۲۹ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۰

دیوید لینچ، کارگردان سرشناسی که سینمای آمریکا را با دید هنری تاریک و سوررئالیستی خود در فیلم‌هایی مانند «مخمل آبی» و «جاده مالهالند» و در تلویزیون با سریال «تویین پیکز» جلا داد، در ۷۸سالگی از دنیا رفت.

آگاه

چشمت به دونات باشد
لینچ سال۲۰۲۴ فاش کرد که پس از یک عمر سیگار کشیدن به آمفیزم مبتلا شده و احتمالا دیگر نمی‌تواند برای کارگردانی از خانه بیرون بیاید. خانواده او با انتشار خبر درگذشتش نوشتند: حالا که او دیگر بین ما نیست، حفره بزرگی در دنیا وجود دارد؛ اما او می‌گفت: چشمت به دونات باشد، نه به سوراخ.
این کارگردان در «تویین پیکز» و فیلم‌هایی چون «مخمل آبی»، «بزرگراه گمشده» و «جاده مالهالند» عناصری از سینمای ترسناک، نوآر و سوررئالیسم کلاسیک اروپایی را درهم آمیخت و داستان‌هایی خلق کرد که بی‌شباهت به داستان‌های لوئیس بونوئل نبود. لینچ که چهاربار نامزد اسکار شده بود، یک اسکار افتخاری برای یک عمر دستاورد هم در سال۲۰۲۰ دریافت کرد.
وی سال‌ها به‌عنوان نقاش و سازنده فیلم‌های انیمیشن کوتاه و اکشن زنده کار کرد و اولین فیلم بلندش را سال۱۹۷۷ به نام «کله پاک‌کن»، اثری وحشتناک با طنز سیاه ساخت و با سبک سازش‌ناپذیرش به‌سرعت توجه هالیوود و جهان را به خود جلب کرد. سپس ازسوی شرکت تولید فیلم مل بروکس استخدام شد تا فیلم «مرد فیل‌نما» را بنویسد و کارگردانی کند. این درام تاثیرگذار درباره یک فرد عجیب و تغییرشکل یافته در انگلستان ویکتوریایی است که به یک شهرت ملی تبدیل شده بود. این فیلم هشت نامزدی اسکار به دست آورد که یکی از آنها اولین نامزدی لینچ در بخش بهترین کارگردانی بود. «مرد فیل‌نما» یک فیلم موفق در گیشه و نزد منتقدان شد و لینچ جایزه اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد و فیلم نامزدی بهترین فیلم را هم کسب کرد.
«مخمل آبی» با حضور بازیگران قدرتمندی چون ایزابلا روسلینی، لورا درن، دین استاکول و مهم‌تر از همه دنیس هاپر در نقش یک شرور دیوانه و خارج از کنترل، شهرت لینچ را به‌عنوان یک نویسنده نترس و جسور تقویت کرد و چهار سال بعد برای فصل اول سریال «تویین پیکز» ۱۴نامزدی امی دریافت کرد. سال۱۹۹۰، او انقلابی با سریال «تویین پیکز» انقلابی در تلویزیون ایجاد کرد و تحقیق درباره قتل مرموز یک دختر دبیرستانی را به یک برنامه داستانی مدرن تلویزیونی بدل کرد.
لینچ بعدها در فیلم‌هایی مانند «بزرگراه گمشده» (۱۹۹۷)، «جاده مالهالند» که جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن ۲۰۰۱ گرفت و «امپراتوری داخلی» (۲۰۰۶)، سبک فوق‌العاده‌ای را به نمایش گذاشت که با تمرکز بر توطئه‌های شخصیت‌ها، دگرگونی‌ها و خشونت شکل می‌گرفت.
اولین فیلم لینچ پس از «تویین پیکز»، فیلم «وحشی از ته دل» در سال۱۹۹۰ بود که با اقتباس از رمانی از بری گیفورد با بازی نیکلاس کیج در نقش یک تبهکار سابق و دوست هوسبازش با بازی لورا درن ساخته شد و هیات داوران کن را شگفت‌زده کرد و نخل طلای کن را برایش به ارمغان آورد. 
لینچ با «داستان استریت» به‌عنوان اولین فیلمی که در آن در نوشتن فیلمنامه نقشی نداشت، بار دیگر نظر منتقدان را جلب کرد و با «جاده مالهالند» با طنز تیره‌ای به شیوه هالیوود در برخورد با چهره‌ها پرداخت و نامزدی اسکار ۲۰۰۲ را برای بهترین کارگردانی کسب کرد.
سال۲۰۲۲، او در نقش جان فورد در فیلم «فابلمن‌ها» ساخته استیون اسپیلبرگ ظاهر شد و صداپیشگی دانشمند دیوانه را در «مرغ رباتی» انجام داد. علاوه‌بر اسکار افتخاری، وی با یک جایزه ویژه از جوایز ایندیپندنت اسپرایت در سال ۲۰۰۷ و شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز در سال۲۰۰۶ از وی تجلیل به عمل آمد.

