۲۰ دی ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴

بیژن مقدم از سال ۱۳۶۵ کارش را با خبرنگاری در روزنامه رسالت آغاز کرد و نزدیک به ۱۵سال در این روزنامه فعالیت کرد. در شهریور۸۵ با حکم رییس سازمان صداوسیما (ضرغامی) به عنوان مدیر عامل موسسه فرهنگی جام‌جم و مدیرمسئول این روزنامه منصوب و به‌عنوان عضو شورای معاونین سازمان صداوسیما حدود ۹سال این موسسه را اداره کرد. مدیریت سایت خبری و تحلیلی «الف» جزو نقاط عطف کارنامه مقدم محسوب می‌شود. وی دو سالی است که به‌عنوان مدیر مجموعه فرهنگی - تاریخی نیاوران مشغول به فعالیت است.

آگاه: یک فاکتور مهم و اساسی برای هر رسانه‌ای برخورداری از مرجعیت و اعتبار برای مخاطبان و مصرف‌کنندگانش است. الزامات این مرجعیت چیست و راه‌های دستیابی به آن کدام است؟
برای اینکه یک رسانه تبدیل به مرجع خبری یا اطلاع‌رسانی شود، اولین نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که رسانه باید اعتماد مخاطب خود را جلب کند. مردم معمولا اطلاعات خود را از مرجعی می‌گیرند که به آن اعتماد دارند. این اعتمادسازی یک فرآیند طولانی‌مدت است و قطعا کار کوتاه‌مدت جواب نمی‌دهد. چنین اعتمادسازی در رویدادهای مختلف، با فرازونشیب‌ها و در شرایط سخت و آسان، شکل می‌گیرد. مخاطب آن رسانه را ارزیابی کرده و نسبت‌به رسانه‌های دیگر امتیازاتی می‌دهد که باعث می‌شود اعتمادش به آن رسانه افزایش یابد.


بحث‌های بعدی شامل صداقت، نوع روایت، پردازش وقایع، سرعت در اطلاع‌رسانی و دقت در جزئیات واقعه است. همچنین، دسترسی رسانه به منابع معتبر نیز اهمیت دارد؛ اینکه آیا رسانه به‌صورت مستقیم اطلاعات را دریافت می‌کند یا از منابع دیگری نقل می‌کند. در شرایط کنونی، رسانه‌های مختلف یا تخصصی شده‌اند یا دسترسی‌های ویژه‌ای دارند؛ برای مثال، ممکن است یک رسانه به شورای عالی امنیت ملی نزدیک باشد و درنتیجه اطلاعاتی که ارائه می‌دهد باید از این منظر موردتوجه قرار گیرد. رسانه‌ای دیگر ممکن است به سپاه یا وزارت خارجه نزدیک باشد و اخبار مرتبط با این نهادها را به‌صورت معتبر ارائه کند. این‌گونه اطلاعات می‌تواند به افزایش اعتماد مخاطب به آن رسانه کمک کند.

نسبت مرجعیت و روایت اول در چیست؟
نسبت بین مرجعیت و روایت اول در این است که رسانه چقدر نفوذ و چقدر سرعت عمل دارد. این دو عامل در روایت اول تاثیرگذارند. تشخیص درست روایت اول بسیار مهم است. گاهی یک رسانه خبری را دریافت می‌کند اما صبر می‌کند چون هنوز نمی‌داند که چه اتفاقی در صحنه خواهد افتاد. 
سپس با گذشت زمان، روایت دیگری ارائه می‌دهد که در این مرحله آن رسانه ممکن است عقب بماند. وقتی یک رسانه دیر عمل کند، در واقع از دفاع از روایت خود جا می‌ماند و به روایت دیگران تمکین می‌کند؛ بنابراین، سرعت عمل، حضور در میدان و شجاعت در تصمیم‌گیری از جمله فاکتورهایی هستند که می‌توانند روایت اول را بسازند.

