عبدالحسین کلانتری-معاون فرهنگی وزیر علوم و رئیس اسبق پژوهشگاه فضای مجازی: یکی از مهم‌ترین موضوعات آینده‌پژوهی در عصر دیجیتال که از ادبیات پژوهشی بسیاری غنی برخوردار است، مطالعه و پیش‌بینی درخصوص آینده اینترنت و فضای مجازی است.

مسئله‌ای به نام «قدرت اجتماعی‌شده»

آگاه: تحلیل ما این است که فضای مجازی امتداد و بسط‌یافته فضای واقعی و در آن ممزوج است و آثار و پیامدهای آن حقیقی است. اخیرا مقاله‌ای از مایک لیب‌هولد (Mike Liebhold) از متخصصان آزمایشگاه فناوری آینده IFTF مطالعه می‌کردم که توضیح می‌داد دنیای آینده ترکیبی از واقعیت و فضای مجازی است و این درهم‌تنیدگی به‌حدی خواهد رسید که تفکیک آن دو از هم تقریبا غیرممکن خواهد شد؛ برای مثال، زمانی را در نظر بگیرید که همه برای تعامل با محیط اطراف خود از عینک‌ها یا حتی لنزهای واقعیت افزوده استفاده می‌کنند. در چنین جهانی، وب در دنیای واقعی ظاهر می‌شود و از پشت صفحه‌های نمایش خارج خواهد شد.
به‌هرحال، اگر فضای مجازی را نظام‌های اجتماعی برآمده از تعامل کاربران بر بستر شبکه بدانیم، ابعاد تحولات این فضا در زندگی انسان را می‌توان به‌مثابه یک سیستم اجتماعی-فنی در هر سه رکن شبکه، کاربر و نظام‌های اجتماعی پیگیری کرد؛ البته، وقتی از نظام اجتماعی صحبت می‌کنیم، عام‌ترین معنای آن مدنظر است که تمامی خرده‌نظام‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را دربرمی‌گیرد.
در رکن اول، فناوری اطلاعات و ارتباطات هم ظرفیت‌های ارتباطی زندگی بشر را توسعه داده و هم با ظرفیت‌های اطلاعاتی خود قوه تحلیلی و تجریدی بشر را تقویت کرده؛ از سویی با دیجیتالی‌شدن حداکثری داده‌ها ازسوی فناوری اطلاعات، قدرت و امکان ذخیره‌سازی و پردازش داده‌ها به طرز شگرفی متحول شده تاحدی‌که ماشین‌های فناوری اطلاعات را به نقطه «هوشمندی» رسانده است.
از سوی دیگر، در فناوری ارتباطات شاهد تحول در کیفیت، سرعت و گستره ارتباطات بشری هستیم تا حدی که بشر از ارتباط فراتر رفته است و سخن از «فرااتصال» به میان آمده که در وب معنایی شبیه به تله‌پاتی در روابط اجتماعی محقق می‌شود. اگر دایره کاربران را به اشیا تعمیم دهیم و اینترنت اشیا را نیز لحاظ کنیم، وضعیت کاربری پیچیده‌تر می‌شود. خاصه اینکه این اشیا با هوشمندسازی روزبه‌روز در ارتباطات شبکه‌ای وسیع‌تری قرار می‌گیرند و اینترنت اشیای اجتماعی را شکل می‌دهند.
در رکن دوم که کاربران باشند، این فضا محدودیت‌های جغرافیایی و فیزیکی را درنوردیده و کاربران را به وسعت همه اشخاص حقیقی و حقوقی در گستره جهانی به هم متصل کرده است؛ کاربرانی که به مدد ظرفیت‌های ارتباطی و اطلاعاتی فناوری، برای زیست حداقل مادی خویش، «توانمند» شده‌اند.
به‌هرحال، از رهگذر تحولات فناوری اطلاعات و ارتباطات و توانمندی کاربران به رکن سوم می‌رسیم؛ تحولاتی که در نظام‌های اجتماعی رخ می‌دهد. اگر به‌اجمال بخواهیم به مهم‌ترین تحولات عموم نظام‌های اجتماعی در عصر فضای مجازی اشاره‌ای کنیم، اولا بسط نظام‌های اجتماعی در امتداد فضای واقعی و به‌نحوی تحولی است، ثانیا تغییر ساختار سنتی اجتماعی را در پی خواهد داشت؛ تغییری که به تعبیر رهبر انقلاب درحال رقم‌زدن تحولات تمدنی است و ثالثا سه ارزش کلیدی «مشارکت، مشروعیت و کارآیی» را که ارزش‌های پایه و مادر در نظام‌های اجتماعی‌اند، متحول کرده است.
