۲۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۳

سارا فرجی- خبرنگار گروه فرهنگ: شعار سی‌ودومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران «خواندن برای همدلی» است؛ از آنجا که شعارهای هفته کتاب ازسوی شورای سیاستگذاری این رویداد انتخاب و ازسوی خانه کتاب و ادبیات اعلام می‌شود و همه این نهادها هم زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند، مضمون این شعارها مرتبط با خط و مشی دولت است.

آگاه: مسعود پزشکیان، نهمین رییس‌جمهور کشورمان از ابتدای سرکارآمدن دولت خود بر موضوع «وفاق ملی» تاکید داشت و به نظر می‌رسد به پیروی از همین رویکرد، شعار سی‌ودومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران هم مبنی بر همدلی انتخاب شده است. اما کتاب خواندن و مطالعه چطور می‌تواند منجر به همدلی شود؟
پیش از پرداختن به این موضوع لازم است که درباره معنای «همدلی» کمی حرف بزنیم و با این مفهوم کلیدی آشنا شویم. همدلی یعنی اینکه به شکلی به دنیای اطراف نگاه کنیم که انگار از چشم فرد دیگری به جهان می‌نگریم. اما یکی از نکات مهم درخصوص همدلی این است که با همدردی اشتباه گرفته نشود؛ در همدلی، شخص در مسائل و مشکلات فرد مقابل غرق نمی‌شود ولی در همدردی غرق می‌شود. در همدلی، شخص مشکلات طرف مقابل را از زندگی و خود متمایز می‌داند ولی در همدردی عدم تمایز وجود دارد. در همدلی، شخص اجباری برای حل مشکل فرد مقابل ندارد ولی در همدردی خود را مجبور می‌بیند. در همدلی، شخص از مشکلات فرد مقابل تاثیر نمی‌پذیرد ولی در همدردی خود فرد نیز تاثیر زیادی می‌گیرد. 
بنا به این توضیحات می‌توان فهمید که خواندن کتاب چطور می‌تواند منجر به همدلی شود؛ با خواندن یک کتاب درواقع ما به‌نوعی وارد دنیای نویسنده و با او همدل می‌شویم. در دوران فعلی «همدلی» بیشتر از هروقت دیگری از ضروریات جامعه است. در عصر جدید و دیجیتال فردگرایی میان افراد جامعه بیشتر و همدلی کمتر شده است.
مطالعه کتاب، حس همدلی را در آدم‌ها بیدار و تقویت می‌کند و با این حساب جای تعجب نیست اگر می‌بینیم که همدلی در جامعه کم شده چون میزان مطالعه هم افت کرده و فضای مجازی وقت برای چیز دیگری باقی نگذاشته است.اینکه با گذشت سال‌ها هنوز شخصیت حاج فتاح «من او» امیرخانی در ذهنمان مانده علاوه‌بر شیوه روایت نویسنده به‌خاطر حس همدلی‌ای است که با شخصیت این کتاب داشته‌ایم. شاید بتوان گفت یکی از اصلی‌ترین دلایل ماندگاری داستان‌های معروف جهان هم به حس همدلی برمی‌گردد. علاوه‌بر قلم پرقدرت و نافذ نویسندگان آثار درخشانی چون «ناطوردشت» سالینجر، «کوری» ژوزه ساراماگو، «فرداها» ملیسا ده‌کوستا، «تیمبوکتو» پل استر، «خداحافظ گاری کوپر» رومن گاری، «بار هستی» میلان کوندرا، «مترجم دردها» جومپا لاهیری، «کافکا در کرانه» هاروکی موراکامی، «هرگز رهایم نکن» و «کلارا و خورشید» کازوئو ایشی‌گور، اینکه ما با شخصیت‌های این داستان‌ها ارتباط برقرار می‌کنیم و خودمان را جای آن‌ها می‌گذاریم و وارد دنیای نویسنده می‌شویم، یعنی همدلی.
با خواندن کتاب چه اتفاقی در مغزمان می‌افتد؟
واقعیت این است که پژوهش‌های علمی درباره کارکردهای کتاب‌خوانی ثابت کرده که تحلیل انتقادی، همدلی و توانایی تامل، سه اتفاقی است که برای مغز کتاب‌خوان‌ها رخ می‌دهد. کسانی که با کتاب و مطالعه اُنس و الفتی ندارند و برنامه خواندن در روتین زندگی و سبک زندگی‌شان نیست، هیچ‌یک از این سه مورد در وجودشان به شکل اکتسابی به دست نخواهد آمد.
کسانی که کتاب‌خوان نیستند، تفکر انتقادی ندارند، در مقابل واقعیت اطرافتان منفعل‌اند و بدون چرایی هر آنچه به آنها دیکته می‌شود، قبول می‌کنند یا اگر قبول نکنند توان مقابله با آن را ندارند.
اگر کتاب‌خوان نیستید، پس احساس همدلی با اطرافیانتان ندارید و جهان را صرفا از دریچه خودتان می‌بینید و قضاوت می‌کنید و خبر بدتر هم این است که اگر کتاب‌خوان نیستید، اهل تامل هم نیستید و فکر نمی‌کنید و باز هم از دریچه یافته‌های محدود شخصی به دنیای پیرامون نگاه می‌کنید. 
همدلی یعنی قادر بودن به فهم افکار و احساسات دیگران و این یکی از کلیدی‌ترین جنبه‌های سواد است. چندین سال پیش، ماریان ولف که تخصص او دکترای ارشد زبانی از دانشگاه هاروارد است تحقیق و پژوهشی در همین رابطه داشته است. به‌طور خلاصه، او در این تحقیق اثبات کرده که مطالعه به‌خصوص خواندن رمان می‌تواند حس همدلی را در انسان تقویت کند و تاکید دارد رمان‌ها بیشتر از سایر کتاب‌ها می‌توانند این احساس را به وجود آورند. به عقیده او، کتاب‌های داستان و قصه‌ها مثل یک آزمایشگاه اخلاقی هستند که به ما نشان می‌دهند تا خوبی و بدی را با جزییات بهتر تشخیص دهیم. قصه‌ها همچنین قدرت خیال را در مخاطب‌شان زنده می‌کنند چون رمان تکه‌ای از آگاهی است که از مؤلفش به دست ما رسیده است و تخیل آن به ما اجازه می‌دهد به افکار دیگران فکر کنیم و احساس آنها را حس کنیم. به باور این محقق، این مسئله در آینده‌ای که تمام جهان به هم متصل می‌شود، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
وقتی داستان‌هایی را می‌خوانیم و در زندگی درونی و احساسات شخصیت‌ها غور می‌کنیم حتما توانایی ما برای درک احساسات و دیدگاه‌های دیگران بهبود می‌یابد؛ برای همین معمولا آدم‌های کتاب‌خوان زودتر نسبت به محیط پیرامون‌شان واکنش نشان می‌دهند و معمولا آدم‌هایی هستند که احساس نوع‌دوستی بیشتری نسبت به سایر افراد جامعه دارند.
خواندن، یک فرآیند یکپارچه کامل است که با خواننده شروع می‌شود و شامل حوزه‌های عاطفی، ادراکی و شناختی است. بدان معنا که علاوه‌بر درگیر بودن ابعاد مهم انسانی در خواندن، تاثیرات خواندن بر تمام این ابعاد نیز جاری می‌شود؛ بنابراین معمولا ذکر مزایای خواندن شامل تاثیرات متنوع آن در هر دو جنبه فردی و اجتماعی است.
 بدون لحظه‌ای تردید داستان اجازه می‌دهد شخص خودش را در جایی دیگر تصور کند و از نزدیک با افکار و اندیشه‌های سایر آدم‌ها آشنا شود. وقتی مطالعه کتاب عادت روزانه شود این حس همدلی همیشه با کتاب‌خوان همراه خواهد بود. با این تفاسیر، شعار «خواندن برای همدلی» انتخاب خوبی به‌عنوان شعار هفته کتاب خواهد بود به شرط آنکه خواندن در روتین زندگی همه افراد جامعه قرار گیرد و کسانی که این شعار را انتخاب کرده‌اند پیشرو در این مسیر جذاب اما پرپیچ و خم باشند.

