آگاه: این طرح تنها محدود به بخششهای مالی و اجتماعی نبود، بلکه شامل دورهمیها و گردهماییهای مدنی و جمعی زنان و دختران جوان ایرانی بود. این تجمعات نشان داد که زنان ایرانی در کنار زنان مظلوم غزه و لبنان و دیگر شهیدان بیگناه تاریخ ایستادهاند. به تعبیر رهبر انقلاب، زنان ایرانی در طرف درست تاریخ قرار دارند.
زن ایرانی از دارایی خود، هرچند کوچک، برای حمایت از مظلومان میگذرد؛ خواه این دارایی یک انگشتر ساده باشد، یا یادگاری ارزشمند از ۴۰سال زندگی مشترک با همسرش یا حتی یادگاری از مادر مرحومش. او این داراییها را برای حمایت از زنان مظلوم غزه، لبنان و فلسطین در برابر جنایات رژیم صهیونیستی میبخشد. این اقدام پیامی است به رژیم صهیونیستی و ظالمان تاریخ که زن ایرانی آگاه است، در صحنه حضور دارد و با تمام وجود از مظلومان دفاع میکند. دفاع برای زن ایرانی وظیفهای است که با مال، جان، عاطفه و محبت خود به بهترین شکل انجام میدهد. او با هدایت همسر و فرزندان خود به مسیر دفاع از مظلومان، نقش خود را در حمایت از انسانیت ایفا میکند. زنان و کودکان امروز، اصلیترین قربانیان مخاصمات بینالمللی و شهدای تاریخ بشریت محسوب میشوند و این در حالی است که این اقدامات با تمامی اصول حقوق بشردوستانه جهانی در تضاد است. این نقض آشکار حقوق بشر، ارزش و هویت انسانی زنان و کودکان را زیر سوال برده است.
زن ایرانی با حضور در صحنه، پیام روشنی به جهانیان داد: من برای دفاع از انسانیت به میدان آمدهام. حتی دورهمیهای خانوادگی امروز به حمایت از زنان مظلوم فلسطین، لبنان و سوریه اختصاص یافته است. برای زن ایرانی، مهم نیست که مظلوم یک بانو از ایران، سوریه، غزه یا فلسطین باشد؛ مهم این است که او یک انسان است. به فرمایش امیرمؤمنان در نهج البلاغه: «آنها که همدین و همکیش تو نیستند، در انسانیت با تو شریکاند؛ پس رعایت حالشان را بکن بهخاطر انسانیت. همچنین آنها که در دین و آیین با تو شریکاند، حق برادری و مواسات بر تو دارند.» ما برای برپایی یک موج دفاع از ستمدیدگان غزه و لبنان وارد صحنه شدهایم تا بگوییم مسئله تنها کمک مالی و اهدا نیست، بلکه حضور انسانی است. ما آمدهایم تا از مال و جان خود دفاع کنیم. قرآن کریم به ما آموخته است که کسانی که از مال خود میگذرند، از جانشان نیز میگذرند. مجاهدانی که جهاد مالی کردهاند، قطعا آماده جهاد انسانی نیز هستند تا با دشمن مشترک بشریت، یعنی ظلم، مبارزه کنند.
روایت زنانه از ماجرای همدلی
پرسش مهم این است که روایت درست و ماندگار از اتفاقاتی همچون «ایران همدل» چه مولفههایی باید داشته باشد تا در حافظه مردم جاودان بماند؟ با توجه به اینکه بیشتر شرکتکنندگان در این عرصه زنان هستند، اهمیت این موضوع دوچندان میشود. امروز در عرصه بینالملل، بحث «حقوق بینالملل بشردوستانه» مطرح است. این خطاب به هیاتهای حقیقتیاب و گزارشگران حقوق بشری است که همواره ادعا میکنند زنان در ایران هویت ندارند، زنان در ایران فاقد هویت اجتماعی هستند و زنان در ایران اجازه حضور در حرکتهای مدنی جامع را ندارند.
