۲۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۱

ایران و روسیه در راستای تامین منافع و تهدیدهای مشترک پای معاهده پیمان راهبردی را امضا کردند؛ اتفاقی ویژه که می‌تواند تحول ژئوپلیتیکی و استراتژیک در سطح منطقه و عالم روابط بین‌الملل محسوب شود.

آگاه: بنا بر اطلاعات منتشرشده، سند راهبردی شامل یک مقدمه، هفت بند و ۳۰محور کلی است. این اعداد و ارقام به‌وضوح نشان‌دهنده یک ریل‌گذاری سنگین در روابط تهران و مسکو است که وضعیت جدیدی محسوب می‌شود. فرآیند همگرایی و واگرایی ایران و روسیه وضعیتی است که طی حداقل دو دهه اخیر شاهد فراز و فرودهای زیادی بوده است.
در معادلات روابط بین‌الملل عملا جامعه جهانی به فضایی شبیه دوران جنگ بازگشته است؛ اگرچه این گزاره مورد پذیرش برخی کارشناسان نیست، جنگ اوکراین، تنش‌های تایوان یا حتی وضعیت امروز خاورمیانه منجر به شکل‌گیری موقعیت متفاوتی در وزن‌کشی قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شده است.
ایران در سال‌۲۰۲۱ نیز با امضای قراردادی ۲۵سال وارد یک شراکت راهبردی با چینی‌ها شد. در همان برهه زمانی، منتقدان معتقد بودند که منافع ایران تامین نشده اما نکته اینجاست که در اسناد راهبردی کلیات یک فرآیند تعیین می‌شود، درحالی‌که جزئیات هستند که مشخص می‌کند چه امتیازاتی رد و بدل می‌شود.
سود سرشار
معاهده شراکت راهبردی ایران و روسیه به‌دلیل درهم‌تنیدگی مسائل تهران و مسکو به‌شدت در کانون توجه قرار گرفته است. همکاری‌های اطلاعاتی، نظامی و هسته‌ای ایران و روسیه بیش از سایر موارد موردتوجه قرار گرفته است درحالی‌که طیف وسیعی از زمینه‌ها ازجمله همکاری در فناوری، کریدور شمال -جنوب، توسعه تجارت، تولید محصولات مشترک، مسائل خزری، مسائل زیست‌محیطی، فضایی، مقابله با اخبار جعلی و پوشش رسانه‌ای و چندین مورد دیگر بین تهران و مسکو هدف‌گذاری شده است.
 سرخط اهداف مشترک:
۱- تقویت همکاری‌های اقتصادی برای کاهش تاثیر تحریم‌های غرب: ایران ظرف چندین دهه با تحریم‌های خصمانه غرب مواجه بوده است. توانایی تهران در دورزدن مکانیسم‌های تحریم، خودکفایی اقتصادی و مهندسی معکوس در صنایع وضعیتی ویژه ایجاد کرده است. روس‌ها پس از ورود به جنگ اوکراین با موجی از بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها و مجازات‌های اقتصادی مواجه شده‌اند. درعین‌حال ورود روبل به بازار ارز ایران و ورود ریال به بازار ارز روسیه اتفاقی ویژه بوده است.
۲- تقویت قابلیت‌های نظامی از طریق انتقال فناوری و عملیات مشترک: پیمان آتلانتیک شمالی برای ایران و روسیه تهدیدهای راهبردی هستند. توسعه همکاری‌های متعارف نظامی و اطلاعاتی این امکان را می‌دهد که منافع طرفین در جغرافیای گسترده‌ای تامین شود؛ البته مانور رسانه‌ای پیرامون ادعای انتقال پهپادها و موشک‌های ایرانی هم اقدامی در راستای ایجاد محدودیت برای شراکت ازسوی طرف‌های غربی بوده است. تهران صراحتا بیان داشته که در هیچ جنگی طرف مخاصمه را نمی‌گیرد.
۳- توانایی ایفای نقش در بازار انرژی: عربستان در کار مشترک با روسیه توانست یک بازی ویژه را در معادلات بازار انرژی ایفا کند. تهران علی‌رغم منافع راهبردی با مسکو در این حوزه نتوانسته فعالیت ویژه‌ای تعریف کند. علاوه‌براین، حضور روس‌ها در بازار انرژی ایران در حوزه توسعه استخراج و مدیریت منابع نفت و گاز دارای اهمیت است.
۴- هم‌افزایی دیپلماتیک: روسیه عضو شورای امنیت با حق وتو محسوب می‌شود؛ قدرت مسکو در جنگ دیپلماتیک توانایی ویژه‌ای است. می‌توان گفت که افزایش اهرم در مذاکرات بین‌المللی برای طرفین محسوب می‌شود.

