آگاه: کنکور اگرچه برای نظام آموزشی خیری ندارد اما برای بسیاری دیگر نان و آب دارد. در رأس آنها برای موسسات کنکور و بنگاههای انتشارات کمک درسیها. همیشه محرومیت و محدودیت منابع باعث بروز گردش مالی غیرشفاف به نفع گروهی معدود و به ضرر عموم میشود. محدودیت فرصتهای تحصیلی در دانشگاهها طی سالهای متمادی و عدم توزیع فرصتهای آموزشی و تحصیلی یکسان در سراسر کشور هم همین وضع را به وجود آورده است و بهمرور تمام پایهها و مقاطع تحصیلی به پیشدرآمد کنکور تبدیل شدهاند.
بهطوریکه امروزه دیگر استفاده از کتابهای کمک درسی به سالهای پایانی تحصیل و منتهی به آزمون سراسری محدود نمیشود و از پایههای ابتدایی مقطع دبستان استفاده از کمک درسیها آغاز میشود. تغییر مداوم محتوا و شیوههای آموزشی از طرفی و اجبار به خرید کتابهای کمکآموزشی ازسوی معلمان از طرف دیگر، باعث فراگیری استفاده از آنها میشود و به کاربری اینگونه کتابها در کلاسهای درس رسمیت میبخشد.
درنتیجه کتابهای کمکدرسی اینقدر در مدارس و کلاسهای درس نفوذ کرده و بهقدری دانشآموزان به آنها وابسته شدهاند که بچهها در هر پایه و مقطعی تصوری از درس خواندن بدون آنها ندارند و اگر کمکدرسیها را از آنها بگیرید، سردرگم میشوند.
بر همین اساس، خانوادهها بهجز تامین ملزومات تحصیلی و آموزشی موردنیاز دانشآموزان، هزینه مضاعفی را بابت تهیه کتابهای کمکآموزشی متحمل میشوند و این شروع بازی است که برنده آن ناشران کمکآموزشیها هستند. درعینحال چند سالی است خانوادهها برای رساندن فرزندانشان به قلههای موفقیت و تامین و تضمین آینده آنها با موجود ناشناختهای به نام نظام آموزشی دستبهگریباناند. نظام بینظمی که هر بخش آن یک ساز کوک میکند و از بین تمام اهداف متعالی که در ساحتهای مختلف برای آن در نظر گرفته شده، در عمل آمادهسازی دانشآموزان برای ورود به دانشگاهها را در دستورکار قرار داده است؛ بهطوریکه سالهای تحصیل دانشآموزان در مدرسه به ۱۲سال آزگار کلاس کنکور تبدیل شده است و بهجای اینکه دانشآموزان راه و رسم زندگی را در مدرسه بیاموزند، راههای پاسخگویی به انواع آزمونها و تستزنی را میآموزند و خوب ابزار این آموزش چیزی بیش از کتابهای درسی است.
حسنی پدر دانشآموز پایه هفتمی به آگاه میگوید: «چند روز پیش و به اصرار معلم دخترم که در یکی از مدارس غیردولتی تحصیل میکند دو کتاب کمکآموزشی خریدم به ارزش یکمیلیون و ۳۰۰هزار تومان. بدون اینکه دلیل خرید چنین کتابهایی را بدانم. درحالیکه کتابهای درسی را خریداری کردهایم.» از سوی دیگر معلم دوم ابتدایی یکی از مدارس منطقه۶ تهران میگوید: «در کلاس من هیچ اجباری برای استفاده از کتابهای کمک درسی نیست اما هر ماه که با والدین جلسه دارم، از من میخواهند کتابهای کمک درسی به آنها معرفی کنم که به آموزش فرزندانشان کمک میکند.»
