به گزارش آگاه_زهرا بذر افکن - خبرنگار سرویس فرهنگی: فیلم «شکار حلزون» یک درام اجتماعی است که در بخش نگاه نو جشنواره چهل و دوم فجر به رقابت با بقیه آثار میپردازد. این فیلم با استقبال خوبی در خانه جشنواره اکران شد. قصهای طولانی داشت و چندین مرتبه تا انتها واکنشهای تمسخرآمیز از مخاطبان گرفت و در صحنههای جدی مخاطب را خواسته یا ناخواسته به خنده واداشت.
کارگردان فیلم، محسن جسور، نویسندگی فیلمنامه چندین اثر همچون فیلمهای کوتاه «آن زن»، «بی آسمان»، «بهشت کجاست» و همچنین چند تله فیلم «خشت بهشت»، «رقص روی یخ»، «چند کوچه پایینتر» و «ایستگاه سلام» و فیلمهای سینمایی «آوا»، «به تهران خوش آمدید»، «چراغهای ناتمام»، «پلهها نزدیک است»، «این کوچه خالی است»، «فصل فراموشی یک طبقه گرسنه» و سریالهای تلویزیونی «پردیسان» و «محکومین» را در کارنامه دارد. در تجربه کارگردانی او نیز میتوان به کارگردانی فیلمهای کوتاه «آخرین نوبت برای زایمان یک زوج فراموش شده»، «کسی به من نگاه میکند»، «تارا صدا ندارد»، «گل طلایی»، مستندهای «مدرسه بینام» و «بزنگاه»، سریال «در کنار پروانه ها»، مسابقه تلویزیونی «فامیل بازی» و نماهنگ «روحان» اشاره کرد. او پیش از این چندین مرتبه برای آثارش برنده جایزههای داخلی نیز شده است.
حسین پاکدل، فرناز زوفا، محمد رسول صفری، مسعودرضا عجمی، رابعه مدنی، یاسمن ترابی، علیاکبر قاضی نظام، امیرعلی سخایی، میثم محمدی و زندهیاد حسام محمودی بازیگرانی هستند که در «شکار حلزون» به ایفای نقش میپردازند.
عوامل این فیلم سینمایی نیز عبارتند از: نویسنده و کارگردان: محسن جسور، تهیهکننده: مصطفی سلطانی، مدیر فیلمبرداری: احسان غفوریان، مجری طرح: مهدی عبادتی، مدیر تولید: علیحسین قاسمی، آهنگساز: امیریل ارجمند، تدوینگر: موحد شادرو، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، مدیر صدابرداری: هادی افشار، طراح صحنه و مدیر هنری: مرتضی پورحیدری، طراح چهرهپردازی: رکسانا نیکپور، طراح لباس: ندا حسینپور، دستیار اول کارگردان و مدیر برنامهریزی: احساس طرخورانی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: امیر مرشدزاده، طراح لوگوتایپ و گرافیک: بهداد صالحی و مشاور رسانهای: مریم قربانینیا.
معرفی و بررسی فیلم:
شکار حلزون درامی اجتماعی است از زندگی زنی که برای پرستاری از قاضی بازنشسته باید به عقد او درآید. همچنین فیلم، اختلافات زندگی این مرد که «دکتر» صدایش میزنند با پسرش که اخیرا ورشکسته شده و به هر دری میزند تا با سوء استفاده از اموال پدرش از این ورشکستگی نجات یابد را نیز روایت میکند. داستان از جایی آغاز میشود که پسر دکتر مینو، زنی بی سرپرست را برای پرستاری از پدرش آورده که به عقد او در آورد. در ادامه فیلم به زندگی شخصی مینو، معضلات و بحرانهایش و همچنین شکلگیری ارتباط مینو با دکتر میپردازد.
نقد مضمونی:
دلآشوبه مضمونی شکار حلزون
موعود فرخی: فیلم در داستان و روایت دارای ضعفهای شدیدی است و کارگردان اساسا تکلیف خودش را با ماجرا مشخص نمیکند.
