دکتر فرشته روح‌افزا ازجمله بانوان این مرز و بوم است که لحظه‌ای از دغدغه‌های خود نسبت‌به مقوله زن و خانواده در اسلام و جمهوری اسلامی کوتاه نمی‌آید. او که فارغ‌التحصیل رشته الکترونیک از دانشگاه منچستر انگلستان است، سمت‌های مهمی در حوزه سیاستگذاری زن و خانواده داشته است. روح‌افزا بیش از یک دهه است که مدیر طرح و برنامه و تدوین و سیاستگذاری شورای عالی فرهنگی؛ اجتماعی زنان بوده و دارای تالیفات متعددی است.

نعل وارونه غرب در مواجهه با پدیده زن

آگاه: رهبر انقلاب سال گذشته در دیداری که با بانوان کشور داشتند به مقایسه نگاه غربی و اسلامی در مسئله زن پرداختند و بیان کردند که نگاه غربی به زن مبتنی بر سودجویی و لذت‌جویی است. رهبر انقلاب تاکید داشتند که غربی‌ها حاضر به گفت‌وگو درباره منطق نگاه خود به زن نیستند. چنین دیدگاهی در نظام فرهنگی و سیاسی غرب، چه شرایطی را برای زنان در جامعه غربی رقم زده است؟
بنده در سال۱۳۸۹ تحقیقی درخصوص مسائل زنان انجام دادم. این تحقیق در راستای مطالبات رهبر انقلاب در این حوزه بود و آن را در جلسه‌ای که بانوان حضور داشتند، خدمت ایشان ارائه دادم. در این جلسه، تاکید شد که در حوزه زنان، ما همچنان مطالبات و مسائل بسیاری داریم که نیازمند مطالعه و توجه است.
در تحقیق خود به این نتیجه رسیدم که زنان در جوامع غربی از هویت واقعی خود به‌عنوان مادر و همسر فاصله گرفته‌اند. این فاصله باعث شده است که بسیاری از آنان درگیر مشکلات و مسائل مختلفی شوند. در این جوامع، نگاه به زن نه‌تنها تعالی‌بخش نیست، بلکه کاملا ابزاری و سطحی است. زنان به‌عنوان ابزاری برای تبلیغات و کسب سود مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ به‌طوری‌که حتی در تبلیغات غذای حیوانات یا دیگر تولیدات، از تصاویر مستهجن زنان استفاده می‌شود.
این نگاه سطحی به زن در غرب باعث شده است که تجارت مربوط به زنان، از جمله صنعت مد، آرایش و مصرف‌گرایی، به یکی از سودآورترین تجارت‌ها تبدیل شود. در گذشته، تجارت موادمخدر سودآورترین تجارت بود اما اکنون تجارت مرتبط با زنان، ازجمله مصرف‌گرایی و تبلیغات، پیشتاز است. نتیجه چنین نگاهی این است که زن در جوامع غربی به موجودی مصرف‌گرا و ابزارگرا تبدیل شده‌ که تنها به ظاهر و زیبایی خود اهمیت می‌دهد و نقش‌های انسانی و خانوادگی‌اش کمرنگ شده است. مشخص نیست که جامعه چطور عمل می‌کند اما میزان تجاوز به زنان در کشورهای اروپایی بسیار بالاست. آمارهای موجود نشان می‌دهد که در برخی کشورها، میزان تجاوز به ۸۰درصد می‌رسد، البته بسیاری از این موارد حتی گزارش نمی‌شوند. به همین دلیل، زنان در این جوامع با مشکلات بسیاری مواجه هستند؛ به‌عنوان مثال، در برخی ایستگاه‌های مترو از تجهیزاتی استفاده می‌کنند تا افراد مزاحم نتوانند به زنان نزدیک شوند و آن‌ها بتوانند با امنیت بیشتری از وسایل حمل‌ونقل عمومی استفاده کنند.