وی در گفتوگو با «آگاه» افزود: «این از کمالگرایی والدین است. از وقتی تعداد فرزندان در خانوادهها کاهش پیدا کرده، وسواس والدین نسبت به تحصیل و آموزش بچهها بیشتر شده و میخواهند در فرآیند تحصیل فرزندانشان سنگ تمام بگذارند و بهدنبال نتیجه عالی و آموزش سرراست و ساندویچی هستند. کتابهای کمکدرسی این مسیر را برای آنها هموار میکند.» به بیان دیگر، والدین به این باور رسیدهاند که درک مطالب کتابهای درسی و موفقیت در آزمونهای مدارس و کنکور بدون داشتن کتابهای کمک درسی غیرممکن است.
خشت اول
البته ناگفته نماند که خشت اول در ورود کمکآموزشیها به کلاس درس را سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی با تاسیس انتشارات مدرسه در سال۱۳۶۸ گذاشت تا تالیف، تدوین و انتشار کتب و نشریات آموزشی و کمکآموزشی برای دانش آموزان، معلمان و مربیان را دنبال کند. بهمرور مولفان کتابهای کمکآموزشی این انتشارات، شروع به همکاری با سایر انتشارات کردند و در برخی موارد مدارس ملزم به خریداری کتابها و مجلات این انتشارات شدند، آن هم با این استدلال که از این جیب به آن جیب است. درنتیجه بسیاری از ملاحظات معمول را هم منظور نکردند و چون منافع مشترکی با نهاد نظارتی آموزشوپرورش بر آن مترتب بود ساحت نظارت یا از بین رفت، یا تضعیف شد.
درعینحال که نحوه پذیرش یا گزینش در برخی مدارس نیز که شیوههای تستی پیدا کردند بر آتش رواج کمکدرسیها دمیدند. مانند نمونه دولتیها یا برخی مدارس سمپاد و تیزهوشان و درنهایت نیز آزمونهای ورودی مدارس خاص و غیردولتی تیر خلاص بر استقلال کتابهای درسی در فرآیند آموزش بود و استفاده از آنها به تمام پایهها و مقاطع تسری پیدا کرد. از سوی دیگر، ناشران جدید شیوه خود را به آموزشوپرورش تحمیل کردند و بهمرور درس خواندن تستی و کنکوری و ساندویچی رواج پیدا کرد و در بین دانشآموزان و معلمان طرفدارانی یافت.
این پایهگذاری به نسبت معیوب، به مصوبه جلسه ۸۲۸ شورای عالی آموزشوپرورش منتهی شد که طی آن مدارس برای استفاده از هر کتاب، منبع یا ماده آموزشی و محصول کمکآموزشی باید از سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی اعتبارنامه دریافت کنند.
اما در عمل و در دو دهه گذشته، برخوردهای آموزشوپرورش با مسئله کمک آموزشیها خط سیر روشن و مشخصی نداشته و به تناسب تغییر مدیریتها، نگاههای متفاوتی بر موضوع حاکم بوده است. گاهی کار به افشای تلاش مافیای کنکور برای نفوذ به مدارس کشیده، گاهی هم به برگزاری نشست تعاملی میان مسئولان ارشد وزارت آموزشوپرورش با ناشران کتابهای کمکدرسی و تولیدکنندههای محتوای آموزشی منجر شده است.
در صف و در سطح مدارس، نوع برخوردها با این موضوع از این هم متفاوتتر و دامنهدارتر است. بهطوریکه با وجود تکذیب چندباره ازسوی مدیران آموزشوپرورش، با این حال همچنان مدارس در ازای گرفتن پورسانت، به استقبال کتابهای کمک درسی میروند. تازه این مربوط به کتابهایی است که در فضای رسانهای کشور تبلیغ نشده و مورد استقبال معلمان و دانشآموزان قرار نگرفتهاند؛ البته این فراز و فرود آموزشوپرورش در قبال کتابهای کمکآموزشی، به رسانهها و تبلیغات در آنها هم سرایت کرده است. نمونهاش صداوسیما که بهعنوان پیشانی این رسانهها، سیاستهای متفاوتی در قبال این موضوع اتخاذ میکند.