پیرامون آسیب‌های عمده این عرصه واقعیت این است که تاثیرات فضای مجازی به‌صورت فزاینده‌ای بیشتر می‌شود و تمامی حوزه‌ها را متاثر می‌سازد و هم‌افزا با سایر تحولات فناورانه تمدن جدیدی را تصویر می‌کند. ما با فرصت و تهدید مواجهیم؛ البته مسائل و تهدیدات ریشه‌های مختلفی دارد. بخشی از آنها ناشی از ماهیت این تحولات است که در تحولات تمدنی بشری پیشین نیز می‌توان از آنها سراغی گرفت. نفس تحول از یک دوره تاریخی و تمدنی به دوره دیگر همواره چالش‌های زیادی را به همراه داشته است و در این دوره به‌علت سرعت بسیار زیاد تحول و نیز عمق و گستره تحولات، این چالش‌ها چشمگیرتر شده‌اند.
بخشی دیگر از مشکلات، ناشی از ایدئولوژی و منطقی است که پیشران این تحولات در مقیاس جهانی است و ناشی از آن است که این فناوری‌ها در بستر نظام سرمایه‌داری و اهداف مخرب آن تکوین‌یافته و پیش می‌رود؛ البته آنها تا مدت‌ها این اهداف را در شعارهایی مانند «جریان آزاد اطلاعات» و «حق دسترسی» و امثالهم پنهان می‌کردند اما امروزه توخالی‌بودن بسیاری از این شعارها با فروش اطلاعات کاربران و دستکاری اذهان و دیگر رسوایی‌ها آشکار شده و حتی هم‌پیمانان غربی را به مدیریت و تنظیم‌گری «جریان آزاد اطلاعات» واداشته و بر همگان روشن شده است که «جریان آزاد اطلاعات» چیزی جز «تجارت آزاد داده» نیست.
خلاصه آنکه، طبیعتا بسیاری از مسائل قابل مشاهده، نظیر قدرت‌یافتن پلتفرم‌ها، شکل‌گیری انحصارات، کاهش ظرفیت حکمرانی دولت-ملت‌ها، کمرنگ‌شدن و حتی پایان حریم خصوصی، مخدوش‌شدن دموکراسی‌ها، شکل‌گیری سرمایه‌داری نظارتی و پلتفرمی، مرززدایی و... ناشی از همین موضوع است. ناشی از تغایر و تضادی که میان دکترین‌های قدرت‌ها با مبانی اسلام و آرمان‌های انقلاب اسلامی وجود دارد.
اما برخی دیگر از مسائل این حوزه و تحولات آن ناشی از سوءمدیریت در مقیاس ملی است که در صورت مدیریت مناسب، ضمن فهم دقیق این تحول عمیق، باید هردو مشکل را مدیریت کند و جامعه و کشور را از این پیچ تاریخی به سلامت عبور دهد. اما مشکل اصلی ما این است که فهم دقیقی از این تحول مهم و تاریخی و ابعاد آن در کشور وجود ندارد و فضای مجازی دست‌مایه نزاع‌های سیاسی قرار گرفته و بدنه مدیریتی کشور نتوانسته نگاه مترقی، عمیق، راهبردی و تمدنی رهبر انقلاب در فضای مجازی را فهم و دنبال کند و درگیر حواشی سیاسی شده و فرصت‌سوزی کرده است. هرچند فضای مجازی فرصت‌های زیادی در اختیار بشر قرار می‌دهد، ورود آن به تمام شئون زندگی انسانی تهدیدات ناشناخته‌ای با خود به همراه می‌آورد که تا پیش از این بشریت تجربه مواجهه با آن را نداشته است. جهان با ورود اینترنت خوش‌بین بود که به هماهنگی، همراهی، ارتباط بهتر، راحتی بیشتر و دنیایی سالم‌تر خواهد رسید؛ اما تمام این خوش‌بینی‌ها درگیر اما و اگرهای متعددی بوده و هست و مشکل اینجاست که این پدیده در فرآیند سریع گسترش خود به‌هیچ‌عنوان منتظر شناخت بیشتر ما نمی‌ماند؛ لذا استفاده از این فضا و گسترش آن به هیچ عنوان نباید رها باشد و باید به‌درستی مدیریت شود، وگرنه روزبه‌روز حاکمیت ملی خود را از دست خواهیم داد.
