکنولوژیک و تبدیل کشور به بازار مصرف کشورهای غربی و سلطه سرمایهداران یهودی در صنایع کشور شده بود. از نظر فرهنگی نیز حکومت با مطرح کردن ایدئولوژی شاهنشاهی و اقداماتی از قبیل کشف حجاب، بهکارگماردن بهائیان در مناصب کلیدی (مانند نخستوزیر شدن امیرعباس هویدا)، برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، تغییر تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی، نمایش فیلمهای مبتذل در تلویزیون و سینما، باز کردن مراکز فساد، آزادی فروش مشروبات الکلی، برگزاری نمایشهای مبتذل در خیابان تحت عنوان جشن هنر شیراز و... بهطور آشکار در مقابل این حقطلبی نهادینهشده فرهنگی قرار میگرفت.
زمانی که انقلاب بهدلیل این تعارض آغاز شد، در پیشبرد حرکت نیز نقش ایدئولوژی انقلابی و محتوای باطنی آن -مانند مفاهیم ازخودگذشتگی، ایثار و شهادتطلبی- و رهبری انقلابی از نظر ویژگیهایی مانند اعتمادبهنفس و قاطعیت امام خمینی(ره) و راهبرد و تاکتیکهای حرکت انقلابی مانند راهبرد مبارزه منفی و همایشهای میلیونی و عدم درگیری با ارتش و شکستن حکومتنظامی با سردادن اللهاکبر در پشتبامها- بسیار حائز اهمیت بود. مجددا در این مرحله نیز نمیتوان نقش ویژگیها و اقدامات دولتمردان و ساختارهای سیاسی کشور را نادیده گرفت. درصورتیکه ارتش بهطور کامل در اختیار دولتمردان باقی بماند و دولتمردان نیز از روحیه قوی و اعتمادبهنفس کافی برخوردار باشند، ممکن است پیشرفت انقلابیها با مشکل برخورد کند. هرچند که ممکن است نوع ایدئولوژی انقلابی و روشهای رهبری و همراهی بخش قابلتوجه تودهها با انقلاب در این دو یعنی ارتش و دولتمردان تزلزل ایجاد کند؛ امری که بهخوبی در جریان وقوع انقلابی اسلامی هویدا بود. سرعت پیروزی انقلاب اسلامی و کم بودن نسبی میزان تلفات در آن نیز بازگوکننده نقش ایدئولوژی و رهبری انقلابی امام خمینی در مرحله پیروزی انقلاب است.
همانطور که اشاره شد، نقش عوامل فرهنگی و تاریخی که بدین گونه در مرحله پیروزی انقلاب اسلامی مورد تاکید قرار گرفت؛ در دوره زمانی پیش از وقوع این انقلاب نیز دیده میشود. در این دوره، علاوهبر وجود یک چهارچوبه فکری، فرهنگی و تاریخی باید از اقدامات انقلابیها ازجمله رهبری انقلابی نیز نام ببریم. رهبری انقلابی با برانگیختن نارضایتیها، بیان و گسترش ایدئولوژی جدید، جایگزین و تحریک روحیه انقلابی در هدایت جامعه بهسوی انقلاب ایفای نقش میکند. این موارد در دو دهه پیش از وقوع انقلاب اسلامی عصر بازگشت به خویشتن نامیده شده است، ازسوی امام خمینی و گروههایی از روحانیت و روشنفکران مسلمان صورت میگرفت.
روشی برای شناخت ماهیت انقلاب
بهجز روشهای مرسوم در شناخت ماهیت یک انقلاب، نوع حکومت پس از انقلاب تحولاتی که اتفاق میافتد نیز در این رابطه گویاست. رأی ۹۸.۲درصدی کلیه کسانی که در سال ۵۸ حق رأی داشتند به تشکیل نظام جمهوری اسلامی و استقبال بینظیر مردم ایران از ورود امامخمینی به میهن و حتی شرکت و حضور بسیار گسترده و بیسابقه مردم در مراسم به خاکسپاری ایشان در سال۱۳۶۸ همگی گویای نقش برتر عوامل فرهنگی در وقوع پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. این تحلیل نقش عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی را نادیده نمیگیرد اما معتقد است عوامل فرهنگی در معنای وسیع و گسترده خود (مجموعه جنبههای مفهومی و ساختار فرهنگی) در آغاز و پیشبرد و پیروزی سریع انقلاب و تشکیل حکومت جدید و تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۴۵سال گذشته نقشی قاطع ایفا کردهاند.
به گفته ماکس وبر، جامعهشناس مشهور برای اینکه بدانیم که یک عامل در وقوع پدیده اجتماعی به چه میزان نقش داشته است؟ باید یک لحظه فکر کنیم که اگر آن عامل نمیبود، وضع چگونه میشد و آن پدیده رخ میداد؟ در مورد وقوع انقلاب اسلامی نیز باید گفت که اگر نقش عوامل متعدد فرهنگی ازجمله رهبری حضرت امام(ره) نبود، هیچ نیرویی قادر نبود با رژیم شاه که از حمایت خارجی، پول نفت، نیروهای نظامی قوی و قدرت بالای سرکوب مخالفان از طریق ساواک و گاردها برخوردار بود درافتد. اگر چنین است، باید به تحلیلهای غربیان و غربمحوران درمورد انقلاب اسلامی که اساسا به تحلیلهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میپردازند با دیده تردید نگریست.
نظر شما