آگاه: با اینکه به ظاهر رقم ۷۰درصد برای مخاطب تلویزیون باید رقم قابلقبولی باشد اما شاکرینژاد در ادامه سخنانش با موضوع مخاطب تلویزیون توضیح داده بود: تلویزیونهای دنیا با یک ریزش مخاطب در نسل «زد» مواجه هستند. ما هم وقتی نظرسنجی میکنیم میبینیم در بازه سنی ۱۸ تا ۳۰سال با کاهش مخاطب مواجه هستیم. در این نظرسنجی که اوایل تابستان اتفاق افتاد در روستاها ۷۸.۰۳، در شهرستانهای تابعه هر استان ۶۹.۰۹ و در مرکز استان ۶۷.۰۳ درصد ما مخاطب داشتیم که وقتی بخواهیم میانگین بگیریم تقریبا ۷۲درصد میزان مخاطب رسانه ملی است. طبق تعریف ما، کسی که بالای ۱۵دقیقه برنامههای صداوسیما را میبیند او را بهعنوان مخاطب در نظر میگیریم، الزاما به این معنا نیست که این افراد فقط تلویزیون را تماشا میکنند، حتما امروز با گستردگی فضای مجازی در کشور و دسترسی مردم به اینترنت در واقع بسیاری مواقع در کنار تلویزیون در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی فعال هستند و استفاده میکنند و این به آن معنا نیست که این ۷۲درصد فقط صداوسیما را میبینند.
شاکرنژاد اما در حالی این آمار را اعلام کرد که کمی پیشتر یعنی اواخر فروردینماه همین امسال اعلام کرده بود: دیگر نمیتوان حرفی از ۸۰ و ۹۰درصد مخاطب به میان آورد. این دوره در تمام دنیا تمام شده است، چراکه مخاطبان دیگر محتوای تلویزیونی چه فیلم، سریال و برنامه را منحصرا از قاب نمایشگر تلویزیون دنبال نمیکنند و اصطلاحا از برودکست به سمت برودبند رفتهاند. به مراتب، برودبند گوی سبقت را از برودکست گرفته و به این جهت دوره سریال خیابانخلوتکن تمام شده است. ما در آخرین نظرسنجی که الان داریم تقریبا ۸۰درصد کودکان ما برنامههای صداوسیما را تماشا میکنند که این رقم فقط منحصر به شبکه کودک نیست و میتواند شامل شبکه امید و شبکههای دیگر هم شود.
اصطلاح «سریالهای خیابان خلوتکن» شاکرنژاد ما را یاد سریالهایی چون پدرسالار، شب دهم، آشپزباشی، مدار صفر درجه، پدرسالار، میوه ممنوعه، پلیس جوان و... میاندازد؛ سریالهایی که همه زمانشان را طوری تعیین میکردند که مخاطبان برای شروع سریال پای تلویزیون باشند یا حداقل اگر به وقت دیدنش نرسیدند، تکرارش را حتما ببینند و دنبال کنند.
زمانی که برای کارگردانان و بازیگران حضور در تلویزیون ارزش تلقی میشد و خیلی از بازیگرانی که امروز در سینما و سریالهای نمایش خانگی معروف شدند، زمانی اولین تجربههایشان در تلویزیون بود و به واسطه تلویزیون این رسانه ملی معروف شدند. در کنار همه دلایل افت مخاطب تلویزیون، باید به موارد دیگری که مقتضیات زمانه است هم توجه کنیم؛ مقتضیاتی مثل پیشرفت تکنولوژی، گوشیهای هوشمند، گسترش شبکههای اجتماعی و تاسیس پلتفرمهای نمایش خانگی.
طبق آمار اعلامشده ازسوی اداره کل صدور مجوز و امور رسانههای ساترا، تاکنون بیش از ۴۰۰پلتفرم صوت و تصویر فراگیر مجوز گرفتهاند و احتمالا این رقم با گذشت زمان بیشتر هم خواهد شد.
احتمالا یکی از دلایل رشد قارچوار این پلتفرمهای صوت و تصویر، کوچ مخاطبان رسانه ملی بهسمت آنهاست، اگرچه نقش مسائل تجاری و سود مالی هم نباید نادیده گرفت. بسیاری از کسانی که حاضر نیستند برای تلویزیون برنامهسازی کنند بهدلیل کمبودن دستمزد در تلویزیون یا بدحسابی سیما با آنان این تصمیم را گرفتهاند.
با این همه تجربه نشان داده اگر تلویزیون برنامه خوب بسازد مخاطب خود را پیدا میکند؛ برنامه «خنداونه» و «دورهمی» که هردو هم جزو برنامههای سرگرمکننده بودند نمونهای از این مصادیق است؛ برنامههایی که هم دیده میشدند و هم در شبکههای اجتماعی بازنشر میشدند که خود این اتفاق یعنی تبلیغ مضاعف برای تلویزیون. امثال چنین برنامههایی در این سالها کم نبوده که مخاطبان بسیار داشته اما به دلایل مختلف یا پخش آن متوقف شده یا دیگر ادامه پیدا نکرده است؛ نمونهاش برنامه «شیوه» و «زاویه».