ما خوش‌شانس بودیم که دیوید لینچ را داشتیم
اسکورسیزی پس از درگذشت لینچ بیانیه‌ای منتشر و در آن بیان کرد: «این روزها زیاد واژه visionary (بینش‌مند و نوآور) را می‌شنوم و می‌خوانم، این واژه به نوعی به یک اصطلاح کلی تبدیل شده است، بخشی از زبان تبلیغاتی. اما واقعا دیوید لینچ یک نابغه بینش‌مند بود. در حقیقت، این کلمه می‌توانست برای توصیف او، فیلم‌ها، سریال‌ها، تصاویر و صداهایی که از خود به جا گذاشت، اختراع شده باشد.»
اسکورسیزی ادامه داد: او فرم‌هایی خلق کرد که به نظر می‌رسید در آستانه فروپاشی هستند اما به نوعی هیچ‌گاه فرونریختند. او تصاویری روی پرده آورد که شبیه هیچ‌چیزی نبود که من یا کسی دیگر قبلا دیده باشیم. او همه‌چیز را عجیب، غیرمنتظره، آشکارکننده و تازه کرد و از ابتدا تا انتها کاملا بدون سازش عمل کرد. این روزی بسیار غم‌انگیز برای فیلمسازان، دوستداران سینما و هنر فیلم است. اما فیلم‌های «کله پاک‌کن»، «از ته دل وحشی»، «مخمل آبی»، «مرد فیل‌نما»، «بزرگراه گمشده»، «جاده مالهالند» و «امپراتوری درون» و سریال «توئین پیکس» با گذشت سال‌ها و دهه‌ها، همچنان رشد خواهند کرد و عمیق‌تر خواهند شد. ما خوش‌شانس بودیم که دیوید لینچ را داشتیم.

جهان دلتنگ چنین صدای بی‌همتایی خواهد شد
استیون اسپیلبرگ هم پس از درگذشت لینچ به سینمای او ادای احترام کرد و گفت: من عاشق فیلم‌های دیوید بودم. «مخمل آبی»، «جاده مالهالند» و «مرد فیل‌نما»، او را به‌عنوان یک خیال‌پرداز منحصربه‌فرد و خلاق معرفی کردند که فیلم‌هایش حس دست‌ساز بودن داشتند. دیوید وقتی نقش جان فورد را در فیلم «فبلمن‌ها» بازی کرد، در نقش یکی از قهرمانانم بازی کرد.
این یک تجربه سورئال بود و شبیه صحنه‌ای از یکی از فیلم‌های خودش به نظر می‌رسید. جهان دلتنگ چنین صدای اصیل و بی‌همتایی خواهد شد. فیلم‌هایش تاکنون آزمایش زمان را پشت سر گذاشته‌اند و همیشه نیز این‌گونه خواهد بود.