۲۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱

سریال «بازی مرکب» (Squid Game) در فصل اول خود با خلق دنیای جدید و مرموز، کشف ویژگی‌های ذهن انسان در شرایط بقا و ایجاد موقعیت‌های غیرقابل پیش‌بینی و هیجان‌انگیز، توجه جهانی را جلب کرده و به یکی از پربازدیدترین آثار تاریخ نتفلیکس تبدیل شد.

آگاه: اما آیا فصل دوم این سریال توانست به همان اندازه موفق باشد؟ با بررسی دقیق‌تر، می‌توان گفت که فصل دوم نه‌تنها نتوانست هیجان و تازگی فصل اول را بازسازی کند، بلکه در برخی ابعاد به تکرار افتاد و نوآوری‌های تاثیرگذار خود را از دست داد. در فصل اول «بازی مرکب»، مخاطب در دنیای رازآلود و غیرقابل پیش‌بینی قرار می‌گرفت که جذابیت آن به‌تدریج کشف می‌شد اما در فصل دوم، این دنیای مرموز دیگر وجود ندارد. مخاطب حالا همه‌چیز را می‌داند: بازی‌ها، قوانین و هویت گردانندگان بازی دیگر برای او پوشیده نیست. این آشنایی با دنیای سریال، به خودی خود توانایی ایجاد تنش و هیجان را کاهش می‌دهد و باعث تکرار بیشتر آنچه در فصل اول دیده‌ایم می‌شود.
یکی از ویژگی‌های مثبت فصل اول سرعت بالای روایت و غافلگیری‌های مداوم آن بود که هر قسمت با قوانین جدید و موقعیت‌های خطرناک، ذهن و احساس مخاطب را به چالش می‌کشید. اما در فصل دوم، این سرعت و غافلگیری‌ها جای خود را به داستانی کندتر و تکراری داده‌اند. در دو قسمت ابتدایی، سونگ گی‌هون (با بازی لی جونگ‌جه) به دنبال انتقام از گردانندگان بازی‌هاست. این بخش هنوز پتانسیل‌های خوبی دارد، اما وقتی گی‌هون به جزیره بازمی‌گردد، داستان بلافاصله به همان روند گذشته می‌افتد و او دوباره درگیر بازی می‌شود. این تغییر هدف به ناگاه باعث تکرار الگوهای پیشین می‌شود و هیچ تحول چشمگیری در شخصیت‌ها دیده نمی‌شود. در فصل دوم، قانونی جدید به بازی‌ها افزوده می‌شود که به بازیکنان اجازه می‌دهد پس از هر بازی با رأی‌گیری تصمیم بگیرند که ادامه دهند یا جایزه جمع‌شده را بین خود تقسیم کنند. در ابتدا این تغییر جذاب به نظر می‌رسد، اما به تدریج تکراری و خسته‌کننده می‌شود. پروسه‌های طولانی رأی‌گیری و تکرار تصمیمات مشابه، هیجان و تنش لازم را از بین می‌برد و سریال را به سمت یکنواختی سوق می‌دهد. در فصل اول، شخصیت‌ها با موقعیت‌هایی پر از تنش و بحران روبه‌رو می‌شدند که باعث می‌شد مخاطب با آنها همذات‌پنداری کند اما در فصل دوم، این ارتباط‌ها ضعیف و فرمالی شده‌اند.
وقتی شخصیت‌ها در موقعیت‌های دراماتیک قرار نمی‌گیرند یا دیالوگ‌هایشان به‌سادگی از روی وظیفه بیان می‌شود، هیچ‌گونه تنش عاطفی بین مخاطب و شخصیت‌ها ایجاد نمی‌شود؛ بنابراین، مرگ یا آسیب دیدن یک شخصیت تأثیری بر بیننده نمی‌گذارد و درام از حالت جذاب خود خارج می‌شود. فصل دوم «بازی مرکب» به‌وضوح به سمتی حرکت می‌کند که از ویژگی‌های منحصربه‌فرد فصل اول فاصله می‌گیرد. در فصل اول، بیننده با داستانی تازه و بکر روبه‌رو بود که همه‌چیز را از ابتدا به چالش می‌کشید اما در فصل دوم، سازندگان به جای اکتشافات جدید، به سمت فرمول‌های قدیمی و تکراری می‌روند. دنیای بازی‌ها، قوانین و شخصیت‌ها تغییرات چندانی نکرده‌اند و این تکرار باعث شده که جذابیت اولیه از بین برود. به نظر می‌رسد سریال به یک محصول هالیوودی و تجاری تبدیل شده که بیشتر به دنبال جلب توجه و درآمدزایی است تا انتقال پیام‌های عمیق. در نهایت، فصل دوم «بازی مرکب» نتوانست به سطح جذابیت و نوآوری فصل اول برسد. این فصل بیشتر به یک محصول تجاری تبدیل شده که تلاش دارد با افزودن سکانس‌های اکشن و خشونت بیشتر، توجه مخاطب را جلب کند. اما در این مسیر، جذابیت و عمق داستانی که فصل اول را منحصربه‌فرد کرده بود، به فراموشی سپرده شده است. این فصل بیشتر به یک سرگرمی بزرگ تبدیل شده که از لحاظ فنی قابل تحسین است اما دیگر آن تاثیرگذاری و هیجان اولیه را ندارد. سریال «بازی مرکب ۲» با تمام نقاط ضعفش هنوز جذاب است و این نکته که شاهد تغییرات ساختاری در بازی‌ها و شخصیت‌ها هستیم، برای طرفداران سریال دلچسب خواهد بود. با این حال، اگر از فصل اول لذت بردید، باید انتظار داشته باشید که این دنباله همان تاثیرات احساسی و غیرمنتظره را به نمایش نگذارد.