آگاه: تعداد مهمانان، ساعت دیدار و باقی مسائل هماهنگ شد. تنها چند ساعت بعد از آن، تماسی از دفتر شهید نیلفروشان برنامه را عوض کرد. پیغامی از طرف حاج عباس بود که ایشان گفته بودند من خودم برای دیدارشان خواهم آمد و راضی به زحمت افتادن مهمانمان نیستم، ایشان برای ما عزیز است.
دو روز بعد ساعت چهار صبح چهار خودرو از محل دفترشان در مقر فرماندهی کل سپاه پاسداران حرکت کردیم. به محض آنکه موعد اذان صبح رسید همراه شهید در بیسیم اعلام کرد که حاج عباس میگوید برای نماز بایستیم. یکی از همراهان گفت یک نمازخانه نزدیک هست اما بهتر است که جلوتر برویم چون یک نمازخانه بهتر وجود دارد او از لحاظ امنیتی میگفت اما چند ثانیه بعد خودروی سمند حامل سردار نیلفروشان ایستاد چون میخواستند نماز به تاخیر نیفتد. حوالی ساعت ۶ به محل اقامت مهمان رسیدیم. سرتیم مهمان درخواست کرد تا سردار نیلفروشان و بقیه همراهان با لباس غیرنظامی بیایند تا مکان اقامت لو نرود و سردار شهید با کاپشن مشکی و لباسی ساده وارد شدند.
در ابتدای جلسه مهمان و سردار نیلفروشان یکدیگر را در بغل گرفتند پس از معرفی همراهان، بیشتر صحبتها درباره شهید سیدحسن نصرالله بود و هر دو خاطراتی را از ایشان گفتند. سپس صحبت از غزه شد و از آنچه در آنجا میگذرد. مهمان پرسید آیا جنگ غزه کوتاه خواهد بود؟ که حاج عباس گفت نه طولانی است و نتانیاهو به لبنان نیز حمله خواهد کرد که باعث تعجب همه حاضران شد. پس از آن صحبت از رهبر انقلاب شد و اینکه چگونه او را یاری کنیم؟
حاج عباس در پایان جلسه اما جمله عجیبی گفت. «ما قطعا در آخرالزمان هستیم و به فضل خدا ظهور نزدیک است و قبل از آن همه شکست رژیم صهیونیستی را خواهند دید...»حالا حاج عباس بینمان نیست* کسی که دشمن او را بهتر از خودی میشناخت و بارها او را به ترور تهدید کرده بود اما او فقط یک هدف داشت؛ آن هم نابودی اسرائیل و تمام دغدغهاش مقاومت بود.
۹ مهر ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۹
کد خبر: ۷٬۱۳۴
یکی از رهبران جبهه مقاومت به ایران آمده بود و در مکانی خارج از تهران اقامت داشت. هماهنگیهایی برای دیدار با شهید سردار حاج عباس نیلفروشان انجام گرفت چند تماس رد و بدل شد.
نظر شما