بعضی اظهارنظرها اما یک دلیل روشن دارد: ترس از بین رفتن انحصار و رانت در زمینه تولید انیمیشن. ایده بنیاد ملی پویانمایی را چند سال قبل در مصاحبه با خبرگزاری مهر مطرح کردم و آنجا صراحتا گفتم که اگرچه مخالف تاسیس نهادهای جدید هستم، اما فقدان نهاد تنظیمگر و تسهیلگر پویانمایی در شرایط پویایی انیمیشن به یک مسئله بغرنج بدل شده است. آن روزها انیمیشن در اختیار چند مدعی قرار داشت و انحصار تولید چه در آثار کوتاه و چه بلند بیداد میکرد.
بودجههای نهادهای نامعلوم با اهداف پیچیده به پروژههای آقازادهها گسیل میشد و سهم سایر هنرمندان هیچ بود. ما تلاش کردیم در حوزه هنری این انحصار را بشکنیم و تعدادی از استودیوهای شهرستانی را به مدار تولید آثار بیاوریم. لوپتو، مسافری از گانورا، رؤیاشهر و یوز نمونه این تصمیم است. تصور ما این بود که یک نهاد متولی بزرگتر از مرکز انیمیشن حوزه و هر جای فعال دیگری میتواند این رانت و انحصار را از بین ببرد. حالا که تاسیس بنیاد از هزارخم عبور کرده، همانها که دلشان میخواست بودجه و امکانات فقط برای خودشان باشد ترسیدهاند و مقاومت میکنند. همانها که وقت اکران مسافری از گانورا که تولید بچههای مشهد بود، هزار سنگ جلوی پای ما انداختند به این خیال که فروش دیگری بیشتر و بیشتر شود.
همانوقت ما در سینماهای حوزه حتی یک سانس از دیگری به نفع فیلم خودمان کم نکردیم و از پیشرفت آن هم حمایت کردیم، چون معتقد بودیم فروش انیمیشن باعث توسعه آن است. اما دوستان سازمان سینمایی و آقازادههای پرمدعای انیمیشن، همانها که از نهاد مستقل انیمیشن میترسند، مانع تداوم اکران یک فیلم دیگر شدند و روز آخر اسفند ناگهان ختم اکران «مسافری از گانورا» را اعلام کردند. بعدتر تمام تلاش خود را به کار بستند تا نهاد مستقل انیمیشن، یعنی بنیاد ملی پویانمایی را با تلاشهای فراقانونی ذیل سازمان سینمایی ببرند، تا بودجه خوبی را که طبق وظایف برنامه هفتم برای آن دیده میشود سینماییها مدیریت کنند. قانون مانع شد، حتی تلاشهایی برای دور زدن قانون انجام شد که ما مقاومت کردیم و تا پایان دولت قبل این کار غیرقانونی انجام نشد. بعدتر هجمه رسانهای آغاز شد و انحصارگرایان و رانتیها در یک پیوند نامیمون مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی را برای تولی پویانمایی کافی اظهار کردند. بنیاد ملی هیچ برنامهای برای کوتاهکردن دست مرکز نداشته و ندارد.
ما معتقدیم مرکز هنوز باید آثار کوتاه تجربی و دانشگاهی خودش را بسازد اما ادعای اینکه مرکز میتواند تولید جهان بزرگ انیمیشن را برعهده بگیرد شوخی است. مرکز در این سالها در به پایان رساندن آثار سینمایی دچار مشکل جدی است، آثار نیمهتمامماندهاش فراوان است و خبرنگاران مستقل میتوانند دراینباره مطالبهگری کنند. از طرفی، مرکز گسترش ماموریت اصلیاش مستند است و در این سالها در این حوزه تلاشهای فراوانی انجام داده که بخش زیادی از آن قابل تقدیر است، اما در انیمیشن؟ حالا مسئله چیست که اتحاد منحوس انحصارطلبان و رانتیها شکل گرفته؟ حالا که انیمیشن در ایران رونق گرفته و توجه نهادهای اقتصادی به آن جلب شده، عدهای خود را صاحب و متولی و پدرخوانده تلقی میکنند و از حضور جوانها، مستقلها و حضور استودیوهای شهرستانی هراس دارند و در زمان تغییر دولت با فعالیت فراوان رسانهای میخواهند تیم جدید مدیریتی وزارتخانه را تحت تأثیر قرار دهند.
این متن را برای ثبت در تاریخ مینویسم تا همه اهالی انیمیشن ایران بدانند که ما تلاش میکنیم یک نهاد مستقل فراجناحی زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای انیمیشن داشته باشیم و این استقلال از سازمان سینمایی کشور ضمن همکاریهای مستمر با آن را برای پیشبرد کامل اهداف انیمیشن کشور ضروری میدانیم.
ما اراده کردیم که رانت و انحصار را از بین ببریم و توزیع عادلانه سرمایه را به سرانجام برسانیم، همین است که صداهای مدعیان بلند شده و ترسیدند. امروز همه اهالی انیمیشن باید متحد باشند برای جلوگیری از رانت و انحصارطلبی پدرخواندهها و ایجاد امکان شکوفایی همگان به اندازه استعدادشان، برای قدرتگرفتن بیشتر انیمیشن و پیشرفت همهجانبه آن. یادمان باشد شکست ایده بنیاد ملی پویانمایی، یعنی قدرتگرفتن ناکارآمدی و تشدید نظام رانتی و انحصارطلبی تلخی که تا این روزها هم باقی است. بماند برای تاریخ.