آگاه: لازم است بگوییم، از دیگر نکات غافلگیرکننده کنسرتهای مذکور، حضور موسیقیدانان و ترانهسراهای شناختهشده ایرانی در کنار خوانندههای ناشناس است که علاوه بر آنکه ترکیب متضادی است، بسیار هم قابل تامل است. هرچه هست، برگ برنده خوبی برای حرفهای جلوه دادن این اجراهاست.
«آوازهخوان» و بیلبوردهایش
بهطور حتم در روزهای گذشته، شما هم با تبلیغی شاخص در اتوبانهای تهران مواجه شدهاید که عبارت واضحی در آن قید شده است: «آوازهخوان دوباره میخواند»
آوازهخوان کیست؟ محسن قمی؛ خوانندهای که حالا بازگشتش را نوید میدهد و برای این مهم به سراغ گرانترین بیلبوردهای اتوبانی تهران رفته است؛ خوانندهای ناشناس که با یک جستجوی ساده میتوان فهمید مالک یکی از بزرگترین مجموعه هتلهای شمال ایران است. او در صفحات شخصیاش چند قطعه موسیقی منتشر کرده که با همراهی برخی از سرشناسترین موسیقیدانان و ترانهسراهای کشورمان ساخته شده است. تبلیغ این کنسرت در صفحه همین ترانهسراها و موسیقیدانان در هفته گذشته، بارها و بارها منتشر شده و این امر نمیتواند خالی از معنا باشد.
کنسرت محسن قمی، ۱۸مهرماه در سالن اسپیناس تهران برگزار شد. دقایقی از اجرای زنده این خواننده روی صحنه، به توضیح او درباره میزان اضطرابش صرف شد و در ادامه نیز عملکردش متاثر از همین اضطراب یا شاید بهتر باشد بگوییم، غیرحرفهای بودن گذشت. چند روزی است که ویدیوهای این اجرا در فضای مجازی دست به دست میشود و بازخوردهای منفی زیادی را به دنبال داشته است.
به سراغ خواننده تازهنفس دیگری میرویم؛ محمدرضا منصوری که در همین روزهای اخیر بیلبورد و تبلیغات او هم در شهر مورد توجه قرار گرفته است. این تبلیغات با عنوان شاخص «آرگـوننورد ایرانیـان تقدیم میکند» در شهر نصب شده و اجرای این خواننده ناشناس را در اواخر مهرماه و در برج میلاد اعلام میکند. برای شناختن این خواننده نیز نیاز نیست زیاد به زحمت بیفتید، از همان گلدرشتهای تبلیغات میشود او را پیدا کرد. او مدیرعامل شرکت صنایع فلزی آرگـوننورد ایرانیـان، با بیش از ۳۰سال تجربه با هدف ارائه خدمات در زمینه طراحی تولید و ساخت سازههای فلزی سنگـین و برش ورقهای فولادی است که حالا برای اجرای موسیقی به روی صحنه میرود.
اینجا هیچچیز تازه نیست!
برگردیم به حدود ۶سال پیش و مرور فاجعهای که برای خواننده تازهنفس فاجعهای به بار آورد که دیگر کسی او را روی هیچ صحنهای ندید؛ دکتری که میخواست خواننده باشد و طرفدارانی هم او را همراهی میکردند، درنهایت ماجرا با روشن شدن لب زدن او روی صحنه به پایان رسید. از کنسرت کمی دور است و به موسیقی همچنان نزدیک، بازیگری که آقای سوپراستار میخوانندش و طرفداران نوجوان بسیارش هنوز مورد توجه است، حالا بعد از مدتها دوباره با انتشار قطعهای به عرصه موسیقی برگشته است و پیداست که برای برگزاری کنسرت و غیره، برنامههایی دارد اما کاربران و برخی از موسیقیشناسان در روزهای اخیر چنان از خجالت او درآمدهاند که هنوز هم شوخیها با این موضوع در فضای مجازی جاری است. بنابراین میبینیم که ورود «موسیقی نشناسان» به این عرصه چیز تازهای نیست، آنچه تازه است اینکه مدیران و سیاستگذاران فرهنگی هنوز هیچ توضیحی در این باره ندادهاند.
این قانون برای قشنگی است!