سایه احسانی: فیلم آشوبی از مضامین برگرفته از واقعیت تند جهان امروز ما را به نمایش میگذارد اما فرصت و توان پرداختن به همه را در خود نمییابد و هر کدام را در حد معرفی و اظهار وجود رها میکند. هرگز نمیشود فهمید که به کدام یک از جریانهای فیلم باید توجه کرد و کدام را باور، چرا که غالبا نیمه یا از ابتدا بدون پرداخت دچار گسست میشود. از مضامین موجود در فیلم میتوان به مسئله صیغه در حوزه خانواده و ازدواج، مسئله اعدام در حوزه عمومی و انتقاد به قانون یا فقر مطلق اشاره کرد.
نقد فنی- تکنیکی:
موعود فرخی: اصول ابتدایی کارگردانی و شخصیت پردازی رعایت نشده و فیلم بیشتر در مدیوم تلویزیونی و هنر تجربه قرار میگیرد. فیلم در ژانر و موسیقی و فضاسازی بشدت آماتور و غیر قابل تحمل حاضر شده و در شأن جشنوارهای همچون فجر نیست.
شروع حرفهای اما ناکام
سایه احسانی: اولین ضعف تند و تیز فیلم، ضعف در کارگردانی است. فیلم حدودا ۱۵۰ دقیقه است که بخش زیادی از آن در رفت و برگشتهای شخصیت مینو تلف میشود. شکار حلزون در آغاز از میان یک درام تلخ و پرکشش با بازیهای بسیار خوب آغاز میشود و توقع را برای ادامه در مخاطب بالا میبرد اما کمی بعد خط داستانی گم میشود، شخصیتها با افتادن در باتلاق روایتی که کشش ادامه را از دست میدهد، تکه و پاره میشوند و بازیهای شدیدا باسمهای، علی الخصوص در شخصیت دکتر، حوصله بیننده را سر میبرد.
این موسیقی با چسب هم به فیلم نمیچسبد
سایه احسانی: موسیقی فیلم کار دست امیریل ارجمند است که قبل از آن هم تجربه آهنگسازی برای چند فیلم را داشته. به نظر میآید در موسیقی هم فیلم به بن بست خورده. شاید باید از آقای ارجمند پرسید که موسیقی فیلم را با الهام از چه مضمون و مفهومی ساخته که تقریبا در هیچ سکانسی روی احساس واقعی قصه نمینشیند و مانند حجم اضافهای از فیلم بیرون میزند. مصداق مشهود این ضعف، سکانسی است که دکتر پروندههایش را مرور میکند و در ادامه آنها را به آتش میکشد. موسیقی این صحنه، عاشقانه، لطیف و غمانگیز است در حالی که این صحنه اصلا چنین احساسی را برنمیانگیزد و بهتر آن است که بگوییم نباید هم برانگیزد، چرا که صحنه نه عاشقانه است و نه لطیف!
در مجموع از جهت فنی، فیلم در حد سینمای هنر و تجربه مانده و أصلا در حد مهمترین جشنواره ملی فیلم ظاهر نشده است.
گفتوگو با عوامل فیلم:
از این فیلم توقعی نداشته باشید!
محسن جسور، کارگردان فیلم در نشست خبری با حضور عوامل فیلم و بعد از اکران، در پاسخ به سوالات درباره وضعیت سرمایهگذاری فیلم توضیح داد که فیلم را از ابتدا با سرمایه شخصی و به سختی تولید کرده است و از آغاز میدانسته که فیلم قرار نیست وارد چرخه اقتصادی سینما شود و آورده مالی داشته باشد و این به خاطر نشات گرفتن سوژه و ایده فیلم از دغدغه شخصی است.
او بعلاوه گفت: فیلم را خیلی دوستانه و دلی ساختیم. به نوعی فضای خیلی حرفهای نداشتیم که بگویم برای هر نقش کلی فکر کرده بودیم که چه بازیگری آن را بازی کند.