امروز خطاب به آنان میگوییم: تمام کشورهایی که در کنوانسیونهای بینالمللی قرارداد امضا میکنند، بیایند و ببینند که زن ایرانی چگونه در صحنه حاضر شده و بهعنوان یک ستون محکم در عرصه حقوق بینالملل بشردوستانه عمل میکند. این حرکت، یک مانور سوری یا نمایشی نبود، بلکه احترام به کرامت انسانی، حمایت از انسانهای بیگناه و نفی هرگونه خشونت بود. حضور زنان و دختران ایرانی در این عرصه، برای حمایت از کرامت زنان غزه، حق حیات زنان و کودکان بیگناه و گسترش اصول جهانی بشردوستانه بود.
زنان و دختران ایرانی در این پویش همدلی آمدند تا اعلام کنند که ما در مقام عمل به مبانی و معیارهای حقوق بشر متعهدیم. زن ایرانی کرامت دارد، حق حیات دارد و موجودی مستقل است. او از دارایی، اموال و مالکیت خود میگذرد و امروز موتور پیشران حمایت از زنان و کودکان در مخاصمات بینالمللی شده است. این زنان از بیگناهانی دفاع میکنند که قربانی خشونت و کشتار شدهاند و متاسفانه هیچ مرجع حقوق بشری در جهان با این فجایع مقابله نمیکند.
زنان ایرانی در این حرکت، با ایمان و مسئولیتپذیری، به نیروهای مسلح و امنیتی حاضر در غزه، لبنان و سوریه پیام دادند که ما مسلح به ایمان و ارزشهای انسانی هستیم. انقلاب اسلامی به ما آموزش داده است که مسئولیتپذیر باشیم، انساندوستی کنیم، کرامت انسانی را حفظ کنیم، به مسائل اخلاقی توجه کنیم و با هرگونه خشونت مقابله کنیم. این مفاهیم در گوشت، پوست و استخوان زن ایرانی ریشه دوانده و او برای دفاع از زنان بیگناه در هر نقطه از جهان ایستادگی میکند.
مولفههای اصلی این حرکت شامل ایثار، اخلاص؛ حضور همهجانبه، مشارکت مدنی، کنشگری اجتماعی، مسئولیتپذیری، انساندوستی، روحیه عاطفه و خدمت به مردم و تکریم معیارهای انسان کامل است. زن ایرانی در این حرکت، نماد انسان کامل است؛ انسانی که بهدنبال زراندوزی یا تفاخر نیست، بلکه علم، معرفت و دارایی خود را با دیگران تقسیم میکند تا جامعهای آرام و انسانی ساخته شود. این حرکت، نماد حکمرانی دینمدار و اخلاقمدار است. امروز زنان، دختران و حتی کودکان ایرانی در این پویش، پیشگام و پیشران یک حرکت بزرگ شدهاند. این حرکت، بزرگترین رزمایش زنان در دنیا برای دفاع از مخاصمات بینالمللی است که زنان و کودکان را هدف قرار داده است.
جهان غرب در سال ۱۴۰۱ شعار انحرافی «زن، زندگی، آزادی» را در ایران تبیین کرد. مفهوم این شعار به معنای رها کردن زن از تمامی قیود مسئولیتها، نقشها و تکالیف مهم او و سوق دادن او بهسوی لیبرالیسم اخلاقی و لیبرالیسم جنسی است. این شعار زن را از زیست عفیفانه جدا کرده و او را بهسوی آزادی بیمرز و بیاعتقاد سوق میدهد. در مقابل، زن ایرانی نشان داده که به ارزشهای اخلاقی پایبند است. او به ظرفیت مادری و ایفای نقش درست در خانواده پایبند است. زن ایرانی بر این باور است که باید فرزند تربیت کند، همسر خود را همراهی کند و ستون خیمه خانه باشد. این آموزهای است که شریعت اسلامی به ما آموخته است. همانطور که فاطمه زهرا(س) در جایگاه ستون خیمه خانواده، در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نقش هدایتگر داشته است.
