آگاه: اول. بررسی دقیق و عمیق مواضع رهبر انقلاب اسلامی در موضوع اوکراین، نشان میدهد، رفتار جمهوری اسلامی در قبال تحولات بینالمللی دارای یک الگوی عقلانی قوی و منطق محکم پیشرو است. میتوان این عقلانیت معیار و نمونه را به زبانی ساده و در قالب جملهای کوتاه چنین توصیف کرد؛ جمهوری اسلامی در مسیر تاثیرگذاری روی تحولات منطقهای طی طریق کرده است. این الگو که بدیل نسخه تاثیرپذیری از تحولات بینالمللی است، همان منطقی است که مواضع نظام را در قبال مسئله اوکراین معنادار میکند. نگارنده در این یادداشت قصد دارد، با این نگاه، معنای مواضع رهبر انقلاب در موضوع اوکراین را تبیین کند. وضعیت فعلی اوکراین و سرنوشت محتوم آن، نتیجه تاثیرپذیری بالای این کشور از تحولات بینالمللی است. چنین وضعیتی باعث شده این کشور نسبتبه تحولات پیرامونی خود بیاثر بوده و سررشته تغییرات منطقهای در اختیار جریانات قدرتمند دیگری باشد.
دوم. سوابق تاریخی نشان میدهد سررشته تحولات منفی بینالمللی در این منطقه در اختیار صهیونیستها و شبکه سرمایهداران بینالمللی بوده است؛ شبکهای که با ایجاد تحولات دلخواه زمینه را برای رسیدن به اهداف مالی و سلطه سیاسی خود فراهم میکرده است. درواقع این شبکه با کسب قدرت سیاسی در کشورها و دولتهای اروپایی به مهمترین اهداف خود نظیر کسب درآمد مالی، جذب سرمایههای عظیم، راهاندازی کارتلها و تراستها میرسیده است. برای این منظور اگر شرایط اقتضا میکرد، با لشکری از امکانات فرهنگی و رسانهای و ژورنالیستی، اقدام به تخریب اخلاق جنسی ملتها، ترویج مصرفگرایی و بیاعتنایی به هویتهای ملی و مبانی فرهنگی کشورهای میزبان میکرد؛ به بیانی دیگر، در کنار پیمان ناتوی نظامی که آمریکاییها در اروپا برای مقابله با شوروی سابق ایجاد کردند تا هر صدای معارض در منطقه خاورمیانه و آسیا را خفه کنند، یک ناتوی فرهنگی نیز ایجاد کردند. درواقع در پی این بودند که سررشته تحولات جوامع را در دست بگیرند. نمونه این اتفاق در گرجستان واقع شد، یعنی یک سرمایهدار آمریکایی و صهیونیست یهودی صراحتا اعلام کرد من ۱۰میلیون دلار در این کشور خرج کردم و تحول سیاسی ایجاد کردم، در اوکراین هم همین کار را کردند. حتی در کشورهای آسیای شرقی نظیر مالزی، اندونزی، و تایلند همین سرمایهداران صهیونیستی و سرمایهداران دیگر با بازیهای بانکی و پولی توانسته بودند چند کشور را به ورشکستگی بکشانند. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هم بخشی از این پازل بزرگ بودند که در اختیار این شبکه قرار داشت.
سوم. بعد از فروپاشی نظام دوقطبی، این شبکه که عمدتا در آمریکا و دولتهای غربی مستقر بود، با اعلام «بوش پدر»، مدعی نظم تکقطبی به سروری آمریکا در جهان شد؛ موضوعی که البته بیشتر یک اشتباه محاسباتی بود و گذران زمان نشان داد، فقط در حد یک ادعا بوده است و در واقع دنیا در آستانه یک نظم جدید قرار گرفته بود. این نظم جدید همزمان با ضعیفتر شدن آمریکا در سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد و امنیت، خود را نشان داد. نمونه بارز ضعف آمریکا، عدول از دعاوی مدیریت تکقطبی و رهبری جهانی، به بحرانسازی در گوشهوکنار دنیا بود. یعنی آمریکاییها مجبور بودند برای پوشاندن ضعف خود به بحران زیستی روی آورده و از بحران تغذیه و ارتزاق کند. این مسئله ناشی از مافیایی بودن رژیم سیاسی آمریکا بود. یعنی مافیای سیاسی، اقتصادی و اسلحهسازی در آمریکا، سیاستهای این کشور را در دست داشته، هدایت و کنترل میکرد. رؤسای جمهور را یکی پس از دیگری میآورد. طبیعتا این رژیم مافیایی احتیاج داشت در اطراف دنیا بحرانهایی وجود داشته باشد؛ لذا کانونهای بحران را خلق میکند. بر همین اساس در منطقه غرب آسیا بحرانسازیهای زیادی نظیر حمله نظامی به عراق، افغانستان و ایجاد داعش کرد. اوکراین نیز قربانی همین سیاست شد. در واقع آمریکا با ورود به مسائل داخلی این کشور، راهانداختن اجتماعات علیه دولت، حرکت مخملی بهوجودآوردن، کودتای رنگی درستکردن، نفوذ دادن سناتورهای خود در تجمعات اعتراضی، برداشتن این دولت و گذاشتن آن دولت، اوکراین را به این وضعیت کشاند.