به یک معنای ساده، حکمرانی عبارت است از «اعمال اراده در شرایط توزیع‌یافتگی قدرت» یا همان «قدرت اجتماعی‌شده»؛ بر این اساس می‌توان ادعا کرد که تحولات فضای مجازی اثرگذارترین حوزه‌ها بر امر حکمرانی است، زیرا این فضا با فعال‌سازی و ظرفیت‌بخشی به کاربران مختلف در سطوح ملی و فراملی، به مصاف ساختارهای سنتی حکمرانی جامعه به‌ویژه ساختار سلسله‌مراتبی و قدرت‌های متمرکز و کانونی رفته و نظریات جامعه شبکه‌ای و قدرت‌های خرد و توزیع‌شده (micro powers) را به‌وجود آورده است.
در چنین شرایطی شاهد تغییر الگوی سنتی اعمال حاکمیت دولت‌ها از طریق رابطه عمودی به افقی، غیرمتمرکز و شبکه‌ای هستیم. به‌علاوه درگذشته، دولت انحصار در تنظیم‌گری داشت اما امروزه با بزرگ‌شدن شرکت‌ها، آنها نیز خواستار آن هستند که همراه با دولت‌ها در تنظیم‌گری ایفای نقش کنند. افزایش تولید داده، قدرت نظارتی و تحلیلی دولت‌ها را افزایش می‌دهد و شفافیت، نظارت و نظام تصمیم‌گیری مبتنی برشواهد را به نحو چشمگیری ارتقا می‌بخشد. در همین راستا، نظام سرمایه‌داری و در رأس آن آمریکا با پیشبرد جریان فناوری در الگوهای پلتفرمی، موفق به ایجاد نظام حکمرانی نوینی شد که از سویی کارآمدی و اثربخشی لازم را در سه بخش دولتی، خصوصی و مردمی به ارمغان می‌آورد و از سوی دیگر، «دولت‌گریزی‌ِ فناوری‌های جاری» و «تکثر قدرت‌های خرد توزیع‌شده» را به افسار پلتفرم می‌کشاند و با کاهش ظرفیت حکمرانی دولت‌ها، موجبات شکل‌گیری «دولت تهی» را فراهم می‌سازد. امروز با نظر به خصیصه «لازمانی» و «لامکانی» بودن فناوری ارتباطات و اطلاعات از سویی و خصیصه «نظام‌سازی» از سویی دیگر، پلتفرم‌ها بهترین الگو برای توسعه و بسط ایده‌های جهانی‌سازی نظام غرب در میان سایر ملت‌ها به‌شمار می‌رود. پلتفرم‌ها نه‌فقط بستر و ابزار حکمرانی فضای مجازی، بلکه ابزار حکمرانی نظام‌های مختلف اجتماعی را چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی به‌دست می‌دهد و از این بالاتر به ابزاری برای حکمرانی جهانی تبدیل شده‌اند. حالا در این میان سوال پیش می‌آید که با گسترش فضای مجازی سهم اثرگذاری خانواده در تربیت فرد چه تغییری کرده و خواهد کرد؟
سهولت دسترسی به اینترنت باعث شده تا شاهد ورود و فعالیت قابل‌توجه کودکان در اینترنت باشیم. اکنون با تجربه جدید کودکان و نسل آنلاین مواجهیم که خانواده‌ها و نظام آموزش‌وپرورش کشور را درگیر چالش‌های جدیدی کرده است. یکی از اصلی‌ترین چالش‌های موجود دگرگونی و جابه‌جایی نقش‌هاست. در گذشته، کودکان برای یادگیری به فضای خانواده و پدر و مادر و نهایتا مدرسه متکی بودند و محیط اطراف آنها محدود بود و همه اطلاعات در دسترس آنها به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم، متناسب با اقتضائات سنی آنها مدیریت می‌شد اما امروزه این انحصار شکسته شده و کودک آنلاین، به‌دنبال پاسخ پرسش‌های خود در فضای مجازی می‌گردد. این فضا، اگر درست مدیریت نشود که متاسفانه در کشور ما چنین است، بدون درنظرگرفتن شرایط روحی و جسمی کودک و فرهنگ دینی- ملی او تمام اطلاعات موجود را، چه درست و چه غلط، چه سازنده و چه مخرب در اختیار کودک قرار می‌دهد و این امر موجب برهم‌خوردن بسیاری از تناسبات مقتضی سن کودک می‌شود. بسیاری از آسیب‌هایی که اکنون جامعه بشری در حوزه کودک و نوجوان با آن مواجه است، ناشی از همین تغییر نقش‌هاست. مطالعات متعددی در این خصوص صورت‌گرفته و در بسیاری از کشورهای جهان مراکزی به‌شکل تخصصی در این زمینه مشغول فعالیت‌اند و این نشان می‌دهد که با یک معضل جهانی و جدی روبه‌رو هستیم.