در این کشورها، وقتی هوا تاریک می‌شود، مثل ساعت ۴ یا ۵بعدازظهر در انگلستان، امنیت زنان در خیابان‌ها کاهش می‌یابد. اگرچه ممکن است زنان در این زمان همچنان در خیابان تردد کنند، باید بسیار مراقب باشند. خیابان‌های اروپا و آمریکا در شب بسیار خلوت است و معمولا زنان برای رفت‌وآمد باید از تاکسی یا وسایل دیگر استفاده کنند. این وضعیت نشان‌دهنده کاهش ارزش واقعی و انسانی زن در این جوامع است. نگاه ابزاری به زن باعث شده است که ارزش وجودی و حقیقت انسانی او نادیده گرفته شود.
در جوامع غربی، زنان تحت عنوان حقوق زنان امتیازاتی دریافت می‌کنند اما در واقعیت، این حقوق چیزی جز نگاه جنسیتی و ابزاری به آنان نیست. آمارها نشان می‌دهد که میزان خشونت خانگی و کتک‌خوردن زنان در کشورهای اروپایی و آمریکایی بسیار بالاست. ساختار خانواده در این جوامع نیز دچار آسیب‌های جدی شده است؛ برای مثال، ازدواج به شکل سنتی کمتر رخ می‌دهد و افراد پیش از ازدواج مجبورند مدتی با یکدیگر زندگی کنند تا میزان سازگاری خود را اثبات کنند. با این حال، بسیاری از ازدواج‌ها به مشکلات فراوانی دچار می‌شوند.
همچنین تعداد زنان سرپرست خانوار یا «سینگل پَرنت‌ها» در این کشورها بسیار زیاد است. این زنان که مسئولیت نگهداری از فرزندان خود را به عهده دارند، اغلب مورد حمایت کافی قرار نمی‌گیرند. در برخی موارد، فرزندان آنها نیز از آسیب‌های جدی رنج می‌برند. قتل کودکان و آسیب‌های جسمی و روحی که به آنها وارد می‌شود، یکی از معضلات رایج در این جوامع است. با جست‌وجو در اینترنت، موارد زیادی از این مشکلات در کشورهای غربی دیده می‌شود.
زنان در این جوامع برای هماهنگی با معیارهای مدرن، مجبورند استانداردهای سختگیرانه‌ای را رعایت کنند، مثلا باید وزنی حدود ۴۵کیلوگرم و قدی ۱۷۰سانتی‌متر داشته باشند تا با الگوهای اجتماعی و تبلیغاتی هماهنگ شوند. این فشارها به‌مرور زمان اثرات روانی زیادی بر زنان می‌گذارد. از سوی دیگر، ازدواج در بسیاری از کشورهای غربی به‌ندرت انجام می‌شود و نرخ واقعی ازدواج به ۱۰ تا ۲۰درصد می‌رسد. این وضعیت نشان‌دهنده جایگزینی روابط غیررسمی و زودگذر به جای ازدواج پایدار است.

 با این تفاسیر بخش قابل توجهی از هویت زنان در جامعه غربی آسیب دیده است؟
بله؛ هویت واقعی زنان در جوامع غربی به‌طورکلی از دست رفته است. به‌طوری‌که بسیاری از زنان تحصیل‌کرده نیستند و به دانشگاه دسترسی ندارند. اکثریت زنان در این جوامع شرایط مطلوبی ندارند. هرچند ممکن است برخی این مسائل را سیاه‌نمایی بدانند اما واقعیت این است که وضعیت زنان در این کشورها به گونه‌ای است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. حتی در بالاترین سطوح سیاسی کشورهای غربی نیز چنین نگاه ابزاری به زنان وجود دارد؛ برای مثال، رییس‌جمهور آمریکا، آقای ترامپ، به‌دلیل رفتارهای نادرست با زنان همچنان درگیر پرونده‌های قضایی است. ماجرای بیل کلینتون نیز که مدت‌ها پیش خبرساز شد، نمونه دیگری از این نگاه ابزاری است. این افراد که ادعای رهبری جهان را دارند، در عمل به زنان به چشم ابزار نگاه می‌کنند، نه به‌عنوان انسان.