چهارم. جنگ اوکراین در چنین فضایی حادث شد؛ بنابراین باید با منطق نظم جدید و به نحو عمیقتری درک میشد. درواقع جنگ اوکراین صرفا حمله نظامی به یک کشور نبود، این حرکت ریشههای عمیقی داشت و نشان میداد آینده پیچیده دشواری، پیش رو وجود دارد. منطق انفعال و تاثیرپذیری از تحولات بینالمللی، کشور اوکراین را عرصه تاختوتاز جریان ناتو کرده بود، دولت غیرمردمی و دستنشانده را بر عرصه نشانده بود و بهدلیل همسایگی این کشور با روسیه، طمع بحرانآفرینی و بحرانسازی را در سر دولتهای غربی و آمریکا انداخته بود، تحولات پیشآمده حکایت از ماجراجویی و تحریک آمریکاییها حول شبهجزیره کریمه داشت. اوکراین ناخواسته بهدلیل عدم توانایی در مدیریت تحولات و اثرگذاری بینالمللی، به وضعیت جنگی درآمده بود. وقوع جنگ ناگزیر بود، بررسی مواضع هیات حاکمه آمریکاییها در روزهای پیش از جنگ، نشانه آشکاری بر تحریک و تهییج دولت اوکراین در شروع جنگ بود. رخداد جنگ ناگزیر بود، مانده بود کدام طرف ابتکار عمل را در دست بگیرد. جنگ تحمیل شده بود، نه ازسوی روسیه، ازسوی ریشه بحران اوکراین یعنی سیاستهای آمریکا و غربیها. مسئله اوکراین را اینگونه باید شناخت و مورد قضاوت و احیانا اقدام قرار داد.
پنجم. رهبر انقلاب بر این اساس در قضیه اوکراین مشکل اصلی را، قصد غربیها برای توسعه ناتو در این کشور میداند و معتقد است، آنها تا هرجایی که بتوانند برای گسترش نفوذ خود تامل نخواهند کرد. بااینحال به بیان ایشان، جمهوری اسلامی با جنگ و تخریب زیربناها و کشتار مردم مخالف بوده و علاج واقعی بحران را در حل ریشهای آن میداند. درواقع بحران اوکراین و اتفاقات بعد از آن دو درس مهم برای ما بهدنبال داشت: یکی اینکه پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهای دستنشانده سراب است و واقعیت ندارد. وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان گویای این موضوع است. دوم اینکه مردم، پشتوانه دولتها هستند. اگر مردم اوکراین وارد میدان میشدند وضع دولت و مردم اوکراین این نبود. مردم وارد میدان نشدند، چون دولت را قبول نداشتند.
ششم. حوادث اوکراین، برخوردهای بایدن با زلنسکی و درنهایت تحقیر او ازسوی ترامپ، نشاندهنده حقانیت و انتخاب درست ملت ایران در مبارزه با استکبار بود. در مقابل اوکراین بهعنوان یک کشور تاثیرپذیر، جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که با فهم قرارداشتن جهان در آستانه نظم نوین جهانی که توأم با تضعیف آمریکا در همه ساحتهای استکباری شده، به منطق تاثیرگذاری روی تحولات بینالمللی روی آورده است. در آستانه این نظم جدید، لازم است همه کشورها و ازجمله ایران به شکلی حضور سختافزاری و نرمافزاری داشته باشند که بتوانند امنیت، منافع کشور و ملت را تامین کند. دقیقا برخلاف اوکراین که منشأ تحولات سرزمینی این کشور دخالت قدرتهای خارجی است، جمهوری اسلامی نسخه تحول ملتها را در درون خود جستوجو میکند؛ بنابراین اگر نسخه تحول ملتها با خودشان باشد یعنی تحولی که به مبارزه با فقر، تبعیض، بیماری، جهل، ناامنی، بیقانونی پرداخته و موجب ارتقای رفتار انضباطی شهروندان، ارتقای علمی مدیران، رشد امنیت، رشد ثروت ملی، رشد علم، رشد اقتدار ملی، رشد اخلاق و رشد عزت ملی شود، میتواند ملتی اثرگذار در تحولات بینالمللی باشد. یعنی محل رجوع قدرتهای منطقهای و محور تصمیمسازیهای بینالمللی باشد.