یکی از دلایل اصلی مدیریت و کنترل اینترنت نیز از همین‌جا نشأت می‌گیرد. بدون شک نمی‌توان کودکان و نوجوانان را به‌شکل کامل از این فضا دور نگه داشت و اینترنت را به یک حریم ممنوعه برای آنها تبدیل کرد. زندگی کودکان با میزان و کیفیت آموزشی که دریافت می‌کنند، به‌طور مستقیم در ارتباط است و فضای مجازی امروزه به یکی از مهم‌ترین مراکز آموزش کودکان تبدیل شده است. 
والدین می‌توانند اقدامات مراقبتی خود را در دوران جدید به‌شکل مستقیم و غیرمستقیم انجام دهند. آنها باید به‌شکل منظم بر فعالیت فرزندان خود در فضای مجازی نظارت کنند و درخصوص مسائلی که برای آنها پیش می‌آید، با آنها گفت‌وگو کنند و میزان مصرف دیتای فرزند خود را مدیریت کنند. به‌علاوه، باتوجه‌به الزام حاکمیت، پلتفرم‌ها باید به مسئولیت اجتماعی خود عمل کرده و ضمن رده‌بندی تولیدات محتوایی خود، از انواع ابزارهای منطقی و فنی، مانند افزونه‌های محدودکننده جست‌وجو، جست‌وجوی امن، اینترنت اختصاصی کودکان و Parental Control برای مدیریت محتوای قابل ارائه متناسب با رده‌بندی سنی استفاده کنند. 
کشورهای مختلف بسته به دکترین حکمرانی خودشان نظام متفاوتی در کنترل فضای مجازی دارند؛ مثلا، دکترین حکمرانی فضای مجازی بازارمحور آمریکایی (دکترین لیبرالیستی)، مبتنی بر فردگرایی(Individualism) شکل گرفته است. پیرو همین نگاه و دکترین برآمده از آن، آمریکایی‌ها تلاش داشته‌اند که مدل حکمرانی چند ذی‌نفعی کاذب را که درواقع منجر به تسلط بازار و شرکت‌ها بر مقدرات جهان می‌شود، در حکمرانی جهانی فضای مجازی ترویج کنند. این مدل شرکت‌های بزرگ فاوا را که عموما آمریکایی‌اند در مقابل دولت‌ها در مراجع تصمیم‌گیری می‌نشاند و از دولت‌ها خلع ید می‌کند و بدین طریق گام بلندی در آمریکایی‌سازی جهان و بسط سلطه خود برمی‌دارد و دولت‌های ملی را به دولت‌های تهی و توخالی -که پاسبانان ملی منافع آمریکا هستند- تبدیل می‌کند! علاوه‌بر سند سایبری آمریکا که بر حفظ برتری، تفوق و سلطه تصریح و تاکید دارد، مشی عملی این کشور در مواجهه با رقبایی نظیر چین و در سطحی دیگر روسیه و حتی هم‌پیمان اروپایی‌اش بر این امر دلالت دارد که این کشور در این مسیر عزمی جدی دارد. گفتمان برآمده از دکترین حکمرانی فضای مجازی آمریکایی، مبتنی بر پلتفرم‌های آزاد و جهانی است و مکانیسم‌های کنترلی خویش را بر پایه مکانیسم‌های بازار نظیر قیمت، تنظیم‌گری انواع مدل‌های کسب‌وکار مجازی، قانون رقابت و امثالهم قرار داده‌اند؛ البته دولت آمریکا که در مقیاس ملی دغدغه‌های رقابت را دارد، در مقیاس فراملی و بین‌المللی به‌شدت از انحصار فعالیت پلتفرم‌های آمریکایی دفاع می‌کند و با انواع مداخلات و تحریم‌ها یکه‌تازی‌اش را حفظ می‌کند. اما در چین، دکترین حکمرانیِ سرمایه‌داریِ متمرکزِ دولتی حاکم است. این دکترین تکیه بر «امنیت ملی» دارد. قانون‌گذاری، حفاظت و تامین شبکه، کاربران و نظام‌های اجتماعی و تاحدودی حریم خصوصی محور اصلی حکمرانی فضای مجازی در این رویکرد است. چینی‌ها قریب به دو دهه است که به مخالفت با گفتمان غالب در حکمرانی فضای مجازی برخواسته‌اند و نه‌تنها به سهم حاشیه‌ای دولت در این رویکرد انتقاد دارند، بلکه از اساس این رویکرد را در خدمت جریان سرمایه‌داری غربی به‌ویژه شرکت‌های بزرگ آمریکایی می‌دانند.
