آگاه: این افراد و صاحبان ایده، متفقالقول هستند که رژیم صهیونیستی علاوهبر شکست در جنگ اطلاعاتی و نظامی (که مصادیق آن را در جریان عملیات طوفانالاقصی مشاهده کردیم) در نبرد شناختی با افکار عمومی منطقه و دنیا نیز به بنبست رسیده است. مسئله اصلی اینجاست که مقاومت فلسطین و بهطورکلی جبهه مقاومت، چگونه معادلات جنگ ترکیبی با دشمن صهیونیستی را (خصوصا در عرصه جنگ روانی) به گونهای عملگرایانه و موفقیتآمیز ترسیم و تصدیق کردند؟ در این خصوص قطعا گزارها و مولفههایی وجود دارد که باید نسبتبه آنها توجه داشت:
الف) تحقق مقاومت ترکیبی در برابر صهیونیستها
نخستین رمز موفقیت حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت در جنگ رسانهای و روانی با دشمن صهیونیستی، آگاهی نسبتبه ماهیت «جنگ ترکیبی» دشمن و متقابلا، اهمیت شکلگیری مقاومت ترکیبی در مقابل آنهاست. مقاومت ترکیبی جبهه مقاومت در برابر جنگ ترکیبی دشمن صهیونیستی، یک واقعیت محض است که اتفاقا در جریان عملیات طوفانالاقصی و حوادث پس از آن نیز نمود ویژهای پیدا کرده است. در این مقاومت ترکیبی، جریانهای آزادیخواه و طرفدار آرمانهای فلسطین و آزادی قدس شریف، در همه ابعاد توانستهاند دشمن صهیونیستی و حامیان آن را مهار کنند: از جنگ نظامی -امنیتی تا جنگ رسانهای و تبلیغاتی. این واقعیتی است که حتی برخی منابع و رسانههای صهیونیستی نیز نتوانستهاند چشمان خود را روی آن ببندند. آنچه در عالم واقعیت میگذرد، مشخص است! مقامات غربی و صهیونیستی نسبتبه تثبیت مولفههای قدرت در جبهه مقاومت شدیدا نگران هستند. آنها اکنون شاهد وقایعی هستند که تصور وقوع پیدرپی آنها (و استیصال ناشی از آن به ضرر اهداف منطقهای تلآویو) را هرگز تصور نمیکردند؛ بنابراین، اصلیترین رمز موفقیت مقاومت در برابر رژیم اشغالگر، «همهجانبه دیدن صحنه نبرد» و عدم تقلیل آن به موضوعات میدانی، نظامی و امنیتی بوده است. باید اهمیت و جایگاه این اقدام و رویکرد مهم ازسوی مقاومت را درک کرد.
ب) قدرت آیندهنگاری موثر در جنگ روایتها
درا ین میان، قدرت آیندهنگاری مقاومت در قبال تحولات فلسطین و غزه را نمیتوان نادیده انگاشت. در این خصوص باید توجه داشت که شکست ترکیبی صهیونیستها عمق و دامنه وسیعی دارد و قطعا محدود به شرایط کنونی نیز نخواهد ماند. بخشی از نگرانیهایی که در اراضی اشغالی ابراز میشود، معطوف به آینده است. امروز کمتر کسی در اراضی اشغالی پیدا میشود که در آیندهنگاری خود نسبتبه وضعیت داخلی، منطقهای و امنیتی اراضی اشغالی از ثبات و آرامش در این رژیم و سرزمینهای اشغالشده ازسوی آن سخنی به میان بیاورد. در این معادله، بودن یا نبودن نتانیاهو یا هر سیاستمدار دیگر صهیونیست اهمیتی ندارد! مهم، استیصال و درماندگی مفرطی است که جبهه مقاومت در قالب عملیات و مقاومت ترکیبی خود به دشمن قسمخورده ملتهای منطقه یعنی رژیم اشغالگر تحمیل کرده است. اکنون صهیونیستها بیش از هر زمان دیگری متوجه «مهارناپذیر بودن قدرت مقاومت» شدهاند! حقیقتی که روزبهروز مصادیق بیشتری پیدا میکند.
حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت در منطقه، با بهکارگیری تکنیکهای نوین رسانهای و تبلیغاتی، بسیاری از روایتسازیهای کاذب صهیونیستها درخصوص غزه و غرب آسیا را به چالش کشیده و این روایت گمراهکننده دشمن را با روایاتی واقعبینانه جایگزین ساختند؛ بهعنوانمثال، رژیم اشغالگر و در رأس آن، کابینه نتانیاهو بارها در ۱۶ماه اخیر مدعی شده بود که قطعا پایان جنگ غزه، چیزی جز «نابودی حماس»، «اشغال کامل نوار غزه» و «آزادی اسرای صهیونیست بدون امتیازدهی به مقاومت» نیست اما گروههای مقاومت در کنار نبرد میدانی با صهیونیستها، بارها ناممکن بودن تحقق این گزارهها را در مواضع رسمی و رسانهای خود ابراز کرده و در پایان نیز چنین موضوعی را به اثبات رساندند.
پ)حمله به اصلیترین پیشفرض دشمن در جنگ روانی
جنگ ترکیبی علیه جبهه مقاومت سالهاست آغاز شده و اکنون به حساسترین مرحله خود رسیده است. ایجاد پیشفرض «شکستناپذیری رژیم صهیونیستی» در اذهان، مهمترین هدف دشمنان آمریکایی، صهیونیستی و اروپایی در خلق این منظومه ترکیبی بوده است. به عبارت بهتر، القای شکستناپذیری رژیم صهیونیستی، تبدیل به دال مرکزی و خمیرمایه جنگ شناختی دشمنان علیه جبهه مقاومت در منطقه شده بود. این دال مرکزی، در تحرکات نظامی، تبلیغاتی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی و منطقهای نمود ویژهای داشته است. پیروزی بزرگ رزمندگان مقاومت در عملیات طوفانالاقصی علاوهبر آثار میدانی و راهبردی، دارای آثار گفتمانی و فرهنگی مهمی در منطقه و حتی نظام بینالملل است. همگان روی این گزاره مهم متفقالقول هستند که نمیتوان بدون توجه به ابعاد گفتمانی مقاومت، شرایط جاری در منطقه و فلسطین را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. حماسهسازیهای جبهه مقاومت مصدری گفتمانی داشته و منبعث از ارزشها و اصولی است که دشمن صهیونیستی و حامیان غربی آن قدرت درک و تحلیل آن را هیچگاه نداشته و ندارند. اصلیترین ثمره عملیات طوفان الاقصی، ابطال پیشفرض شکستناپذیر بودن رژیم صهیونیستی و در نتیجه، انهدام بنیان جنگ ترکیبی و شناختی رژیم اشغالگر و حامیان غربی آن علیه جبهه مقاومت بوده است.
یکی از محورهایی که جبهه مقاومت در جریان ۱۶ماه مقاومت همهجانبه در برابر دشمن صهیونیستی نسبتبه آن توجهی ویژه داشت، انهدام پیشفرض شکستناپذیری صهیونیستها بود. اساسا عملیات روانی، رسانهای و تبلیغاتی دشمن صهیونیستی علیه حماس، مقاومت و منطقه حول همین پیشفرض و انگاره استوار بوده است. در طول دهههای سپریشده از اشغال فلسطین، این پیشفرض ازسوی سیاستمداران و شبکههای رسانهای غرب به عناوین گوناگون تقویت شده است. در چنین شرایطی، مقاومت فلسطین نهتنها در دوران جنگ غزه، بلکه در جریان انعقاد آتشبس و حتی در جریان تبادل اسرا، این پیشفرض را ماهرانه هدف قرار داد. این به معنای درهمشکستن بنیان و دال مرکزی جنگ روانی و رسانهای صهیونیستها علیه جریان مقاومت است؛ بنابراین، قویا تصریح میشود که هدف قرارگرفتن نقطه ثقل رژیم اشغالگر در جنگ رسانهای، نوید پیروزیهای آتی جریان مقاومت در عرصه جنگ ترکیبی علیه صهیونیستها را خواهد داد. این روند جایی پررنگتر میشود که مقوله «مقاومت جهانی» و نسبت آن با «مقاومت منطقهای» را مورد سنجش قرار دهیم. دامنه مخاطبان گفتمان مقاومت امروز صرفا در منطقه و جهان اسلام تعریف نمیشود و بنا بر تاکید رهبر انقلاب اسلامی، اکنون با مقاومتی فراگیر در نظام بینالملل و جهان مواجه هستیم؛ از این رو بخش مهمی از زمین نبرد شناختی و رسانهای میان جبهه حق (جریان مقاومت) و جبهه باطل (آمریکا، رژیم صهیونیستی و متعلقات آنها) در جغرافیای رسانهای نامحدود جهان امروز تعریف میشود.
ج)عقبگرد تاریخی صهیونیستها در عرصه جنگ ترکیبی
سردرگمی دشمن صهیونیستی پس از شکست در جنگ ترکیبی اخیر، موضوعی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن عبور کرد.