تاثیرات اجتماعی کتاب خواندن


«همدلی» فقط یکی از کارکردهای اجتماعی مطالعه است؛ از آنجا که «مطالعه» با «آگاهی» پیوند خورده این امر واضح است افرادی که کتاب می‌خوانند نسبت‌به کسانی که کتاب نمی‌خوانند آگاه‌تر هستند و در نتیجه بهتر می‌توانند در جامعه خود را حفظ کنند. آنها از محیط اطراف خود آگاهی بیشتری دارند. آنها همچنین توانایی بیشتری برای تامل در رفتار خود و دیگران دارند. خواندن می‌تواند دانش افراد را با دادن اطلاعات و ایده‌های جدیدی که ممکن است در زندگی روزمره خود به آنها برخورد نکرده باشند، افزایش دهد؛ در نتیجه باعث شود که افراد جامعه آگاه‌تر شوند و بهتر بتوانند در هر گفت‌وگوی متفکرانه‌ای شرکت کنند. خواندن می‌تواند با بهبود تمرکز و صبر به افراد جامعه کمک کند تا مهارت‌های موردنیاز برای تعامل اجتماعی مانند گوش دادن، مشاهده کردن و پاسخ دادن را توسعه دهند. خواندن می‌تواند با کمک به درک احساسات و باورهای دیگران، همدلی افراد را افزایش دهد. زمانی که افراد داستان می‌خوانند خود را جای شخصیت‌های داستان قرار می‌دهند و با وی ارتباط برقرار می‌کنند. همین مسئله به آنها در بهبود مهارت‌ها و روابط اجتماعی و همچنین توانایی کار تیمی و همکاری با افراد دیگر کمک می‌کند.خواندن می‌تواند انسجام اجتماعی و همدلی را با کمک به افراد در درک بهتر دیگران و اهمیت دادن بیشتر به رفاه آنها تقویت کند. همچنین خواندن پذیرش مسئولیت اجتماعی را تقویت می‌کند. همان‌طور که مشاهده می‌شود به‌طورکلی خواندن تعادل را در یک جامعه افزایش می‌دهد؛ بنابراین باتوجه‌به جمیع جوانب فردی و اجتماعی، داشتن جامعه‌ای با تعداد بیشتر افراد کتاب‌خوان، بسیار دلچسب‌تر از حالت عکس است. چراکه برای جامعه مهم است که مردم به‌عنوان یک شهروند، خوب رفتار کنند و سهم خود را از مسئولیت اجتماعی به دوش بکشند و این مهم از طریق خواندن به دست می‌آید.