دستیابی به روایت اول درست و استاندارد به چه ابزاری نیاز دارد و چه باید کرد تا بر روایت اول دشمن پیشی گرفت؟
اولین نکته، شناخت اهداف دشمن در آن مسئله است. خود این مسئله بسیار مهم است، زیرا گاهی اوقات دشمن روایت اول را می‌سازد اما آن روایت مخدوش است. اگر شما بتوانید آن روایت را تحلیل و تبیین کنید، آن را به‌درستی پردازش کرده و به مردم منتقل کنید، موفق خواهید بود. مثلا ممکن است عکسی منتشر شود که به‌اشتباه به یک مکان خاص نسبت داده می‌شود، درحالی‌که محل وقوع آن متفاوت است. تطبیق دقیق و شفاف‌سازی اخبار در این‌گونه موارد بسیار حیاتی است. همچنین حضور در میدان و جمع‌آوری اطلاعات به‌طور مستقیم از منابع معتبر نیز برای رسیدن به روایت اول ضروری است.

داشتن روایت اول چه مزایایی برای کشور و خود رسانه دارد؟
داشتن روایت اول و صحیح، مرجعیت رسانه‌ای را برای کشور ایجاد می‌کند. وقتی یک رسانه قادر است اولین خبر را همراه با تحلیل دقیق و اطلاعات مستند به مخاطب ارائه دهد، به‌طور طبیعی اعتماد مخاطب جلب خواهد شد. رسانه‌هایی که این قابلیت را دارند، به محل مراجعه مردم برای دریافت اطلاعات تبدیل می‌شوند.

چگونه می‌توان افکار عمومی را در مقابل روایت‌های اول دشمن محافظت کرد؟
برای مقابله با روایت‌های اول دشمن، باید به‌طور مستند و دقیق به تطبیق اطلاعات پرداخت؛ برای مثال، درمورد حمله به عین‌الاسد، دشمن تلاش می‌کرد که به مردم بگوید هیچ‌چیز برای آمریکا اتفاق نیفتاده است اما با ارائه تصاویر و اطلاعات مستند از مناطق مختلف، می‌توان این روایت را نقض کرد. وقتی اطلاعات و مستندات دیگری در دسترس باشد که حقیقت روایت‌های دشمن را نشان دهد، می‌توان افکار عمومی را از روایت‌های غلط دشمن دور کرد.

چرا مردم و اصحاب رسانه احساس می‌کنند که رسانه‌هایی مانند صداوسیما با اینکه بودجه زیادی دارند اما مرجعیت رسانه‌ای و روایت اول خود را از دست داده‌اند و باید چه کار کنند تا این وضعیت بهبود یابد؟
به نظر من، یک بخش از کندی رسانه‌های رسمی، ازجمله صداوسیما، به محدودیت‌های داخلی و شرایط خاص خود رسانه برمی‌گردد. رسانه‌های رسمی ممکن است خبری را دریافت کنند اما برای اطمینان از صحت آن، زمان بیشتری لازم دارند. درحالی‌که رسانه‌های دیگر ممکن است سریع‌تر عمل کنند. این تاخیر در ارائه اطلاعات دقیق، به‌دلیل لزوم حفظ مرجعیت و دقت در ارائه اخبار است. همچنین، گاهی اوقات مطالب تکراری می‌شوند و این ممکن است باعث شود که مردم به اشتباه فکر کنند که خبری که تکرار می‌شود، حتما صحیح است. برای بهبود این وضعیت، باید تحقیقات دقیقی درخصوص میزان مراجعه به رسانه‌ها و پذیرش آنها ازسوی مخاطبان انجام شود. در این راستا، باید بررسی شود که آیا مرجعیت رسانه‌ای بیشتر در داخل کشور است یا در رسانه‌های خارجی. این مسائل باید به‌صورت علمی و با استفاده از تحقیقات دقیق مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان به پاسخ‌های روشن و موثری رسید.