این نگاه ابزاری به زن، نه فقط در عرصه سیاست، بلکه در کلیپ‌ها، فضای مجازی، سینما و حتی زندگی روزمره نیز دیده می‌شود. زنان در این جوامع مجبورند با ظاهری زیبا و جذاب خود را به دیگران اثبات کنند تا توجه جلب کنند. این مسئله به فطرت زنان بازمی‌گردد که نیاز به دیده شدن و موردتوجه قرارگرفتن دارند اما متاسفانه در این جوامع این توجه به روش‌های اشتباه و سطحی جلب می‌شود، نه از طریق استعداد، عقل، منطق یا توانایی‌های واقعی. نتیجه این نگاه، ازبین‌رفتن شادابی و ارزش انسانی زنان است. در این شرایط، زنان جایگاه خود را از دست می‌دهند و دیگر به‌عنوان یک انسان با شخصیت و هویت مستقل دیده نمی‌شوند. به مرور زمان، جای آنان با افراد جوان‌تر پر می‌شود و این چرخه معیوب همچنان ادامه می‌یابد. این مسئله به‌خوبی نشان می‌دهد که در جوامع غربی، زنان بیشتر به‌عنوان یک ابزار در نظر گرفته می‌شوند، نه به‌عنوان یک انسان با کرامت و هویت.
این واقعا فاجعه است که یک زن تنها به‌عنوان یک ابزار دیده شود و جنبه‌های مهم وجودی او، مانند عقل، منطق، قدرت نویسندگی، توانایی شاعری، نقش مادری یا همسری، نادیده گرفته شود. اینکه زن را صرفا در قالب ابزاری برای تجارت یا خوشگذرانی ترسیم کنند، یک نگاه سطحی و تحقیرآمیز است. متاسفانه این دیدگاه اکنون به‌وضوح در جوامع غربی مشاهده می‌شود. نمونه‌های بسیاری از این نگاه ابزاری در جامعه وجود دارد؛ به‌عنوان مثال، در مراسم‌ها و مهمانی‌ها، تصاویر و فیلم‌هایی از ترامپ منتشر شده که در آنها زنان با پوشش‌های نامناسب و تحقیرآمیز در کنار افراد حاضر بودند. چنین صحنه‌هایی چه شخصیتی برای یک زن قائل هستند؟ آیا این واقعا نشان‌دهنده ارزش و جایگاه انسانی زن است؟
حتی زمانی که به ظاهر تلاش می‌کنند به زن ظاهری آراسته ببخشند، مثلا با اضافه کردن یک کراوات یا نوعی لباس خاص، باز هم چیزی از ارزش واقعی او باقی نمی‌ماند. این نوع نگاه، زن را از جایگاه انسانی و ارزشمند خود دور می‌کند و به یک ابزار صرف برای نمایش یا تبلیغ تبدیل می‌کند. در چنین شرایطی، هیچ‌گاه نمی‌توان از این جوامع انتظار داشت که زن را به جایگاه اصلی و واقعی‌اش بازگردانند.
در جوامع غربی، زن در تبلیغات، سینما، تئاتر و تلویزیون به جایگاه واقعی خود دست نیافته است؛ مثلا یکی از مشکلات عمده در آمریکا این است که بسیاری از کودکان پدران خود را نمی‌شناسند و مجبورند از آزمایش دی‌ان‌ای استفاده کنند تا هویت پدرشان مشخص شود. این وضعیت باعث شده برخی از این کودکان به افسردگی دچار شوند و حتی دست به خودکشی بزنند. نمونه‌هایی از این خودکشی‌ها در فضای مجازی، دیده شده است؛ به‌عنوان مثال، یک فیلم منتشر شده که نشان می‌دهد ۵۰کودک خودکشی کرده‌اند.