در این میان سازمان پژوهش و برنامهریزی در مواردی دست به برگزیدن کتابهای کمک درسی میزند و اقدام به معرفی آنها در نشریات تخصصی و آموزشی خود میکند که در نوع خود تبلیغ و مشروعیت بخشی به آنها برای ورود به کلاسهای درس است. هر چند پوشش کاستیهای کتب درسی در زمره مزایای کتابهای کمکآموزشی به شمار میروند اما سردرگمی در فرآیند تالیف آنها این هدف را تحتالشعاع قرار میدهد. سربسته و کلیگویی کتابهای درسی و فاصله نوع و محتوای تدریس با اهداف آموزشی در پایههای مختلف ازجمله کاستیهای مورداشاره هستند.
از سوی دیگر آموزشوپرورش به بهانههای مختلف دست به دامن ناشران کمکدرسی میشود که شاید از گردش مالی بیحساب و کتاب این کتابها به کمک دستاویزهای قانونی، طرفی ببندد. آخرین بهانه که هنوز تبعات آن در مدارس جاری است، مسئله کرونا و آموزش از راه دور بود که آموزشوپرورش را پای میز مذاکره با ناشران کتابهای کمکدرسی و محتوای آموزشی نشاند.
تازهترین موضع نسبتبه ورود کتابهای کمکدرسی به مدارس، متعلق به حجتالاسلام علی لطیفی، رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی است که بزرگترین دغدغهاش نسبتبه ورود این نوع کتابها به فرآیند آموزش، نه تبعات تربیتی و آسیبهای آموزشی یا قربانی شدن عدالت آموزشی یا تحمیل هزینه به خانوادهها و بهوجودآمدن گردش مالی غیرشفاف است، بلکه محدود به گرفتن تاییدیه از سازمان متبوعش است که در این مورد هیچ توضیحی در خصوص روند اخذ مجوز و تاییدیه ارائه نداده و هیچ اشارهای به تعارض منافع میان مولفان کتابهای درسی و کمکدرسیها نکرده است.
در این بین و در نوع خود، سرنوشت کتابهای کمکدرسی که در مقاطع و پایههای مختلف میلیونها تومان از درآمد خانوادهها را میبلعند جالب توجه است.
کمی گرانتر از کاغذ باطله!
این کتابهای عموما قطور که در طول سال تحصیلی مهمان کولههای مدارس دانشآموزان هستند، به محض پایان امتحانات خردادماه، اغلب از مغازههای خرید و فروش کاغذ باطله سر درمیآورند. از اطراف میدان امام حسین(ع) تهران که بگذرید، ستون، ستون کتاب تست و کنکور و کمکآموزشی را میبینید که بغل به بغل هم تکیه دادهاند و زیر آفتاب پاییزی سر به شیشه مغازه زده و خمیازه میکشند. یکی از خریدار- فروشندگان این مغازهها، با دست اشارهای به آنها میکند و میگوید: «کتابهای کمکدرسی و کنکور دستدوم را کیلویی ۱۰هزار تا ۱۰هزار و ۵۰۰تومان میخریم. کمی گرانتر از کاغذ باطله.» از او میپرسم اگر بخواهم از بین این کتابها، تعدادی را انتخاب و خریداری کنم، امکانش هست؟ که جواب رد میدهد و با این پاسخ نشان میدهد که به حفظ بازار دستدوم فروشیها وفادار است.
اگرچه تغییرات نو به نوی کتابهای درسی و اضافه و کم شدن نونگاشتها، کمکدرسیها را خیلی زود از سکه میاندازد و راهی کاغذ باطلهفروشیها میکند. باوجوداین، بخشی از آنها نیز عازم دفتر و دستک دانشآموزانی میشوند که با خرید از دستدومیها، میتوانند با هزینه کمتری در عرصه رقابت با همکلاسیهای خود باقی بمانند.