ما به زن تنها بهعنوان یک فرد مستقل اهمیت نمیدهیم که او را از کانون خانواده خارج کنیم. زن دارای اهمیت، فضیلت و حقوق مستقل است اما این حقوق و فضیلتها در کجا به بالندگی میرسند؟ درون یک خانواده سالم، ایمن و موفق. زمانی که کانون خانواده بانشاط باشد، زن و مرد هر دو به حقوق، نقشها و وظایف خود واقف میشوند و به آن عمل میکنند. همچنین، فرزندانی سالم و موفق تربیت میکنند. برای اینکه زنان ما به حقوق حقیقی خود شامل حق آموزش، حق حیات، حق بالندگی، حق مشارکت مدنی و اجتماعی و برخورداری از امکانات دست پیدا کنند، باید کانون خانوادهای سالم، ایمن، عفیف و مبتنی بر مرزهای اخلاقی و اجتماعی داشته باشیم. خانوادهای که قانونپذیر و جامعهپذیر باشد.
در چنین خانوادهای، دختر یاد میگیرد که یک زن موفق، یک مادر موفق و یک همسر موفق باشد. پسر نیز یاد میگیرد که یک مرد زورگو و متکبر نباشد، بلکه وظیفهشناس، عطوف و خدمتگزار خانواده باشد و بتواند خانواده خود را بهدرستی اداره کند. در این خانه مادر درس میخواند، درس میدهد، تربیت میکند و کنشگری اجتماعی دارد. او ستون عاطفه، محبت و ارائهدهنده نظرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. پدر سرپرست خانه است اما وظیفه او تنها تامین اقتصادی نیست. او قطب هدایت و تکیهگاه تمامی اعضای خانواده است. پدر نگهبان عفت، غیرت، تقوا و اخلاق خانواده است.
قرآن کریم در آیه «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ» به ما میآموزد که مرد باید حریم خانواده را حفظ کند. او مسئول تامین نیازهای خانواده ازجمله نیازهای عاطفی، اقتصادی، جنسی و فرهنگی است، درحالیکه مادر مدیر سیاستگذاری و برنامهریزی خانواده است. زمانی که زن و مرد با یکدیگر همکاری و همدلی داشته باشند، خانهای ایمن و آرام شکل میگیرد. همانطور که قرآن کریم میفرماید: «وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» میفرماید که زن و مرد وسیله سکینه قلب یکدیگر هستند. مودت و رحمتی که خداوند بین آنان قرار داده، به معنای عشقی پایدار و عمیق است که زن و مرد را از جداشدن بازمیدارد، آبروی یکدیگر را حفظ میکنند و حرمت و زینت یکدیگر میشوند.
در چنین خانوادههایی است که شهدای بزرگی چون شهید سلیمانی، شهید تهرانیمقدم و شهید نیلفروشان پرورش یافتهاند. این خانوادههای پرمهر و مبتنی بر مرزهای اعتقادی و اخلاقی توانستهاند فرزندانی را تربیت کنند که خود را وقف جامعه انسانی کردهاند. درود خدا بر والدین سیدحسن نصرالله، والدین شهید سلیمانی و سایر شهدای امنیت، علم و سلامت. این مادران و پدران چگونه فرزندانی تربیت کردند که با این شجاعت و اخلاص، خود را وقف جامعه علمی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی کردند؟
پیام دین، رهبر و آموزههای انقلاب، همگی بر امید، همدلی و همبستگی اجتماعی تاکید دارند. کسانی که جامعه را ناامید میکنند، خیانتکاران به جامعه هستند. من، زن ایرانی، به این جامعه پایدار امیدوارم. در همین جامعه تاثیر گذاشتهام، در همین جامعه خدمت کردهام و به آینده ایران امیدوارم. هرگز در برابر ابرقدرتهای استکباری سر تعظیم فرود نمیآوریم و از کیان دین، علم، مرز و اخلاق خود حمایت خواهیم کرد. با طلا، با لباس، با پول، با علم، با فرهنگ و با دفاع، در کنار همسران و فرزندان خود میایستیم تا زمینه ظهور حضرت مهدی فاطمه (س) را فراهم کنیم.
مهندسی فرهنگی حضور زنان در جامعه
بدیهی است که اگر رویکردی مهندسی فرهنگی به حضور زنان داشته باشیم، میتوانیم این حضور را در سطوح مختلف اجتماعی طراحی کنیم.