گشودن دوباره درهای تلویزیون
بههرحال مدیران صداوسیما باید فکری برای بازپسگیری مخاطب خود بکنند و به نظر میرسد این اتفاق درحال رخدادن است و مدیران صداوسیما تصمیم به گشودگی بیشتر گرفتند؛ نمونهاش اینکه مدتی است بحث پخش برخی برنامههای نمایش خانگی در تلویزیون مطرح شده است. همین چند روز پیش پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیما گفت: اگر سریالی در شبکه نمایش خانگی با ضوابط و قوانین صداوسیما هماهنگ باشد، امکان پخش از تلویزیون را دارد و حمایت میشود و درهای صداوسیما برای پخش آثار خوب باز است.
جبلی همچنین در اظهارنظر دیگری در حاشیه جلسه هیات دولت درباره گلایههای اخیر مسعود جعفری جوزانی پیرامون روی زمین ماندن مجموعه تلویزیونی «پوریای ولی» گفت: من با آقای جعفری جوزانی صحبت کردم و کارهای نهاییسازی قرارداد فیلمنامه انجام شده است. به نظر میرسد در آیندهای بسیار نزدیک یعنی یکی دو هفته آینده قرارداد پیشتولید با تهیهکننده متولی امضا خواهد شد.
حسین شاهمرادی، رییس شبکه چهار نیز در یادداشتی از بازگشت برنامه «شیوه» که این روزها درباره آن حرف و حدیث زیاد است خبر داد و گفت: کسی «شیوه» را تعطیل نکرده است. ما ماندهایم و گردهمان که هنوز از زیر بار بازخواست بابت یک برنامه تلویزیونی ساده راست نشده است. ما ماندهایم و استادانی که به دلایل مختلف، دیگر میل به حضور در برنامه ندارند. «شیوه» بستر طرح بیشترین و تندترین نقدها به دولت قبل بود اما اتفاقی برای کسی نیفتاد. «شیوه» بر سر سنت گفتوگو ایستاده و ایستادگی کرده است و دیر یا زود، بازخواهد گشت؛ زمانی که مطمئن شویم میتوانیم باز هم بستر یک گفتوگوی سالم و امن و پایدار را فراهم کنیم. زمانی که مثل قبل بتوانیم خیال استادان را از عواقب احتمالی حضور در برنامه راحت کنیم. بله. انشاءالله باز خواهیم گشت؛ وقتی که زخمهای ناشی از اصابت آزادی بیان بر پیکرمان کمی بهتر شود، البته فقط کمی.
بازگشت برنامه انتقادی «جامجم» به تلویزیون نیز یکی دیگر از نشانههای تقلای تلویزیون برای جذب بیشتر مخاطب است؛ برنامهای انتقاد محور که در آن ازسوی منتقدان حوزههای مختلف، برنامههای تلویزیون نقد و بررسی میشد و پس از تعطیلی آن بسیاری فکر کردند این برنامه دیگر پخش نمیشود اما از هفته پیش پخش آن با اجرا و سردبیری سیداحمد موسوی آغاز شد.
فصل جدید «جامجم» برخلاف فصل نخست خود که دوشنبهها روی آنتن میرفت، سهشنبهها ساعت ۲۳:۱۵ میهمان مخاطبان تلویزیون خواهد شد. این برنامه که محصول مرکز سیمرغ سیماست از شبکه یک سیما پخش میشود.
نتیجه همه این اتفاقاتی که از ابتدای گزارش مرور کردیم یک کلمه است و آن هم اینکه تلویزیون کمسو میشود اما خاموش نمیشود به شرط اینکه برای روشن ماندن چراغش متصدیان امور تلاش کنند. اتفاقات اخیر که به برخی از آنها اشاره کردیم به نوعی نشاندهنده این است که تلویزیون متوجه شده باید دوباره تلاش کند و مخاطب را پای خود بنشاند؛ رسانهای که همچنان اولین مرجع رسمی رسانه ای کشور است و خانهای نیست که تلویزیون نداشته باشد.
باید بازگشت برنامه جامجم به تلویزیون را به فال گرفت؛ برنامهای که به گفته مصطفی هیودی، تهیهکننده برنامه جامجم هیچجای دنیا برنامهای مثل «جامجم» وجود ندارد که در آن نقد سیاستهای درون یک سازمان بهصورت عمومی پخش شود. این درحالی است که نقد درونسازمانی، معمولا از نقد برونسازمانی سازندهتر است و شاید به بهانه همین انتقادات بتوان امیدوار بود که قرار است تغییراتی در نوع محتوا و کیفیت آثار تلویزیون نیز رخ دهد.