درمورد فضای رسانه‌های داخلی‌مان و ایجاد مرجعیت اگر از باب آسیب‌شناسی نکته ای دارید بفرمایید؟
درحال‌حاضر ما رسانه‌هایی داریم که درحقیقت شبه‌رسانه یا شبنامه هستند چون شناسنامه و آدرس ندارند، نمی‌دانیم مدیر، دبیر و سردبیر آنها چه کسانی هستند. من به اینها لقب رسانه‌های بی‌شناسنامه می‌دهم. باید تعیین تکلیف شود که آیا رسانه‌های بی‌شناسنامه جزو بررسی‌مان قرار بگیرد یا خیر؟ در حقیقت اولین کمک به جریان رسانه‌ای کشور، تعیین تکلیف برای رسانه‌های بی‌شناسنامه است. چون با توجه به اینکه حرفه‌ای نیستند و پنهانکاری می‌کنند، به رسانه‌های شناسنامه‌دار هم آسیب می‌زنند. در کل اگر رسانه‌های رسمی ما مورد حمایت قرار بگیرند، احساس امنیت کنند و بتوانند مطالب خود را با زبان خوب و حسن‌نیت برای حفظ منافع ملی مطرح کنند و در این حوزه احساس راحتی کنند، قطعا عرصه بر رسانه‌های فیک و دروغ‌پرداز تنگ می‌شود.
این را هم خاطرنشان کنم که یکی از راه‌های بازگشت مرجعیت رسانه‌ها این است که بین مشکلات رسانه‌ها طبقه‌بندی درستی انجام دهیم و به آنها اجازه دهیم تا بتوانند مسائل خودشان را مطرح کنند و با جریانات تحریف، دروغ و جعل در فضای مجازی مقابله کنند.
به نظر من درحالی‌که در حوزه رسانه‌ای دچار ضعف‌های جدی در بخش‌های مختلف هستیم اما فرصت‌های بی‌نظیری را هم در مقابل خود داریم. یکی از این امکان‌ها فضای مجازی است که فرصت را برای همه جریان‌های مختلف فراهم کرده تا کنشگری کنند. هر جریان و فردی که از این فضا بهتر، هوشمندانه و با گستره بیشتری استفاده کند به‌طور قطع او برنده این میدان خواهد شد و کسانی که از این فضا استفاده نمی‌کنند، نمی‌توانند دیگرانی را که استفاده کرده‌اند، مورد سرزنش قرار دهند. ما در این بخش‌ها نیروهای فعالی داریم. این نیروهای فعال نیازمند هماهنگی، هم‌افزایی و پشتیبانی هستند ولی در برخی مواقع ممکن است که این نیروها خنثی‌کننده کارهای یکدیگر باشند. گاهی اوقات هم ممکن است ناخواسته مقابل هم عمل کنند یا اولویت‌ها را اشتباه بفهمند و عمل کنند؛ بنابراین برای مدیریت این آسیب‌ها؛ باید سیاستگذاری انجام شود. 
علی‌رغم همه مسائل و موضوعات یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌های رسانه‌ای ما رسانه‌های مکتوب است. این رسانه‌ها به‌شدت متاثر از رسانه‌های نوین شده و باید کارکرد خود را بازتعریف کنند و برای خود کارکردهای جدیدی پیدا کنند و ضعف‌های خود را از بین ببرند. در اینجا نمی‌خواهم به نظرسنجی خاصی اشاره کنم. در مجموع نظرسنجی‌های ما نشان می‌دهد که مرجعیت در این بخش‌ها درحال ازبین‌رفتن است و در این زمینه باید نگران باشیم. 
درمورد میزان دسترسی، مراجعه و بهره‌گیری از رسانه‌های مکتوبات باید به‌شدت نگران باشیم. این امر یک واقعیت است و ما نمی‌توانیم از این امر فرار کنیم. باید در حوزه‌های سیاست‌گذاری و راهبردی در مورد این این ضعف‌ها بحث و تصمیم‌گیری شود. اگر جاهایی نیاز به هزینه بیشتر است، انجام دهیم و هزینه‌های اضافی را حذف کنیم. اگر قرار است تشکیلاتی کوچک شود این کار را انجام دهیم. در زمینه رسانه‌های مکتوب در مورد توزیع محتوا و به‌صرفه‌تر اداره شدن این رسانه‌ها باید فکر اساسی شود.