مدل چینی حکمرانی فضای مجازی، کنترل شدید بر جریان گردش محتوا دارد تا ثبات اجتماعی، مشروعیت سیاسی و قواعد حزب کمونیست چین را حفظ کند. چینی‌ها بر مقاوم‌سازی شبکه‌ها و زیرساخت‌های حیاتی در برابر آسیب‌پذیری‌های سایبری اهتمام خاصی دارند. رهبران چین، در حکمرانی فضای مجازی بر سه عنصر استقلال فناوری، قطع وابستگی خارجی به‌ویژه در بخش تامین‌کنندگان و کمک به شرکت‌های داخلی برای تسلط در بازارهای نوظهور فضای مجازی تاکید دارند.
این گفتمان، مقابل گفتمان سکوهای جهانی و باز است که ازسوی آمریکا دنبال می‌شود. نکته قابل‌توجه، هم‌نوایی دیپلماسی تجاری، فعالیت شرکت‌های فناور چینی و خط‌مشی‌های سایبری چین است به‌نوعی که بخش خصوصی و شرکت‌های بین‌المللی چینی منافع اقتصادی و تجاری چین را پشتیبانی کرده و حتی توسعه می‌دهند. حکمرانی داخلی سایبری چین، بر انسجام خط‌مشی‌ها و استراتژی‌های سایبری چین تاکید دارد و طی دو دهه اخیر بر زیرساخت‌های حیاتی، ذخیره‌سازی داده، اثرسنجی‌های امنیتی و حفاظت از داده‌های شخصی تمرکز داشته است.
چین در الگوی حکمرانی سایبری خود، مدل حکمرانی داخلی‌اش را مؤید و مبلغ مدل حکمرانی جهانی‌اش می‌داند؛ آنها معتقدند، از سویی الگوی تنظیم مقررات چین به‌دلیل اشاعه این الگو در دیگر کشورها، تکثیر خواهد شد و حتی در برخی کشورها کاملا تقلید خواهد شد. از سوی دیگر در سطح بین‌الملل، در کنار اروپا یک الگوی حکمرانی قدرتمندی در حوزه داده و امنیت به جامعه جهانی معرفی می‌کند.
سومین دکترین مهم، دکترین ناسیونالیستی اروپایی است. نگاه‌های ناسیونالیستی اروپایی‌ها که از قرن۱۷ تاکید ویژه‌ای بر مرز و دولت-ملت دارند، با تاکید بر حقوق خصوصی، حکمرانی فضای مجازی خویش را حول موضوع حفاظت از داده سامان داده‌اند و مقررات عمومی حفاظت از داده را با محوریت داده‌های شخصی و حفظ حریم خصوصی طرح می‌کنند. همچنین ارزشی مانند شفافیت به‌طور گسترده موردتاکید این دکترین است و در حفاظت از داده به بخش سوم جامعه توجه ویژه‌ای دارند و حاکمیت را نیز مکلف می‌دانند که در موضوع حفاظت از داده، زمینه را برای نظارت عمومی و مطالبات مردمی فراهم کند.
برمبنای چنین نگاهی است که چند سال قبل امانوئل مکرون در یکی از اجلاس مجمع حکمرانی اینترنت که در پاریس برگزار شد، سیاست‌گذاران جهانی را به رویکرد تهاجمی‌تر نسبت‌به ساماندهی اینترنت دعوت کرد. در این اجلاس، او رسما اعلام کرد که هیچ‌کس بهتر از دولت‌ها نمی‌تواند اینترنت را ساماندهی کند و درنگ در این خصوص را تهدیدی علیه همه جهان دانست. این در حالی است که در کشور ما برخی کاتولیک‌تر از پاپ شده‌اند و داده‌های ملی و منافع کشور را بذل و بخشش می‌کنند و مبلغ ارزش‌های مدرنیته شده‌اند! حال آنکه کشورهای مهد مدرنیته نظیر آلمان و فرانسه و حتی آمریکا نیز چنین رها و واداده به این فضا نگاه نمی‌کنند!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.