بدون شک پس از پایان نبرد، رژیم اشغالگر رو به بازتعریف ناخواسته الگوهای جنگ ترکیبی خود علیه جبهه مقاومت خواهد آورد و در این مسیر، با خطاهای محاسباتی و راهبردی جدیدتری مواجه خواهد شد. از سوی دیگر، گفتمان سازش بهعنوان کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در جنگ ترکیبی صهیونیستها، جایگاه خود را از دست داده است. قدر متیقن گفتمانی و فرهنگی عملیات طوفان الاقصی، پایان رسمی تاریخ مصرف گفتمان سازش و مرگ آن است. حتی برخی اعضای تشکیلات خودگردان فلسطین و فتح اذعان کردهاند که دیگر جایی برای بازخوانی گفتمان سازش و متعلقات آن مانند پیمان ابراهیم و طرح دودولتی باقی نمانده است. دشمن صهیونیستی همزمان با نبرد میدانی، نبرد گفتمانی را نیز به جبهه مقاومت واگذار کرده و دیگر جایی برای احیای گفتمان سازش با رژیم اشغالگر باقی نمانده است. عملکرد گروههای مقاومت و واقعیت صحنه در دو دهه اخیر نشان داده که دیگر هیچ نشانهای از اقتدار پوشالی و ادعایی رژیم صهیونیستی وجود ندارد و این مسئله نتیجه استناد و اتکا به گفتمان مقاومت و مشتقات آن بوده است. یکی از موفقیتهای اساسی مقاومت در جنگ ترکیبی (خصوصا در بعد رسانهای و شناختی)، هدف قراردادن گفتمان سازش و مشتقات آن بوده است. رژیم اشغالگر در سالها و دهههای ابتدایی حضور نامشروع خود در سرزمین فلسطین، همواره تلاش کردند از قدرت نظامی خود در مسیر ترویج و تثبیت گفتمان سازش (گفتمان مبتنی بر پذیرش اشغالگری بهمثابه یک واقعیت!) بهره ببرند. قبل از تشکیل حزبالله لبنان، ارتش اسراییل به لبنان حمله کرد، وارد این کشور شد و بیروت را تسخیر کرد اما پس از شکلگیری و افزایش قدرت حزبالله، ارتش رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ با تانکهای منهدمشده مرکاوا و ناوچه درهمشکسته ساعر مواجه شد و متعاقبا، ناچار به عقبنشینی در برابر فرزندان مقاومت شد. از تابستان سال۲۰۰۶ میلادی تاکنون، گفتمان سازش روزبهروز ضعیفتر شده و تنفس مصنوعی آمریکا و اتحادیه اروپا به این گفتمان نیز نتوانسته است منجر به احیای آن شود. اکنون، در سال ۲۰۲۳ میلادی عملکرد جبهه مقاومت فلسطین در عملیات طوفان الاقصی و پشتوانه گفتمانی و معنوی این حماسه بزرگ، ضربه نهایی را به گفتمان سازش وارد ساخته است.
معادلات قدرت در منطقه اکنون شفافتر از همیشه رقم خورده و ترسیم شده است. در یکسوی این معادله، جبههای قرار دارد که برای جلوگیری از اضمحلال رژیم صهیونیستی به آبوآتش میزند اما در مقابل، گفتمان مقاومت در منطقه با قدرت و صلابت بر پیروزی نهایی بر رژیم کودککش اسراییل متمرکز شده است. طوفان الاقصی، اسم رمز شکست صهیونیستها در عرصه جنگ ترکیبی علیه جبهه مقاومت محسوب می شود. این نقطه عطف (عملیات طوفان الاقصی)، مولد تغییرات شگرف و گستردهای به سود منافع جبهه مقاومت در نظام بینالملل خواهد بود. قطعا بخش مهمی از این منازعه و نبرد، جنگ شناختی با دشمن و شاخههای متعدد آن است که باید جملگی هم از بعد ماهوی و هم از بعد مصداقی برای افکار عمومی حامی جبهه مقاومت تشریح شود. حزبالله لبنان، انصاراالله یمن، حماس، جهاد اسلامی، حشدالشعبی عراق و دیگر گروههای مقاومت در منطقه در طول ۱۶ماه اخیر نشان دادهاند که نهتنها بر قواعد منازعه میدانی با دشمن صهیونیستی مسلط شدهاند، بلکه در عرصه جنگ شناختی و رسانهای (جنگ در ابعاد فرامتنی) نیز تبحر ویژهای پیدا کردهاند. قطعا این نبرد همچنان در سطح روایتها و آیندهنگاریها ادامه خواهد داشت.
نظر شما