یک مشت چالش
در عین وضعیتی که فرصت‌های ویژه تعریف شد؛ طرفین با چالش‌هایی مواجه هستند که نباید از کنار آنها بی‌تفاوت عبور کرد تا بهره‌برداری مطلوب و تامین منافع مشترک از سند راهبردی مشترک محقق شود.
۱- بی‌اعتمادی تاریخی: روس‌ها در حافظه تاریخی مردم ایران نیروی متجاوز محسوب می‌شود. جنگ‌های قدیمی روی نگاه سنتی تهران تاثیر منفی می‌گذارد. در فرآیندهای همگرایی و واگرایی بین کشورهای مختلف، ذهنیت‌های تاریخی یک عنصر تاثیرگذار محسوب می‌شود. نکته اینجاست که علی‌رغم عبور طرفین از تخاصم‌های کهنه، تلاشی برای بازتعریف ذهنیت و تعاملات به‌شکل منسجمی از سمت ایران و روسیه انجام نشده است. فراتر از این مسئله، جامعه نخبگانی و کنشگران سیاست خارجی ایران درک و فهم درستی از دیپلماسی ارتدوکسی و نوع سیاست خارجی روسیه ندارند که این وضعیت منجر به واکنش‌های هیجانی و نامتعارف می‌شود.
۲ - منافع رقابتی در زمینه‌های خاص: ایران و روسیه مانند هر دو کشور دیگر در مواردی دچار تعارض منافع هستند. تعریف منافع مشترک در تعارض منافع وضعیتی است که امکان توسعه همکاری‌ها را فراهم می‌کند. اسراییلی‌ها به‌عنوان اصلی‌ترین دشمن ایران همواره تلاش کرده‌اند روی تعارض منافع تهران و مسکو مانور دهند تا در این فرآیند ایجاد اخلال کنند.
۳- خطر افزایش تخاصم با غرب: ایران یک بازیگر مستقل در روابط بین‌الملل است. شعار «نه شرقی، نه غربی» راهبردی است که امروز هم امتداد آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی حفظ شده است. حفظ متوازن روابط با اروپا یا کنترل تخاصم با ایالات‌متحده، یک وضعیت ویژه در سیاست خارجی ایران محسوب می‌شود. روسیه در چندجانبه گرایی تهران جایگاهی ویژه دارد اما ایران یکی از اقمار روسیه نیست. برعکس توسعه روابط ایران با روسیه دست تهران را در مذاکرات سیاست خارجی باز خواهد کرد.

چندجانبه‌گرایی ویژه ایران
دیپلماسی جمهوری اسلامی ظرف یک دهه اخیر رفتار و رویکرد متفاوتی را در معادلات خرد و کلان دنبال کرده است. تهران تلاش می‌کند برای مقابله با تهدیدهای تاکتیکی و راهبردی، بازیگری فعال در روابط بین‌الملل باشد. فضای سیاست خارجی کشورهای مختلف به‌ویژه اعضای کلوپ قدرتمندان (آمریکا، فرانسه، بریتانیا، چین و روسیه) عملا در یک دوقطبی قرار دارد که مکانیسم‌های جهانی را تحت‌تاثیر خود قرار داده است. ناگفته نماند که فضای امروز مبتنی بر منافع مشترک تعریف می‌شود و نگاه‌های ایدئولوژیک جدال با امپریالیسم به شکل و فرم گذشته معنایی ندارد.
از منظر واقع‌گرایانه، مشارکت راهبردی ایران و روسیه را می‌توان به‌عنوان یک اقدام متعادل‌کننده استراتژیک در برابر نفوذ غرب، به‌ویژه نفوذ ایالات‌متحده در نظر گرفت. هم ایران و هم روسیه به‌دنبال به‌چالش‌کشیدن نظم جهانی به رهبری آمریکا و ایجاد جهانی چندقطبی هستند. این اتحاد به آنها اجازه می‌دهد تا منابع را جمع‌آوری کنند، اطلاعات را به اشتراک بگذارند و یک جبهه متحد درمورد موضوعات مختلف بین‌المللی ارائه دهند.
فراتر از معادله‌ای که تصویر شد؛ بازیگران میانی در تعامل با بلوک قدرتمندان به چندجانبه‌گرایی گرایش یافته‌اند. در بازی عربستان و امارات در «اوپک پلاس» رسما مقابل آمریکا منافع روسیه را لحاظ کردند. ترک‌ها که عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) هستند، علی‌رغم تضاد منافع شاخص با مسکو از آنها سامانه‌های پدافند روسی خریداری می‌کنند. در فضای امروز روابط بین‌الملل دیگر حرفی از تعهد به یک جبهه خاص وجود ندارد و بازیگران ذیل نهادهایی نظیر بریکس، سازمان همکاری‌های شانگهای، آ. سه. آن به‌دنبال تامین منافع هستند.
