به گزارش آگاه: در کشور ما هرگاه بر اثر یک ناهنجاری، رخداد یک بلوا و اغتشاش، فرد یا افرادی با بر هم زدن نظم عمومی و خدشهدارکردن امنیت اجتماعی در درگیری با نیروهای حافظ امنیت، نیروهای داوطلب مردمی و حتی دغدغهمندان رهگذر، مسبب جان باختن و شهادت آن نیرو و فرد میشوند؛ طبقه سلبریتی و برخی جناحهای سیاسی فوراً جانب فرد خاطی را گرفته و با مظلوم نمایی و ایجاد یک جو ترحم برانگیز، فرد قاتل را عزیز یک خانواده، یک نخبه جوان و مجازاتش را ناحق، خلاف حقوق بشر و انسانیت شمرده و سازوکار حقوقی و دستگاه قضائی کشور را در پیگیری و اجرای چنین پروندهای ظالم دانسته و این حرکت را در راستای دیکتاتوری، ترس، ضعف و سوءاستفاده از قدرت در دست میپندارند.
این در حالی است که این مانور مشکوک و مضحک از سوی این جریانات و طبقات، بیشتر از آنکه رنگ و بوی حقانیت و انسانیت داشتهباشد، پروپاگاندایی سیاسی و پروژه مئاب است که صرف مخالفت با عدالت و اقتدار در برپایی امنیت و شئون شرعی و فقهی، ادای حمایت از انسانیت را درآورده و این استاندارد در هر مقطعی و مواجهه با هر رخدادی تغییر میکند.
نکته مهم و جالب ماجرا آنجاست که عدهای از این سلبریتیها بدون توجه به اصل ماجرا و بدون هیچ قصد و منظوری و صرفاً در پی جوگیری و همراهی با موجی که بین هم صنفیهایشان ایجاد شده یک واکنش کور و بهدور از هر تحلیل و اطلاعات دقیقی نسبت به اتفاق دارند و این برآمده از احساسی عمل کردن این طبقه اجتماعی است. البته که نباید از این نکته گذشت که برخی از این افراد کاملاً تعمدی و از قبل هماهنگ شده بهمنظور اهداف مشخصی واکنش نشان میدهند که این مساله هم در جای خود قابل بحث است.
از این رو هرگاه در کشور خبر اعدام یا قصاص یک مجرم که برهمزننده نظم و مسبب تشویش عمومی است منتشر میشود، مجموعهای از سلبریتیها اقدام به واکنش منفی در صفحات مجازی خود کرده و ندای «نه به اعدام» سر میدهند، درحالیکه اگر همین مجرمان اعدامشده، باعث قتل یکی از عزیزانشان شود، از موضع خود برای قصاص و اجرای عدالت کوتاه نیامده و عدم اجرای آن را ناپسند میدانند، ولی در مواجهه به مدل مشابهه، چون فکر میکنند فرد قاتل خواستار مطالباتی بوده و آن مطالبات چون در مقابل نظام حاکمه است، پس بهنوعی اقدام قاتل، انسانی بوده و نباید مجازات شود. اما از این نکته غافل میشوند که به هر حال حتی اگر دستگاه عدلیه از حق عمومی برای مجازات فرد مذکور به هر دلیل موجه و قانونی بگذرد، خانواده و ولی دم مقتول حق این را دارند که نگذرند، نبخشند و خواستار قصاص باشند.
به همین سبب و باتوجه به اصل حقانیت قصاص، چند روز پیش «محمد قبادلو» از خرابکاران بلواهای سال گذشته که در پی شلوغیهای موجود، با ماشین شخصی از روی پیکر شهید نیروی انتظامی «فرید کمرپور حسنوند» رد شده و وی را به شهادت رسانده و چند نفر دیگر از همرزمان او که در صحنه حاضر بودند را نیز مجروح کرده است، اعدام شد. این اعدام بیشتر از آنکه حکم حکومتی از منظر عمومی باشد، درخواست خانواده و ولی دم شهید برای اجرای قصاص بوده است.
پس از اجرای این حکم، مجدد از سوی طبقه روشنفکر و سلبریتی، واکنشهایی در مخالف با آن شکل گرفت که برآمده از ناآگاهی احساسی و نیز مطالبه ضد قانونی بوده و در راستای موضع گیریهای اپوزیسیونی قرار میگیرد. این در حالی است که در اکثر کشورهای جهان حتی دست زدن به پلیس و نیروهای نظم دهنده شهری، جرم محسوب شده و در بعضی از این کشورها مانند انگلیس و آمریکا حکم خاطی همان جا و در همان صحنه اجرا و فرد مجرم را با یک گلوله کشته و حتی نمیگذارند کار به دادگاه و صدور حکم برسد. اما در ایران این قاعده خدشهدار شده و با اشکالات موجود در قانون، ساختار حقوقی آنچنان که باید نمیتواند پشت نیروهای امنیتی و انتظامی بایستد. مردم نیز حمایت قاطعی از این حافظان امنیت ندارند و هم اینکه طبقات نخبه و سلبریتی حد خود را ندانسته و با دخالت در امور غیرمرتبط، سعی در تحمیل نظر خود به همگان دارند.
با این وجود و در این شرایط، تا زمانی که سیستم فرهنگی و رسانهای کشور نتواند افکار عمومی را بهدرستی مدیریت، اقناع و اصل اجرای قانون را تبیین کند و از سویی جلوی جولان و رهاشدگی سلبریتیها و فضای سایبری را نگیرد، همچنان و پس از هر حکم اعدام و قصاص ما شاهد چنین موجسواری و شانتاژها خواهیم بود.
در نهایت باید گفت جریان مشهور در طبقه سلبریتی نباید هرگز در امور مهم امنیتی و قضائی دخالت کنند و حتی اگر بنا بر برداشتهایی، ناعدالتی و ناحقی رخ داده باشد باید قاطبه مردم از مسیر قانونی و اصولی پیگیر ماجرا باشند و هیچگاه این عرصه تبدیل به محلی برای جریان سازیهای جعلی و کنشگری عروسکی نشود، چرا که صدور حکم قصاص و اعدام، واکنش سطحی و احساسی به عمر یک یا چند انسان نیست، بلکه روال و روندی دارد که هرکسی نمیتواند و نباید در آن دخالت کند.