این مشکلات نشان می‌دهد که زنان در جوامع غربی به‌دلیل نداشتن جایگاه واقعی خود، از قدرت تربیت و هدایت خانواده محروم هستند. دیدگاه اسلامی درباره زن کاملا متفاوت است. اسلام جایگاه بسیار والایی برای زن قائل است و زنان را به‌عنوان ستون خانواده و جامعه می‌شناسد. امام‌خمینی(ره) درباره زنان جمله‌ای بسیار ارزشمند دارند و می‌فرمایند: زن، انسان‌ساز است و قرآن انسان‌ساز است. در اسلام، زن نه‌تنها مسئولیت تربیت فرزندان را برعهده دارد، بلکه این تربیت چنان ارزشمند است که پیامبراکرم(ص) در روایات گفته‌اند. قرآن‌کریم نیز زنانی همچون آسیه و مریم را به‌عنوان الگوهایی برای همه مومنین، چه مرد و چه زن، معرفی کرده است. این نشان‌دهنده آن است که مقام زن در اسلام چقدر والا و ارزشمند است.

در نقطه مقابل رویکرد قبلی، نگاه اسلامی قرار دارد. نگاه اسلامی چگونه جایگاه زن را حفظ می‌کند و منطق اصلی اسلام در تعامل با زنان چیست؟
اسلام در مقایسه با تمامی مکاتب و ادیان دنیا نگاه بسیار متفاوتی به زن دارد. بسیاری از مکاتب و ادیانی که ادعای شخصیت‌بخشی به زن دارند، در گذر زمان دچار تحریف شده‌اند اما اسلام، با رویکردی ناب، زن را به‌عنوان الگویی تربیتی معرفی می‌کند که قدرت ظهور و بروز تمام استعدادهایش را در جامعه دارد. از نگاه اسلام، زن این توانایی را دارد که در تمامی زمینه‌ها، از اندیشیدن و تربیت کردن گرفته تا نویسندگی و انجام امور مختلف، استعدادهای خود را شکوفا و نقش‌آفرینی کند.
با این حال، نکته‌ای که مقام رهبری نیز بر آن تاکید دارند، این است که شاید ساختن یک کارخانه یا یک دستاورد مادی دیگر، در صد سال آینده اهمیت چندانی نداشته باشد، اما تربیت انسان‌ها، به‌ویژه ازسوی مادران، تاثیری جاودانه بر تاریخ خواهد داشت؛ به‌عنوان‌مثال، مادرانی همچون مادر سید رضی یا مادر امام‌خمینی(ره)، شخصیت‌هایی را تربیت کردند که مسیر تاریخ دنیا را تغییر دادند.
در یکی از برنامه‌های تلویزیونی انگلستان، از امام‌خمینی به‌عنوان «مردی که تاریخ دنیا را تغییر داد» یاد شده است. او توانست نه‌تنها تاریخ گذشته را تغییر دهد، بلکه آینده‌ای متفاوت برای دنیا رقم بزند. این نشان‌دهنده نقش کلیدی زنان در تربیت انسان‌های بزرگ و تاثیرگذاری آنان بر روند تاریخ است. چنین شخصیت‌هایی، مانند مادران بزرگ تاریخ، نشان می‌دهند که مادر می‌تواند نقشی بی‌نظیر در زندگی فرزند خود ایفا کند. یک مادر توانمند است که گره‌های روحی و روانی فرزندش را باز کند و او را از مشکلات نجات دهد. آقا می‌گوید این گره‌ها، مانند گره‌های سخت و ظریف ابریشم، به دست یک مادر با ظرافت و دقت باز می‌شود. مادر، پناهگاه عاطفی خانواده است و مقام بسیار والایی دارد.