مهندسی فرهنگی حضور زنان در جامعه شامل سه سطح اصلی است:
۱. سطح فرهنگ هدف:
در این سطح، هدفگذاری اولیه مشخص میشود. زنان باید با اهداف مشخصی در کنشگریهای اجتماعی و مدنی حضور داشته باشند. این اهداف شامل تاثیرگذاری، ترویج نقش مادری و همسری، ایجاد محبت، همدلی و همبستگی است. این هدفگذاری، اساس حضور زنان در اجتماع است.
۲. سطح فرهنگ موجود:
در این سطح، لازم است فرهنگ موجود در جامعه تحلیل و تحولات لازم در آن ایجاد شود. نقش مادر نباید صرفا بهعنوان نقشی مصرفگرا باشد، بلکه باید نقش او هویتی، تولید فکر و رفتار مناسب، و زیستی عفیفانه باشد.
۳. سطح فرهنگ آرمانی:
این سطح بر سوقدادن زنان به نقشهای اصلی و اساسیشان تاکید دارد. هدف این است که زنان بتوانند در تحقق آرمانهای ایران همدل، ایران پویا، ایران سالم، ایران انقلابی، ایران جوان و ایران آرمانی نقشآفرینی کنند. زنان باید به گونهای عمل کنند که ایران بهعنوان الگو و امالقرای جهان اسلام مطرح شود.
برای رسیدن به این اهداف، زنان باید علاوه بر افزایش تحصیلات، به ارزشها، نگرشها و قبول نقشها و وظایف اصلی خود توجه کنند. همانگونه که مقام رهبری تاکید دارند، نقش زن و مادر بیبدیل است و هیچکس نمیتواند جایگزین آن شود؛ بنابراین، زنان باید این نقش را با درنظرگرفتن وظایف مادری و همسری مدیریت کنند و درعینحال، به سیاستگذاری و برنامهریزی در نهاد خانواده بپردازند.
زنان باید بتوانند فرهنگسازی کنند، هدفگذاری و سیاستگذاری کرده، وفاق و همدلی را ایجاد کنند. زنان امروز با یک مهندسی فرهنگی صحیح میتوانند برنامهریزی کرده و آیندهپژوهی کنند تا الگویی مناسب برای زن آینده جهان و ایران اسلامی ارائه دهند. آنان باید با ایفای نقش در سه سطح هدف، موجود و آرمانی، حضور خود را در خانه و جامعه رقم بزنند و زنانی را که دچار بحران هویت شدهاند، ساماندهی کنند. این نقشآفرینی، زمینهساز تحقق آرمانهای ایران اسلامی خواهد بود.
خانم میشل آندره، مسئول دبیرخانه زنان و دبیر اسبق دولت در امور حقوق بشر زنان در فرانسه، جملهای قابل تامل دارد. او میگوید: رفتار مردان فرانسوی در خانواده با حیوانات خانگی به مراتب بهتر است تا با زنان خود. مردان فرانسوی به حیوانات خانگی خود محبت بیشتری میکنند تا به همسران و دخترانشان. بر اساس آمار، ۹۲درصد خشونتهای خانگی در فرانسه شامل ضرب و شتمهایی است که مردان علیه زنان خود مرتکب میشوند. همچنین، حدود ۶۰درصد شکایتهایی که به پلیس در شب گزارش میشود، به همین خشونتهای خانگی مربوط است.
دولت فرانسه در سال۲۰۲۰، که همزمان با دوران کرونا بود، اعلام کرد که ۱۰۲زن بر اثر خشونت خانگی و کتککاری ازسوی همسران خود جان باختند. این قربانیان عمدتا بین ۱۸ تا ۴۰سال داشتند. در همین گزارش آمده که ۸۲درصد قربانیان خشونت خانگی در فرانسه، زنانی هستند که به دست شوهران خود کشته شدهاند. این آمارها نشان میدهد که در کشورهای غربی، از جمله فرانسه که ظاهرا نماد حقوق بشر و آزادی است، زنان از سلامت و امنیت جانی برخوردار نیستند و محبت و توجه کافی دریافت نمیکنند.
