بازگشت ایرانیان خارج از کشور و بهره‌گیری از ظرفیت‌های نخبگانی و مادی و فنی آنها برای ارتقا و تعالی میهن اسلامی‌مان از جمله تاکیدات مؤکد مقامات کشورمان طی سال‌های اخیر بوده است.

ضدانقلاب باز هم به کاهدان زد

آگاه: طبق آمار «دبیرخانه شورای‌عالی امور ایرانیان خارج از کشور» حدود ۴ و نیم میلیون ایرانی در خارج از مرزهای کشور اقامت دارند. مقوله شهروندان ایرانی مقیم خارج از کشور که در گفتمان سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران از آنها به‌عنوان «ایرانیان خارج از کشور» یاد می‌شود، همواره ازجمله موضوعات مورد توجه مقامات کشورمان بوده است. حمایت از ایرانیان ساکن خارج و تقویت ارتباطات علمی، اقتصادی و فرهنگی آنان با سرزمین مادری، ملاحظه‌ای مهم در رابطه با منافع ملی کشور محسوب می‌شود.

اگرچه تاکنون سیاست و قانون اختصاصی در رابطه با ایرانیان خارج از کشور تدوین نشده، اما به صورت پراکنده در قوانین، سیاست‌های کلان ابلاغی و سخنان تصمیم‌گیران کشور به آن پرداخته شده است. به عنوان نمونه، قانون برنامه پنج‌ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۹۶-۱۴۰۰) در بند «ث» ماده۱۰۵ بر ضرورت «حمایت همه‌جانبه از حقوق ایرانیان خارج از کشور و جلب مشارکت آنها در توسعه و پیشرفت کشور» تأکید می‌کند.
موضوع ایرانیان خارج از کشور در بیانات رهبر انقلاب نیز مورد تاکید است. مؤلفه‌های رویکرد ایشان درباره این گروه از شهروندان عبارت‌اند از: پرهیز از نگاه تقلیل‌گرایانه، پرهیز از نگاه امنیت‌محور، اهتمام به امور ایرانیان ساکن خارج از کشور، ضرورت حمایت حقوقی و دیپلماتیک دولت از ایرانیان خارج‌نشین، جذب مشارکت اقتصادی ایرانیان مقیم خارج و توجه به مشارکت سیاسی آنها.
محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی نیز چندی پیش تاکید کرد که ایرانیان مقیم خارج باید در مجلس نماینده داشته باشند. قالیباف در همین راستا تصریح کرد: وقتی توقع داریم در هر شرایطی ایرانیان مقیم خارج از کشور با داخل تبادل اقتصادی داشته باشند، لازمه آن این است که نماینده آنها در مجلس نیز حضور داشته باشد و موضوعات مربوط به آنها را دنبال و حل کند. مسعود پزشکیان، رییس‌جمهور کشورمان نیز در اواسط شهریورماه پیش از عزیمت به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل، تصریح کرد: در سفر به نیویورک تلاش داریم از ایرانیان خارج از کشور دعوت به بازگشت یا لااقل سرمایه‌گذاری در ایران داشته باشیم؛ بسیاری از ایرانیان خارج از کشور، دلشان برای ایران می‌تپد. ما می‌توانیم بسیاری از آنان را راضی کنیم که برگردند یا حداقل در کشورشان سرمایه‌گذاری کنند.
حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای، رییس قوه قضاییه نیز در دیدار دبیران کارگروه‌های تخصصی شورای‌عالی امور ایرانیان خارج از کشور و مدیران ذی‌ربط در وزارت امور خارجه، گفت: خیلی از ایرانیان خارج از کشور تمایل به بازگشت دارند اما اعتماد ندارند؛ لذا باید سازوکارهایی تعبیه شود که این اعتماد متقابل در طرفین ماجرا ایجاد شود.
همانطور که در سخنان مقامات کشورمان نمود دارد، حمایت از بازگشت ایرانیان خارج از کشور و استفاده از ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل آنها یکی از اهداف ترسیمی در کشور است اما اخیرا موجی ازسوی عناصر ضدانقلاب به راه افتاده که محتوا و مضمون آن، «ایران‌هراسی» و ارعاب و نهیب‌زدن به ایرانیانی است که قصد بازگشت به موطن خود را دارند.