نظر منتقد:
ایده خوب کافی است؟
سایه احسانی: فیلم مسائل جدی و زندهای را به میان میآورد. اصلیترین آن، مسائل و بحرانهای نگهداری از سالمندان آن هم در شرایطی که جمعیت کشور ما به سمت پیری و خانوادهها به سمت تک فرزندی و حتی بی فرزندی میرود، است. عواقب و تبعات این مسئله را باید ۱۰ سال بعد در کشور ارزیابی کرد. همچنین پرداخت به بحرانهای حاصل از تورمهای ناگهانی در کشور و تبعاتی که برای بسیاری از خانوادهها تا مرز فروپاشی داشت. با این حال شکار حلزون در روایت مسائلی چنین جاندار در دل یک قصه کمیتش لنگ میزند. در نهایت همانطور که کارگردان فیلم هم اشاره کرد، این اثر در حد تجربه فیلمسازی ساخته شده و شاید نمیبایست که در ویترین مهمترین جشنواره کشور حضور مییافت.
فیلم کجای دغدغه زندگی مردم قرار دارد:
این فیلم برای مردم نیست!
یکسری گزارهها در فیلم مطرح میشود، همچون قصاص، مسائل پیرامونی صیغه عقد موقت، روابط خانوادگی، فرزند معلول و عشق، اما هیچ کدام درست و بهجا روایت نشده و در همه آنها مسئله عقیم، مبهم و سردرگم باقی میماند.
سوژهیابی و ایده فیلم به شکل نسبتا موفقی از دل جامعه، زیست اجتماعی و تنفس در طبقات متوسط جامعه است اما فیلم در نهایت فراتر از ایده قوی ظاهر نشده است و در همان حد متوقف شده و کل روایت را تلف کرده است. با این حال نمره قبولی نمیگیرد، چرا که ایده خوب در یک روایت خوب است که جهانبینی کاملی را به نمایش میگذارد و این در حالی است که این اثر حتی در محدوده ژانر سینمایی هم ناکام مانده و از یک جایی به بعد مخاطب را کاملا ناامید میکند. به علاوه کارگردان فیلم در نشست خبری اشاره کرده بود که فیلم را صرفا در فضای دوستانه و تجربی ساخته و نه به عنوان یک کار جدی و برای دیده شدن.
نسبت فیلم با گفتمان و فجر انقلاب اسلامی:
شکار حلزون هیچ نسبت فرمی، محتوایی و مسئله محور نسبت به فجر انقلاب اسلامی ندارد و اساسا فرسنگها از آن دور است و حتی نمیتواند یک ملودرام اجتماعی نخ نما شده باشد، چه برسد که حرفی را در این حوزه مطرح نماید و بیانش در نازلترین حد ممکن یک کنشگری ایستاده است.
اگر به کلی ضعف فنی و تکنیکال آن را نادیده بگیریم، در محدوده روایی و مضمونی اگر هم حرفی برای گفتن داشته باشد که در گفتمان انقلاب اسلامی بگنجد اما در بیان آن زبانش الکن است. بهعلاوه ضد و نقیض گوییهای فیلم گاها آبروی کل مضمون را به باد میدهد. به عنوان مثال یکی از مضامین اصلی فیلم معضل نگهداری از سالمندان در جهان امروزی ماست که تا یک جایی از فیلم میبینیم که بهنام، پسر دکتر برای حفظ پدرش هر کاری میکند اما در ادامه همه تلاشش را کنار میگذارد و دستکم دو مرتبه در فیلم میبینیم که به پدر میتوپد که من نخواستم به این دنیا بیایم و چرا مرا به دنیا آوردی. این در حالی است که امروز در جهان، جنبشهایی بر ضد فرزندآوری در جریان است که اتفاقا پایش به ایران ما هم باز شده. مسئله اما اینجاست که فیلم هیچ پاسخی به این سوال بهنام نمیدهد و این موضوع را بعد از آن که حسابی به آن تاکید شد، رها کرده و از آن میگذرد.
ارزیابی و نتیجه گیری:
در نهایت فیلم برای مخاطب بزرگسال ماجراجو شاید جالب به نظر بیاید اما اگر مخاطب به دنبال دیدن قصهای باورپذیر از جهان امروز است، بهتر آن است که به سراغ فیلم دیگری برود. از آن گذشته سرانجام، دین فیلم نه به آنچه خودش دغدغه گفتنش را دارد ادا میشود، نه به گفتمان جشنوارهای که پا به آن نهاده است.