تغییرات ویژه همزمان با بازگشت ترامپ
تعریف جدید تهران و مسکو از همکاری راهبردی، می‌تواند منجر به تغییرات استراتژیک شود. آمریکایی‌ها با عناوینی «ساختارشکن» و «تجدیدنظرطلب» نگرانی‌های خود را از بازی‌های جدید ابراز کرده‌اند. اگرچه تهران معتقد به موازنه روابط بین شرق و غرب است، سطح تهدیدها و فشارهایی که وارد می‌شود منجر به بازی واقع‌گرایانه تهران شده است.
در سطح خرد، خاورمیانه شاهد تغییر وزن‌کشی است. در سوریه رژیم بعث ساقط شده است. در غزه یک آتش‌بس نیم‌بند برقرار شده است. در لبنان پس از چند سال بلاتکلیفی، دولت تشکیل شده است. یمن مقتدرانه در باب المندب حضور دارد. ترکیه در فکر توسعه‌طلبی عثمانی است. اسراییل هم پس از ۱۶ماه جنگ اگرچه موفقیت‌های تاکتیکی در ترور رهبران مقاومت کسب کرده اما هنوز پیروزی استراتژیکی کسب نکرده است. اعراب هم در میان بلبشوی خاورمیانه ضمن حفظ فاصله از تنش گداخته، تلاش می‌کنند منافع خود را کسب کنند. آمریکا، بریتانیا و فرانسه هم به‌عنوان قدرت‌های مداخله‌گر فرامنطقه‌ای می‌خواهند نظم «نیو سایکس پیکو» را حاکم کنند یا حداقل همان پیمان قدیمی را بازتعریف کنند. در این وضعیت ایران و روسیه نیازمند حفظ موازنه قدرت و عمق نفوذ هستند. نقش چینی‌ها در آشتی‌کنان ایران و عربستان هم مولفه‌ای است که نشان داد خاورمیانه عرصه چندجانبه‌گرایی ویژه است.
در سطح کلان، معادلات روابط بین‌الملل دچار یک آشفتگی در آستانه تغییر وزن‌کشی شده است. غرب در دهه‌۹۰ میلادی و پس از فروپاشی شوروی گمان می‌کرد که دیگر با چالش روسیه مواجه نخواهد شد. اگرچه ماجرای یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و لشکرکشی به خاورمیانه اقدامی در راستای بازتعریف هژمونی آمریکا ذیل عنوان جنگ با تروریسم بود اما روس‌ها مشغول بازنویسی الگوریتم قدرت شوروی با پرستیژ تزاری بودند. ناتو گسترش به شرق را در دستورکار قرار داد تا به دیوارهای میدان سرخ رسید. اروپایی‌ها مبتنی‌بر سطح تحلیل لیبرالی و منافع اقتصادی گمان می‌کردند که هرگز جنگی در اوکراین شکل نخواهد گرفت و این بزرگ‌ترین گاف محاسباتی آنها بود. دولت‌ها در پاسخ به معماواره امنیت حیاتی وارد جنگ و برخورد بزرگ می‌شوند؛ وضعیتی که مشابه آن برای تهران محتمل است. حالا اتحاد تهران و مسکو نشان‌دهنده وزنه متعادلی برای نفوذ آمریکا و اروپا در خاورمیانه، آسیای مرکزی یا حتی عمق آفریقا و آمریکای لاتین است.
زمان امضای معاهده راهبردی همزمان با مراسم تحلیف رییس‌جمهوری آمریکا یک پیام واضح برای واشنگتن دارد. ایران و روسیه در وزن‌کشی روابط بین‌الملل به‌دنبال جایگاه ویژه هستند. مشارکت راهبردی ایران و روسیه نشان‌دهنده یک رابطه پیچیده و درحال تحول با پیامدهای مهمی برای سیاست منطقه‌ای و جهانی است. ازآنجاکه هر دو کشور تحریم‌های بین‌المللی را دنبال می‌کنند و به‌دنبال اعمال نفوذ خود هستند. این اتحاد مبتنی بر رویکرد واقع‌گرایی، احتمالا در سال‌های آینده به شکل‌دهی پویایی ژئوپلیتیک ادامه خواهد داد. بااین‌حال، موفقیت این مشارکت بستگی به این دارد که آنها چقدر می‌توانند تفاوت‌های خود را به‌طور موثر مدیریت کنند، از منافع مشترک سرمایه‌گذاری کنند و در چشم‌انداز چالش‌برانگیز بین‌المللی حرکت کنند.