بر اساس قوانین منتشرشده در سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برگزاری نخستین کنسرت برای هر هنرمندی نیازمند طی روندی مشخص و اداری است. او باید همه قطعهها را بهصورت زنده در استودیو در حال تمرین با ارکستر بخواند، آن را ضبط کند و به ضمیمه درخواست اخذ مجوز رسمی ارسال کند. آنچه در نهایت بعد از بررسی کارشناسان وزارت ارشاد درباره کیفیت آثار و میزان حرفهای بودن یک چهره جدید، به دست میآید، اصلیترین معیار برای صدور مجوز است. اگر متوجه تناقض میان این ماجرا شدهاید، باید گفت همینطور است، اعتبار قوانینی که از آن صحبت کردیم به مجریان و ناظران آن است. اینکه طی چه روند و چه ماجراهایی، مهمترین و اصلیترین سالنهای کنسرت پایتخت میزبان ناخوانندهها شده است، همان چیزی است که نیاز است یک نفر بیاید و درباره آن به مردم و به همه آنهایی که از دیدن ویدیوکنسرتهای مذکور دلشان برای موسیقی این سرزمین سوخته است، پاسخ دهد. علاوه بر آن این سوال پیش میآید که نقش حضور موسیقیدانان و ترانهسراهای سرشناسی که از آن صحبت شد در صدور مجوز و به سرانجام رسیدن این کنسرتها چقدر تعیینکننده بوده است؟
شاید چندان اغراقآمیز نباشد که از این وضعیت بهعنوان «بیقانونی» یاد کرد، آن هم در شرایطی که ازلحاظ هنر در همه انواع آن به گفته متخصصان بسیاری در وضعیت بحرانی قرار داریم و این وظیفه است که بیش از همیشه ذینفعان را برای جلوگیری از بحرانی دیگر فرامیخواند. سالهای پیش از این، گله هنرمندان از این بود که شناختهشدهترین هنرمندان از فضای مجازی و شهرت تولید شده در آن فضا به عرصه هنر واقعی میآیند، حالا باید از صنعت و تجارت هم ترسید که مبادا هوس کند «هنرمند» به این عرصه صادر کند و این برای سرزمینی که از قرنها و هزارهها قبل از ما، موسیقی را در خود نگه داشته و پرورش داده است تا به دست ما برسد، عین امانتداری نیست.
دور دوم گرانی کنسرتها!
در دور جدید کنسرتها، بلیت برخی از اجراها تا ۱۰درصد افزایش داشته و به مبلغ یکمیلیون و ۱۰۰هزار تومان رسیده است. تاسفآمیز آنکه، این دومین بار طی سال جاری است که قیمت بلیت کنسرت با افزایش مواجه میشود. حدود چهارماه پیش، در خردادماه و پیش از آمدن ماههای محرم و صفر بود که با گران شدن بلیت کنسرتها در گفتوگویی با امیرحسین سمیعی، مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در نهایت متوجه شدیم که قیمت بلیتها ازسوی صنف تهیهکنندگان در ابتدای سال جاری با رقمی نزدیک به یکمیلیون و ۲۰۰هزارتومان پیشنهاد شده است که برای جلوگیری از گرانی اینچنینی آن و محدودشدن بیش از پیش قدرت خرید مخاطبان، دفتر موسیقی وزارت ارشاد آن را روی سقف ۹۰۰هزارتومان نگه داشته است. حالا تنها چندماه از این گفتوگو میگذرد که دو ماه آن هم ایام عزاداری حسینی بوده است و به نظر میآید بازداریها برای جلوگیری از افزایش قیمت در نهایت به نتیجه نرسیده و افزایش قیمت حالا زیر پوستی و آرام کار خودش را میکند.
بلیت کنسرت خوانندههایی که خیلی زود ظرفیت سالنهایشان پر میشود، مانند عرفان طهماسبی، علی یاسینی، علی زندوکیلی و... به سقف یکمیلیون و ۱۰۰هزار تومان رسیده و سقف قیمتی اجرای دیگر خوانندگان، همچنان بر روی همان عدد ۸۹۵ و ۹۹۵هزار تومان مانده است. به نظر میآید این سقفهای قدیمی نیز بهزودی مشمول افزایش شود تا دیگر هیچ کنسرتی در کشور، کمتر از سقف ۹۹۵هزار تومان نباشد. سقف قیمت بلیت کنسرت برای اجراهای سال گذشته تا ۲۸اسفند، ۷۹۹هزار تومان بود. این رقم برای سال۱۴۰۱، ۶۹۹هزار تومان و برای اجراهای سال۱۴۰۰، ۴۹۵هزار تومان بود.
تا پیش از فرارسیدن کرونا نیز سقف بلیتهای کنسرت پایتخت به ۲۹۵هزار تومان میرسید. اغلب عرف بر این بود که با پایان یافتن ماه صفر و به انتها رسیدن محدودیتهای دوماهه اجرای زنده در کشور، سقف قیمت بلیت با توجه به عواملی، چون افزایش تعرفههای بخش خصوصی برای تامین تجهیزاتی از قبیل نور، صدا، الایدیها و دستمزد کادر فنی و نیز بالا رفتن چند درصدی اجارهبهای سالنها، در ابتدای موج ۱۰ماهه فعالیت خوانندههای که بهطور عمده با گروههایی جدید برای سال نو برنامهریزی کرده بودند، اتفاق بیفتد اما اینکه این ماجرا برای امسال از نخستین روزهای سال رقم خورده و حالا برای بازه کنونی، برای دومینبار تکرار شده، مورد عجیبی به حساب میآید که تاکنون سابقه چندانی نداشته است.
در شرایطی که کنسرت سالهاست به کالایی لوکس تبدیل شده که همگان امکان استفاده از آن را پیدا نمیکنند، این افزایش سقف قیمت در بازه کنونی، هیچ توجیه منطقی و قانونی را با خود ندارد. این اتفاق در شرایطی رخ داده که قیمت بلیت کنسرت در رویالهال پانورامای کیش، که همواره بالاتر از تهران بوده، برای سال جدید، ۸۵۰هزار تومان تعیین شده و بسیار جالب است که این سقف برای اجراهای تهران به یکمیلیون و ۱۰۰هزار تومان رسیده است.
نظر شما