انسان ممکن است مال و مقام بسیاری داشته باشد اما اگر آرامش نداشته باشد، زندگی معنایی نخواهد داشت. قرآن کریم می‌فرماید که خداوند آرامش را در رابطه زن و شوهر قرار داده است. آنها زوج آفریده شده‌اند تا در کنار یکدیگر مسیر زندگی را طی کنند و با محبت و همراهی به آرامش برسند. این رابطه خانوادگی پایه و اساس زندگی است و نمی‌توان آن را به یک جنبه سطحی تقلیل داد.
در مقابل، در جوامعی که زن به موجودی بی‌ارزش تبدیل می‌شود، هیچ نقشی برای او قائل نیستند. در این جوامع، زن حتی ممکن است به جایگاهی برسد که از نظر شخصیتی با یک ابزار یا حیوان مقایسه شود، که نشان‌دهنده سقوط ارزش‌های انسانی است. این وضعیت را باید با جایگاه والای زن در نگاه اسلامی مقایسه کرد.
اسلام نمونه‌هایی از زنان بزرگ تاریخ را به‌عنوان الگو معرفی کرده است؛ برای مثال، حضرت زهرا(س) به‌عنوان یکی از افراد برجسته و نمونه در میان تمامی انسان‌ها معرفی می‌شود. خدا می‌فرماید: «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ» شخصیت ایشان چنان عظیم است که پیامبر(ص) او را محور زنان جهان معرفی کرده‌اند. روایات بسیاری از ایشان به دست ما رسیده است که نشان می‌دهد حضرت زهرا(س) در هدایت جامعه و تربیت انسان‌ها چه نقش مهمی داشته‌اند. آیه تطهیر برای او نازل می‌شود. امام زمان(عج) نیز فرموده‌اند که حضرت زهرا(س) برای ما حجت است. این بیان نشان‌دهنده مقام بی‌نظیر حضرت زهرا(س) در تاریخ انسانیت است. حتی در کربلا، دختران ایشان، مانند حضرت زینب(س)، در سخت‌ترین شرایط، نقش هدایتگر خود را ایفا کردند و جلوه‌ای از مقام و جایگاه زن در اسلام را به نمایش گذاشتند.
مقام والای حضرت مریم(س) در قرآن به‌خوبی نمایان است، به‌طوری‌که نام ایشان ۳۰بار در قرآن ذکر شده است. داستان زندگی حضرت مریم سرشار از امتحانات الهی است. خداوند او را در آزمونی بزرگ قرار داد اما در سخت‌ترین لحظات، یاری‌اش کرد. ازجمله وقتی که چشمه‌ای زیر پایش جاری شد و خرمای درختی برای تغذیه‌اش آماده شد. بااین‌حال، حضرت مریم در لحظه‌ای از شدت محزون بودن در امتحان الهی گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم. اما اگر این موقعیت حضرت مریم را با جایگاه حضرت زهرا(س) و دخترانشان مقایسه کنیم، می‌بینیم که در کربلا، دختر حضرت زهرا با امتحاناتی بسیار سخت‌تر مواجه بود. در کربلا، آتشی که بر خیمه‌ها افکنده شد، به گلستان تبدیل نشد. قربانیان کربلا همچون اسماعیل پذیرفته نشدند و آب گوارایی هم جاری نشد. حضرت مریم گفت: کاش مرده بودم اما زینب گفت: ما رأیتُ الّا جمیلا.
والایی مقام حضرت زهرا(س) در بندگی خدا به حدی است که در ۱۸سالگی به دلیل طولانی‌بودن عبادات، پاهایشان ورم می‌کرد. این الگوها، حقیقت بشریت را به بهترین شکل به نمایش گذاشتند و راه درست را جلوی ما قرار دادند. اما متاسفانه برخی از افراد به‌خصوص جوانان به‌جای الگوگرفتن از این شخصیت‌های بزرگ، به‌دنبال الگوهایی سطحی و بی‌ارزش هستند که نهایتا چیزی جز سقوط اخلاقی به همراه ندارند.
