۲۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۴

«علی طاهرفر» کارگردان تازه‌نفس سینمای ایران است که فیلمی در حال و هوای دهه شصت و در جغرافیای شهر تبریز به جشنواره فیلم فجر آورده است.

زهرا بذرافکن - خبرنگار سرویس فرهنگی: بعد از اکران «آپاراتچی» در جشنواره فیلم فجر و بازخوردهای تحسین‌آمیزی که از مخاطبان رسانه و منتقدین دریافت کرد و همچنین برگزاری نشست خبری فیلم با حضور خوب و فعال اهالی رسانه، تصمیم گرفتیم تا در گفت و گویی با کارگردان این اثر اقتباسی درباره انگیزه‌ها و امیدهای او از ساخت این فیلم صحبت کنیم.

بازخوردها در سالن اکران فیلمتان چطور بود، آن‌طور که انتظار داشتید، بود؟ 
من حواسم کاملا به بازخوردها بود چون هدف‌گذاری اصلی ما مخاطبین عام از هر قشری است. ما سعی کردیم فیلمی در دایره مفاهیم انقلاب بسازیم منتها به نحوی که همه مخاطبین بتوانند ارتباط بگیرند، زیرا این مفاهیم برای همه ما مقدس هستند و طی این سال‌ها متاسفانه دچار اتفاقاتی شدند که آن عمق و ارتباطی که باید با همه نسل‌ها داشته باشند، تحت الشعاع قرار گرفت. نمی‌شود گفت که فاصله و یا زاویه‌ای ایجاد شده است اما گاه‌گداری ارزش‌ها جایگاه اصلی خودشان را از دست داده‌اند و بنابراین باید اثری خلق شود تا دوباره این موضوع را یادآور شود. هنگامی که تماشاگر فیلم را می‌بیند با یاد خوبی از شهدای بزرگوار و دیگر مسائل اعتقادی و انقلابی سالن را ترک کند. به‌علاوه، در کنار آن یک درام قوی و داستان خوب را هم تجربه کرده باشد. ما بازخوردهای خوبی از مخاطبین گرفتیم. من به شخصه هنگامی که فیلم اکران می‌شود بالا می‌ایستم و بازخوردها را ارزیابی می‌کنم و حواسم به گوشی‌ها هست تا متوجه شوم که آیا مخاطب حوصله‌اش سر رفته است یا نه، زیرا اگر اینگونه باشد مخاطب سالن را ترک می‌کند. خوشبختانه میزان رفتن از سالن کم بوده و استفاده از گوشی هم بسیار کمرنگ دیده شد. به غیر از تماس‌های ضروری، کمتر از تلفن همراه استفاده شده است. به نظر می‌آید در حال حاضر حال تماشاگران با این فیلم خوب است و این از لطف و کمک شهدا و همچنین از دعای مادر و عنایت خداوند است.

مضمون اصلی فیلم شما شهدا بود و به شکل موازی به سینمای مردمی هم پرداخته بود، کدام‌یک دغدغه اصلی شما و فیلمتان بود؟ 
در واقع هر دو وجه قصه اهمیت داشت. در رویکرد مضمونی دو بخش وجود دارد یک بخش آن درباره سینما است که اگر در تاریخ سینما نگاه کنیم آثاری مانند «سینما پارادیزو»، «عشق دوربینی» و امثال این‌ها و همچنین در سینمای خودمان هم آثاری چون «سلام سینما» و امثال آن وجود دارند اما تفاوتی که این فیلم داشت در این است که رویکرد صرفا به ادای دین به سینما نبود، بلکه سعی کرده بودیم در کنار عشق به سینما بستری برای ارائه مفاهیمی که پیش‌تر عرض کردم، فراهم بکنیم. در لایه‌های دیگر فیلم نیز، یک سری جریان شناسی مردمی در ذهن داشتیم. شخصیت «جلیل» نماینده خیزش‌های مردمی و هنری از دل مردم در دهه شصت است. در آن دوره، در مقابل جریان‌هایی مانند جریان روشنفکری در عرصه سینما نماینده‌های سمبولیکی مانند جریان تحجر وجود داشته است اما دغدغه اصلی ما قصه در سینما است و روایت یک داستان ساده، صریح، جذاب و دوست داشتنی که مابقی پارامترها هم در ذیل آن قرار دارند.

