منا محمدنژاد
-
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد
هوش و بیداری کمیاب
از لحاظ حرفهای ضعف داشت و میتوان بهآسانی گفت بیمهارت و هوش بود ولی آن ذات همواره متواضع، مهرطلب و سادهام تلاش میکرد که آقای هیچکس در مقابل من احساس ضعف و حسادت نداشته باشد و بیاموزد.
-
سهم من گردش حزنآلودی در باغ خاطرههاست
منا محمدنژاد ، آگاه مسائل رسانه: ناگهان خاطره یک استکان کمر باریک و چایی که هیچگاه دیگر در ذهن یک قوری گلقرمزی نقش نمیبندد مرا پرت میکند به روزگاری که در آن عزیزان زنده بیشتری داشتم. باد کولر ناگهان بوی فرشهای خانه پدربزرگ و عطر غذاهایی را که مادربزرگ پخته و در سلولها و درزهای خانه مانده پخش میکند در فضای خیالم. محظوظ و مسحور این بوهای گمشده در خاطرات کودکی، سیر میکنم در بوی شامپوی تخممرغی حمامشان و برایم زنده و زندهتر میشوند. تلفن همراهم زنگ میخورد و یک هجوم ناگهانی و طوفانیِ سالها مرا به امروز و اکنون پرت میکند.
-
نگاهی به تئاتر نبرد رستم و سهراب
«اگر مرگ دادست بیداد چیست؟»
مکان تو را میبرد به آمفی تئاتر پالمیرا، زمان تو را میبرد به کلاس درس رستم و سهراب ۲۰ سال پیش که استاد ایستاده دست به کمر و کتاب در دست دارد ابیاتی از نبرد رستم و سهراب میخواند.
-
یادداشت
سایهای از علوم انسانی پشت ابرهای فریب
رو به دریا زیر چتر رنگ و رورفتهای مینشست و اغلب از خاطرات دلاوریهایش در جنگ با دزدان دریایی میگفت و اینکه پابهپای رئیسعلی چه رشادتهایی به خرج داده است.
-
شوک فرهنگی در مواجهه با مهاجرت
وقتی اواخر دهه ۷۰ از جنوب به اصفهان مهاجرت کردم، انگار به دنیای دیگری خارج از مرز کوچیده بودم.