در این میان، مسئولان ما نیز باید به اهمیت این موضوع پی ببرند؛ برای مثال، جای تأسف است که مسئولان وزارت ارشاد، به‌جای حمایت از ارزش‌های والای زنان، از افرادی با جایگاه هنری پایین حمایت می‌کنند. اگر آواز خواندن یک زن هنر محسوب می‌شود، پس مقام والای مادرانی که هشت شهید تقدیم کرده‌اند چه جایگاهی دارد؟ این مادران، در تاریخ مقاومت ایران، نقش بزرگی ایفا کردند. ایران در زمان جنگ تحمیلی در برابر تمام دنیا ایستاد و این زنان و مادران بودند که نقش کلیدی داشتند. اگر مادران شهدای بزرگی همچون خرازی، همت و باکری یا شخصیت‌هایی چون بهشتی، رجایی و باهنر، فرزندان خود را به این شکل تربیت نکرده بودند، مشخص نبود ایران امروز کجای تاریخ قرار داشت.
الگوگرفتن از شخصیت‌های پست و بی‌ارزش جوامع غربی، نتیجه‌ای جز سقوط نخواهد داشت. درحالی‌که ایران، با مقاومت و ارزش‌هایی که ازسوی این مادران و زنان بزرگ رقم خورده، توانسته جایگاهی خاص در تاریخ پیدا کند. رهبر انقلاب درباره نقش و جایگاه مادر در تربیت انسان‌های بزرگ تاکید دارند. یک مادر می‌تواند فرزندی تربیت کند که به‌قدری شجاع، توانمند و خوش‌فکر باشد که مسیر تاریخ را تغییر دهد. نمونه بارز این تربیت اسلامی را می‌توان در مادر حاج قاسم سلیمانی دید؛ یک پیرزن روستایی با زندگی ساده و بی‌آلایش که در خانه‌ای کوچک و با امکانات محدود، فرزندی چون حاج قاسم را پرورش داد. شخصیتی که در دنیا تاثیرگذار شد و چنان اقتداری داشت که به رییس‌جمهور آمریکا گفت: من به‌تنهایی برای مقابله با تو کافی هستم.
این نگاه اسلامی به زن و مادر، نشان‌دهنده ظرفیت بی‌نظیر زنان در طول تاریخ اسلام است. این ظرفیت تنها به دوران کنونی محدود نمی‌شود، بلکه از صدر اسلام تاکنون، نمونه‌های بسیاری از زنان توانمند و بزرگوار داشته‌ایم. شخصیت‌هایی همچون حضرت معصومه(س) و حضرت سکینه(س) که هر یک در تاریخ نقش‌های بی‌بدیلی ایفا کرده‌اند و آثار و زندگینامه‌هایشان در کتاب‌ها مورد بحث و تحلیل قرار می‌گیرد. در مقابل این جایگاه والای زن در اسلام، جوامع غربی نگاهی سطحی و ابزاری به زن دارند که نتیجه آن چیزی جز بدبختی و بیچارگی نیست. مثل کلینتون.

نهاد خانواده در غرب در چه شرایطی به سر می‌برد و آینده آن چگونه ترسیم می‌شود؟
نهاد خانواده در غرب رو به اضمحلال است و آمارهای زیادی هم دارد و آنها به‌دنبال این هستند که این شرایط را درست کنند ولی نمی‌توانند. خانواده در غرب الان یعنی دو نفر بدون عقد قرارداد و هر چیزی شروع به زندگی می‌کنند و اسم دروغ ازدواج سفید را رویش گذاشتند. بیماری‌های مقاربتی زیاد است و ایدز بالا گرفته و برای اینکه اینها را کنترل کنند کمباین فامیلی را تعریف کردند؛ یعنی مثلا تعدادی مرد و زن در یک خانه با هم زندگی می‌کنند و معلوم نیست بچه‌هایشان مال کی است و می‌گویند بالاخره یکی از این مردها پدر یکی از این بچه‌هاست و تا حدی مشکل گم شدن پدران حل می‌شود.