اما در ایران، با گذشت بیش از ۴۰سال از انقلاب اسلامی، تحولات قابلتوجهی در وضعیت زنان مشاهده میشود. زنان ایرانی در حوزههایی مانند آموزش، سلامت، تحولات اجتماعی، مشارکتهای مدنی، حضور اجتماعی و پارلمانی و مناصب اداری و سیاسی بهشکل گستردهای نقشآفرینی کردهاند و مسئولیتهای مختلفی را بر عهده گرفتهاند. زنان ایرانی برخلاف جریانهای فمینیستی غرب، قائل به تسلط زنانه نیستند. نهاد خانواده در فرهنگ اسلامی-ایرانی یک کانون حقمحور است. در این چارچوب، مرد و زن هرکدام نقش و مسئولیت خود را ایفا میکنند. مرد به عنوان مسئولیتپذیر اجتماعی و اقتصادی عمل میکند، و زن نقشهای فرهنگی و سیاستگذاری در خانواده را برعهده دارد. هیچیک از این دو جای دیگری را پر نمیکند، بلکه مکمل یکدیگر هستند و در کنار هم یک خانواده سالم، صالح، فعال، اثرگذار و عفیف را میسازند. در این حرکت همدلی بانوان غیور ایران اسلامی، که در حمایت از جبهه مقاومت و مردم مظلوم لبنان انجام شد، پیامی بسیار زیبا و تاثیرگذار دیده میشد. یک پیرزن روی جعبه خرمای اهدایی خود با دستان خودش نوشته بود: «اسراییل از صحنه روزگار محو خواهد شد.» یا دوقلوهای دهسالهای که النگوهای یادگاری خود را هدیه کردند و نوشتند: «ای اسراییل، حریف تو منم.» این نشان میدهد که بانوان و دختران سرزمین ما، روایتی متفاوت را در شبکههای مجازی و حرکتهای اجتماعی بینالمللی رقم زدند. آنها خواستند بگویند که ایران همیشه در کنار مظلوم ایستاده و با ظالم مبارزه خواهد کرد.
این حرکت نماد حکمرانی دینی است که مبتنی بر زمینهسازی ظهور است. این یعنی حمایت همهجانبه از اصل ولایت فقیه. اصل ولایت فقیه دیکتاتوری نیست، بلکه هدایت و همراهی با مردم است. اصل ولایت فقیه یعنی زیستن در کنار مردم، برای مردم و همراه مردم. ولیفقیه در میان مردم معنا پیدا میکند و مردم پشتیبان او هستند. این اصل تمام برنامههای خود را با نظارت همگانی، جهاد مردمی و خرد جمعی پیش میبرد. این همان الگوی حکمرانی دینی صحیح و متفاوت از الگوهای حکمرانی جهانی است.
امروز، ایران همدل بانوان را به عرصه آورد. چرا بانوان آمدند؟ برای اینکه به همه آنهایی که میگویند مردم ایران ولیفقیه نمیخواهند، بگویم که ولیفقیه تنها نیست. ولیفقیه یکبار فرمود: «امروز واجب شرعی است که هرکس در حد توان خود، مردم مظلوم غزه، لبنان و سوریه را تنها نگذارد.» و بانوان و دختران سرزمین ما لبیک گفتند. با هر نوع پوششی، با هر دینی و با هر تفکری، آنها برای اجابت کلام امام و رهبرشان به میدان آمدند. به راستی، اگر اکنون حسین بن علی(ع) در عرصه جهاد بود، همین زنان و دختران لبیک میگفتند. آنها مجاهدان عرصه دفاع از بشریت و انسانیتاند. زنان پویش همدل و همراه، مدافعان کیان انسانیت، غیرت، عفت و مظلومیتاند.
امروز، موتور پیشران جامعه بشریت زنان و دخترانی هستند که میگویند: «ما با تمام وجود و با هرچه داریم، ولو اندک، به میدان آمدهایم. ما در کنار همسران، برادران و پدران خود، محکم و استوار ایستادهایم. ما آمادهایم برای تشویق و ترغیب آنان در دفاع از مظلوم و حمله به ظالم. ما ایستادهایم و هرگز کوتاه نمیآییم. اسراییل باید از صحنه روزگار محو شود.»