سینما برای شما بستری بود برای اینکه مضمون و دغدغه اصلیتان را بیان کنید، با این حال شما خودتان را شیفته سینما می‌دانید؟
کسی که در سینما پا بگذارد شیفته سینما است. اگر شیفته سینما نباشیم نباید اصلاً در سینما پا بگذاریم مگر می‌شود کسی شیفته نقاشی نباشد اما نقاش شود.

برخی‌ها از سینمابه عنوان تریبون استفاده می‌کنند برای بیان حرفشان و لزوما عاشق سینما نیستند.

آن‌ها در رتبه بعدی قرار می‌گیرند، البته که تمام هنرهای ما یک تریبون هستند. زمانی که ما می‌خواهیم حرفی را بیان کنیم و یا یک موضوعی را در باره یک اثر هنری طرح کنیم از این تریبون‌ها استفاده می‌کنیم اما ساختار هنری آن‌ها با توجه به موضوع با یکدیگر متفاوت است. در نهایت اگر صرفاً به عنوان یک تریبون نگاه بکنیم و مقصود و رویکرد ما در استفاده از سینما این باشد، حدیث جداگانه‌ای است که این اصلاً نگاه هنری و آرتیستی و رویاپردازانه نیست و قطعاً دوست‌داشتنی هم نیست و سینما را به یک میکروفون تبدیل می‌کند.

شما در فیلم از سینمای مردمی و مستقل جانبداری کردید اما خودتان فیلمتان را با دو حامی نهادی ساختید، به نظرتان این دو متناقض نیستند؟ 

اگر من کسی بودم که فرزند نماینده مجلس بودم و یا یک لابی و رانتی داشتم و بدون اینکه تجربه‌ای در سینما داشته باشم، فیلم می‌ساختم، این انتقاد شما کاملاً وارد بود. هر کس دیگری می‌تواند به این شکل وارد شود، بنابراین آن زمان من قطعاً حرف شما را تایید می‌کردم نهاد سینمایی فارابی یک چشم اندازی دارد و رسالتی تعریف شده دارد که در ذیل آن فعالیت‌هایش را انجام می‌دهد؛ حمایت از سینمای ایران و تعریف آینده‌ای روشن برای سینمای ایران. زمانی که ما این تعریف را می‌پذیریم بنابراین رسالت را باید در یک قاب و چارچوبی مشخص عملی کنیم. من به شدت موافق سینمای مردمی هستم اما به شرطی که برای همه در دسترس و قابل تحقق باشد.

برنامه‌ شما برای فیلم بعدیتان چیست، آیا اقتباسی خواهد بود و در چه ژانری ساخته خواهد شد؟ 

تلاش من این است تا در اتمسفر و فضای شهر خودم مبتنی بر تاریخ فرهنگ و هنر و مبانی اجتماعی شهر خودم در تبریز فیلم بسازم. البته این فیلم در تهران با فضای تبریز ساخته شده است. امیدوارم اتفاق بعدی در شهر خودم بیفتد و به تعالی فرهنگ و هنر و حضور همه دوستان و سینماگران تبریز در این عرصه کمک کنم. زیرا چهار دهه است که به آنها ظلم می‌شود. از فیلمنامه اقتباسی خاطرات شیرینی برایم به جا مانده است و در نهایت اولویت این است که فیلم بعدی‌ام هم اقتباسی باشد. پیشنهادات زیادی دارم اما به شدت خسته هستم زیرا چالش‌های بسیاری داشتم بنابراین سایر فعالیت‌ها را به بعد از عید موکول خواهم کرد.