خانواده‌های indoor تعریف کردند؛ رابطه بین افراد خانواده مثل پدربزرگ و مادربزرگ، نوه، مادر و پدر و خواهر و برادر که وحشتناک است و مدل‌های مختلف خانواده را تعریف می‌کنند برای اینکه بتوانند نهاد افسارگسیختگی تشکیل خانواده را به شکلی مهار کنند. مشکلات زیادی برایشان پیش می‌آید و به بیماری‌های زیادی مبتلا هستند و گم کردن خود و عاطفه‌شان و خانواده تقریبا شکلی ندارد و روزبه‌روز از حالت عادی‌تر شدن خودش خارج می‌شود. خانواده همجنسگرا را خانواده می‌دانند. بالاترین میزان قتل و تجاوز به پسران در خانواده همجنسگرای مرد است؛ یعنی بچه‌های خودشان. اینها رحم اجاره‌ای می‌گیرند و با اسپرم خود بچه‌دار می‌شوند و همان بچه در همان خانواده ازسوی همجنسگراها با تجاوز روبه‌رو می‌شود. کسانی که همجنسگرا می‌شوند یکی شکل زن و یکی شکل مرد می‌شود؛ یعنی باز هم زوجیتی ندارند. تشکیل خانواده با حیوانات زیاد داریم مثلا با اسب و سگ تشکیل خانواده می‌دهند و رسما ازدواج می‌کنند. تعداد خانواده‌های درست و حسابی که در سطح خوبی باشند خیلی کم است. نمی‌شود گفت نیستند اما تعدادشان کم است. 

با محوریت تحلیل‌های بالا راه آینده و چالش‌های پیش روی موضوع زنان را چگونه می‌بینید؟
در پایان، این نکته مهم است که ما تنها یک‌بار فرصت زندگی در این دنیا را داریم. قدرت بازگشت به گذشته و اصلاح اشتباهات را نداریم. اگر راه اشتباهی را انتخاب کنیم، اصلاح آن در آینده هزینه‌ها و مشکلات بسیاری به‌دنبال خواهد داشت؛ بنابراین، لازم است که از همین حالا با بصیرت و آگاهی، مسیر درست را انتخاب کنیم تا از اشتباهات گذشته درس بگیریم و جامعه‌ای شایسته بسازیم. خداوند پیامبران را فرستاده تا انسان‌ها را از گمراهی نجات دهد و راه درست را به آنها نشان دهد. ما در زندگی دنیایی خود، اگر به دنبال آرامش، اطمینان و یک زندگی پرنور هستیم، باید به اصول صحیح توجه کنیم. چه مرد و چه زن، اگر با صداقت و همدلی کنار هم زندگی کنند، می‌توانند خانواده‌ای نورانی بسازند.
برای تربیت فرزندانی شایسته که در آینده بتوانند انسان‌هایی سالم و موثر در جامعه باشند، ضروری است که به اصول صحیح اسلامی و سبک زندگی درست توجه کنیم. این اصول به ما کمک می‌کند تا زندگی‌مان را بر پایه اخلاق، صداقت و آرامش بنا کنیم. همان‌طور که امام حسین(ع) فرمودند: اگر دین ندارید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید. اگر دنیایی آباد، آرام و باافتخار می‌خواهیم، باید به پاکان و بزرگان اقتدا کنیم. این الگوها، راه درست زندگی را به ما نشان داده‌اند و استفاده از این الگوها تنها راه داشتن یک زندگی سالم و موفق است.
در انتخاب سبک زندگی، باید دقت بیشتری داشته باشیم. فرصت زندگی محدود است و بازگشت به گذشته ممکن نیست. بنابراین، استفاده از الگوهای صحیح، ضروری است تا دنیایی بهتر و آینده‌ای روشن‌تر داشته باشیم. متشکرم از شما که به این موضوعات توجه کردید. ان‌شاءالله همه ما بتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.