سوابق کیانوش سنجری و ضربه ضدانقلاب به او 
در همین راستا، طی روزهای اخیر برخی حوادث مشکوک به‌وقوع پیوسته که رسانه‌های ضدانقلاب در چارچوب همان راهبرد «ایران‌هراسی» خود، با آب‌وتاب به پوشش آنها مبادرت ورزیده‌اند. یکی از اتفاقات مشکوک مزبور، خودکشی فردی با هویت «مهدی سنجری‌باف» مشهور به «کیانوش سنجری» است که سابقا مجری یک رسانه ضدانقلاب بود و پس از بازگشت به ایران در سال۱۳۹۵، بنا به ادعای خودش، در چند نوبت دستگیر و محبوس شد. نامبرده از قضا دچار امراض روحی نیز بوده و تحت درمان نزد روان‌درمان‌گر (تراپیست) قرار داشته و ازسوی عناصر ضدانقلاب نیز طرد شده بود. نکته قابل تامل آنکه «کیانوش سنجری» ساعاتی پیش از اقدام به انتحار و خودکشی، تصمیم خود را در قالب توییتر، اطلاع‌رسانی عمومی کرده و ظاهرا برای قهرمان‌سازی از خود و ثبت‌نامش در تاریخ، خودکشی خود را مرتبط با محبوس بودن تعدادی از زندانیان سیاسی (محکومان امنیتی) کرده بود.
در این فقره، چند ملاحظه وجود دارد؛ یکی، احتمال بسیار بالای تحریک و تحریض کیانوش سنجری ازسوی ایادی دشمن برای پیشبرد پروژه تهدید و تحدید امنیت روانی مردم و ایجاد تنش و اضطراب اجتماعی است. همانطور که اشاره شد، سنجری دارای بیماری حاد روحی بوده و حتی سابقه اقدام به خودکشی نیز داشته است، بنابراین بسیار محتمل است که عناصر ضدانقلاب و سلطنت‌طلب با تحریک و منزوی کردن عمدی او و حتی از طُرق دیگر نظیر مشاوره‌دادن به او برای ارتکاب یک عمل انتحاری، راه را برای خودکشی او فراهم آورده باشند تا از این طریق بتوانند پروژه تنش اجتماعی در ایران را کلید بزنند.
اما خودکشی کیانوش سنجری اتفاق تازه‌ای نبوده و این کار وی مسبوق به سابقه بوده است؛ وی ۲۰سال پیش نیز در یک پارک عمومی در تهران قصد خودکشی داشته است؛ همچنین گفته شده وی در نروژ، آلمان و دو بار هم در آمریکا سابقه خودکشی داشته است. همچنین سنجری به گفته خودش چندین‌بار ازجمله در سال۱۳۹۸ در بیمارستان اعصاب و روان بستری شده بود. وی حتی یک‌بار اقدام به فروش کلیه خود و فروش حساب کاربری خود در شبکه ایکس برای رفع نیازهای غذایی و درمانی خود کرده بود؛ البته پیوستن سنجری به اپوزیسیون یکی از دلایلی بود که وی را به ورطه خودکشی انداخت، چون در زمانی که مشکلات شدید مالی داشت هیچ‌گونه حمایتی از طرف اعضای اپوزیسیون نشد. اخراج او از شبکه ضدایرانی صدای آمریکا به‌طوری‌که حتی به او اجازه ندادند وسایل شخصی‌اش را بردارد و مشکلات شدید اقتصادی پس از اخراج از جمع کارکنان این شبکه، روی دیگر بزک‌شده اعضای اپوزیسیون را به او نشان داد. «اشکان منفرد» از عناصر ضدانقلاب درخصوص سنجری نوشت که وی در ماه‌های اخیر با بی‌توجهی از طرف گروه‌های مختلف اپوزیسیون در آمریکا مواجه شد تا جایی که در سفر به آمریکا مجبور به زندگی در محلی دورافتاده و مرزی در تگزاس شده بود. به این فهرست باید مشکلات و مسائل عاطفی میان او و نامزدش را نیز که سبب جدایی آنها از یکدیگر شد، افزود.

ضدانقلاب و پروژه شکست‌خورده «کیانوش»
اما چه شد که کیانوش سنجری با آن سابقه دراز و طولانی در ابتلا به افسردگی و طردشدگی و مشکلات مالی و عاطفی و تجربیات ناکام خودکشی، تصمیم گرفت خودکشی نهایی‌اش را به یک موضوع سیاسی و امنیتی در داخل ایران مرتبط سازد؛ در اینجاست که نقش عناصر ضدانقلاب را باید ردیابی کرد؛ عناصر ضدانقلاب تلاش بسیاری برای ایجاد تنش اجتماعی در جامعه ما دارند و به خیال باطل خود در سودای راه‌اندازی اتفاقاتی مشابه اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ هستند؛ آنها برای رسیدن به این هدف، به هر دستاویزی چنگ می‌زنند، لذا تصور داشتند که خودکشی یک عنصر ضدانقلاب در داخل می‌تواند سبب جرقه‌های اعتراض و اغتشاش در داخل شود؛ اما اقدام به خودکشی سنجری، به یک خبر پیش‌پاافتاده و زرد بدل شد که عموم مردم ما به آن اعتنایی نکردند. اما عناصر ضدانقلاب، پس از بی‌اعتنایی مردم به خبر خودکشی کیانوش سنجری، دست از تلاش نکشیدند و هدف اصلی خود را کلید زدند و چنین تبلیغ و ترویج کردند که هر ایرانی مقیم خارج، به کشور بازگردد، سرنوشتی مشابه سنجری را پیدا می‌کند! آنها با این القای دروغین، تلاش دارند تا مانع بازگشت ایرانیان خارج از کشور به وطن خود و تزریق توانایی‌ها و استعدادهای آنها به نیرو و تولید داخلی شوند. اما مورد دوم از ایرانیانی که به مام وطن بازگشته و با حادثه مشکوک مواجه شدند، مرتبط با فردی با هویت «جعفر شریعتی» مشهور به «مهرداد نیویورک» است که فردی ملاک و متمول بود و قربانی توطئه سرایدار خانه و سردفترش شد و به قتل رسید. 
قتل او نیز اگرچه به‌واسطه طمع نزدیکانش بود اما با پروپاگاندای تخریبی رسانه‌های ضدانقلاب و هراس‌افکنی آنها در دل ایرانیان راغب و متمایل به بازگشت، همراه شده است.
اما برای مقابله‌به‌مثل در برابر پروژه هراس‌افکنی ضدانقلاب در دل‌های ایرانیان مشتاق به بازگشت، مطلوب است نهادی متولی اعلام وضعیت و سرانجام نیکو و توفیقات ایرانیانی شود که به مام میهن بازگشته‌اند. قطعا تعداد ایرانیان مقیم خارج که به میهن اسلامی‌مان بازگشته‌اند و در حرفه و زندگی خود به توفیقات بیشتر دست یافته‌اند، بسیار و فراوان است؛ بنابراین باید به معرفی و تبلیغ این بخش از هم‌وطنان مبادرت ورزید تا راه را بر تبلیغات سوء بیگانگان و ضدانقلاب مسدود کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.