جمعه سیاه کمکدرسیها
شرکت در نمایش بازاری جمعهسیاه و فروش کتابهای کمکدرسی به قول خودشان با تخفیفهای استثنایی، نگاه بازاری و منفعتطلب حاکم بر ناشران این کتابها را بهخوبی نمایندگی میکند. علاوه بر اینکه گردش مالی چاپ و نشر کتابهای درسی منحصر به جمعه سیاه نیست و همواره در محاصره ترکیباتی مانند بازار سیاه و مافیا قرار دارد و به این بازار بیدروپیکر ارقام چندهزار میلیاردی چسباندهاند که گاهی تایید و گاهی تکذیب شدهاند.
چنانچه نیمی از ۱۷میلیون دانشآموز مشغول به تحصیل در کشور اقدام به خریداری یک جلد کتاب کمکدرسی با میانگین قیمت ۵۰۰هزار تومان بکنند، رقم آن به چهارهزار و ۲۵۰میلیارد تومان میرسد؛ بنابراین رسیدن به برآوردهایی از گردش مالی چاپ و نشر کتابهای کمک درسی که گاهی تا ۲۰هزار میلیارد تومان می رسند دور از ذهن نیست. کتابهای رنگارنگی که کتابهای درسی مجبورند در مقابل آنها صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند. در این بین مماشات مسئولان آموزشوپرورش با مسئله که گاهی ردپایی از منفعتطلبی و ارتباطات ناسالم در آن دیده میشود، خود حدیث پرآبچشمی است.
سیطره کلاغ، جغد و خرچنگ
سیطره کلاغ سفید و جغد سیاه و قورباغه سبز و خرچنگ نارنجی بر نظام آموزشی کشور، برای والدین در پایهها و مقاطع مختلف گران تمام میشود؛ به عنوان مثال، در پایه پنجم ابتدایی اگر زیر بار خرید کتابهای جامع و سیر تا پیاز و تیزهوشان و... نرویم و فقط پنج جلد را انتخاب کنیم، با درنظرگرفتن تخفیف جمعه سیاه، باید دومیلیون و ۲۹۷هزار و ۵۵۰تومان هزینه کنیم.
این رقم برای پایه نهم متوسطه اول سهمیلیون و ۳۷۰هزار و ۲۵۰تومان به ازای هشت کتاب و برای پایه یازدهم متوسطه دوم به ازای هشت کتاب به حدود همین مبلغ میرسد. البته اوضاع در مورد کتابهای کنکور بدتر هم میشود و والدین باید برای خرید ۱۰جلد کتاب آمادگی آزمون سراسری نزدیک هشتمیلیون تومان هزینه کنند.
این برآورد سرانگشتی از کتابهای کمکآموزشی و کنکوری هستند که به نظام آموزشی چسبیدهاند و تازه به مناسبت بدعت فرهنگی و بستر سودجویی جمعه سیاه تا ۳۰درصد مشمول تخفیف شدهاند؛ به بیان دیگر، در مواقع دیگر سال به این ارقام بین ۱۵ تا ۳۰درصد هم باید اضافه شود.
از تمام موارد یادشده که بگذریم این موضوع همچنان پابرجاست که اگر کتابهای درسی برای آموزش مفاهیم آموزشی کافی هستند، چرا برخی معلمان برای خرید آنها به دانشآموزان اصرار و الزام میکنند؟ اسماعیلی، آموزگار متوسطه اول در استان مازندران به آگاه میگوید: «به نظر من کتابهای درسی برای آموزش کافی هستند و معلم معمولا برای راحتی خودش در طراحی تکلیف، اقدام به چنین کاری میکند.»
نوروزی، همکار دیگر او گفتههای اسماعیلی را اینطور کامل میکند: «مدارسی که دانشآموزان و والدین را مجبور به خرید کتابهای کمکدرسی میکنند اغلب گرفتار رقابت با سایر مدارس و تامین انتظارات غلط والدین هستند.» وی میافزاید: «علاوه بر این از منفعت مالی حاصل از درصدی که مافیای کمک درسی به مدیران و مسئولان مدارس پرداخت میکند نباید گذشت. مسئله اصلی فقدان بینش مناسب در امر یادگیری است که محتوامحور است. معلم اگر معلم باشد کتاب درسی رسمی برای یادگیری زیاد هم هست.»