آگاه: سرانجام عدم تکمین اصولگرایان به تصمیم شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در سال۸۴، منجر به توقف فعالیتهای شورای همگرایی شد و ناطقنوری عطای محوریت و شیخوخیت در بدنه اصولگرا را به لقایش بخشید و سازوکار جدیدی برای اصولگرایان تهیه شد؛ سازوکار ۷+۸ یا ۵+۶. این سازوکارها با محوریت و همفکری جامعتین و حزبیهای اصولگرا برای انتخابات طراحی شده بود و در انتخابات مجلس نهم که سال۹۰ برگزار شد «علیاکبر ولایتی» سخنگوی شورای وحدت اصولگرایان شد. مجموعههای جدید به نفع اصولگرایان رقم خورد که در هر دوره با پیروزی از آوردگاه انتخابات خارج میشدند تا به سال۹۲ و انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری نزدیک شدیم. در آن مقطع، دیگر مجموعههای وحدت وارد گود نشدند و سه کاندیدای شاخص (غلامعلی حدادعادل، علیاکبر ولایتی و محمدباقر قالیباف) تفاهم کردند با ائتلاف سهگانهای که تشکیل دادهاند در نهایت از یک گزینه که اقبال و رأیآوری بیشتری داشته باشد حمایت و به نفع او کنارهگیری کنند. این تفاهم بارها ازسوی این سه شخصیت بیان شد اما در عمل فقط یک نفر و آن هم حدادعادل صحنه را ترک کرد و دو نامزد دیگر ردای کاندیداتوری را تا زمان اعلام نتایج بر تن داشتند. همین تکثر نامزدها به رقیب کمک کرد تا با عبور از آنان وارد ساختمان سفید پاستور شود و هشت سال سکانداری دستگاه اجرا را برعهده گیرد. در آن انتخابات، ریشسفیدان اصولگرا همانند مرحوم مهدویکنی تمام تلاش خود را برای سرودن آهنگ وحدت به کار بردند اما نامزدها کنارهگیری نکردند و حتی یک نامزد به تماسهای دبیرکل فقید جامعه روحانیت مبارز پاسخ نمیداد!
پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال۹۲، باز جامعه روحانیت مبارز برای همگرایی نیروهای انقلاب پیشقدم شد. سازوکار «شورای هماهنگی اصولگرایان» با محوریت روحانیت تلاش کرد میان اصولگرایان همگرایی ایجاد کند. این نهاد جمعی با مدیریت «سیدرضا تقوی» به نیابت از «محمدعلی موحدی کرمانی» دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، نتوانست عملکرد موفقی در جریان انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی از خود ارائه دهد؛ بهعنوان نمونه، در تهران حتی یک نفر از فهرست اصولگرایان با سرلیستی «غلامعلی حدادعادل» نتوانست وارد مجلس شود و فهرست شورای همگرایی اصولگرایان در برابر لیست مورد حمایت «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» همه ۳۰کرسی نمایندگی پایتخت را واگذار کرد.
این شکست و تقویت گزاره ناکارآمدی ائتلافسازی با محوریت تشکلهای سنتی، در جریان دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، اصولگرایان را به فکر ایجاد تشکیلاتی فراگیرتر، منسجمتر و ساختارمندتر انداخت؛ «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» یا همان «جمنا» محصول این روند بود.
ورود جمنا به میدان سیاستورزی
پنجم دیماه ۱۳۹۵ یعنی درست چند ماه پیش از انتخابات ریاستجمهوری۹۶ بود که جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با برگزاری نخستین مجمع عمومی خود اعلام موجودیت کرد. حدود سههزار نفر از اصولگرایان از سراسر کشور در نخستین مجمع عمومی جمنا شرکت و اعضای شورای مرکزی خود را انتخاب کردند؛ به این ترتیب، مدیریت این تشکل را سیاستورزان نسل جوانتر با رویکردهایی بیپرواتر و غیرسنتیتر برعهده گرفتند؛ چهرههایی چون «مهدی محمدی»، «مرضیه وحید دستجردی»، «فاطمه رهبر» و...
فعالیت جمنا، با شور و تبلیغات گستردهای آغاز شد. اصولگرایان ایجاد این سازوکار را متضمن پیروزی انتخاباتی خود معرفی میکردند. قرار بود جمنا چتر فراگیری بگستراند که همه گروههای مختلف اصولگرایی را دربرگیرد. در ابتدا چنین مینمود که این تشکیلات جمعی نهتنها میتواند کالای نایاب «وحدت» میان اصولگرایان را خلق کند، بلکه پیروزی انتخاباتی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد ولی آنچه حاصل شد با مطلوب اصولگرایان فاصلهای معنادار داشت.
هوای تازه و حرف نو
تمام تلاش جمعی اصولگرایان برای ایجاد وحدت در سال۹۶، اگرچه به ریخته شدن ۱۶میلیون رأی به سبد حجتالاسلام «سیدابراهیم رئیسی» منجر شد، اما پیروزی انتخاباتی را برای اصولگرایان به ارمغان نیاورد. اگرچه برخی ناظران کسب این میزان رأی را برای اصولگرایان موفقیتی چشمگیر ارزیابی میکنند، ولی این میزان در مقایسه با آرای ۲۴میلیونی روحانی، چندان قابل قبول نبود؛ ازاینرو اصولگرایان دوباره به هوایتازه نیازمند بودند تا با تابلو و سازوکاری جدید وارد صحنه شوند و بتوانند «حرفی نو» ارائه دهند؛ برایناساس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب که پیش از این نیروهای او در جمنا و شورای وحدت ـ که ازسوی سیدابراهیم رئیسی و پس از انتخابات۹۶ تشکیل شده بودـ حضور داشتند، تجمیع و مجموعهای نوپا تشکیل دادند. شورای ائتلاف که به نام «شانا» شناخته میشود فصل جدیدی را پیش روی نیروهای انقلاب باز کرد و در سه انتخابات مجلس یازدهم، ریاستجمهوری۱۴۰۰ و شورای ششم تهران پیروز شد و انتظار میرفت همین سازوکار از سوی اصولگرایان و سیاسیون دنبال شود اما درست پس از انتخابات مجلس یازدهم، جلسهای با محوریت جامعه روحانیت مبارز تشکیل و از غلامعلی حدادعادل هم دعوت شد تا در این نشست حضور یابد. در آن نشست پیامی به رییس شورای ائتلاف منتقل شد و آن این بود که تعدادی از احزاب و شخصیتها میخواهند مجموعهای جدید به نام شورای وحدت را تشکیل دهند. این پیشنهاد ابتدا با مخالفت حدادعادل مواجه شد و او خطاب به جمع حاضر گفته بود: «ما مجموعهای به نام شورای ائتلاف داریم و تا به امروز هم نتایج خوبی از خود نشان داده است؛ همین جمع را حفظ کنیم» اما توصیهها با موافقت اعضا روبهرو نشد و شورای وحدت هم به ریاست مصطفی پورمحمدی پا به صحنه فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی نهاد و در انتخابات ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ کاندیداهای خود را به مردم معرفی کرد و در مرحله دوم هم باز با نام و تابلوی خود وارد کارزار ۲۱اردیبهشتماه ـ مرحله دوم انتخابات مجلس دوازدهم ـ شده است.
علاوهبر وحدتیها، ائتلاف امناء هم لیست جداگانه منتشر کرد تا با شورای ائتلاف رقابت کند. بالاخره مشارکت مردم و نحوه حضور بازیگران سیاسی در انتخابات ۱۱اسفندماه حامل پیام بود. براین اساس دوباره گعدههای اصولگرایان از سر گرفته شده تا با آسیبشناسی، مسیری برای همگرایی بیشتر در دورههای آینده برای خود مشخص کنند. اینبار «محسن رضایی» پیشقدم شد تا با نشست و برخاستهایی که با اصولگرایان دارد، بر وحدت و هماهنگی آنان در صحنه قدرت و فعالیتهای رقابتی تاکید کند. او تاکنون با اعضای جبهه صبح ایران و شورای وحدت نشست برگزار کرده است و اخبار این دیدارها نیز در رسانهها مخابره شد.
بههرحال شنبه هفته آینده، نتایج انتخابات مرحله دوم اعلام و دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی هفتم خرداد آغاز میشود و فردای انتخابات، احزاب فعال و تاثیرگذار باید برای انتخابات۱۴۰۴ آماده شوند. در دوره آینده اصولگرایان با چه راهکار و سازوکاری وارد میدان خواهند شد؟ آیا پیامهای «آقا محسن» میتواند دورنمای وحدت را برای اصولگرایان ترسیم کند؟
نظر شما