۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۱

زهرا بذرافکن- خبرنگار گروه فرهنگ: در سیر تحولات ناشی از فراگیری تکنولوژی‌های ارتباطی در سراسر جهان و مشترک شدن افراد در این فضا، تقریبا همه امور تغییر ماهیت داده و مصرفی شدند. مصرفی شدن امور، یعنی دورریزشدن، منقضی شدن و ازبین‌رفتن آنها. هنر و ادبیات نیز از این کالایی و مصرفی شدن مستثنا نبوده است. 

آگاه: هایدگر، فیلسوف آلمانی قرن بیستم در جستار «پرسش از فناوری» معتقد بود که فناوری خطرآفرین است؛ از یک‌سو به این دلیل که انسان را به‌سمت منبعی برای مصرف‌شدن سوق می‌هد و از سوی دیگر، امکان کشف‌کردن را از بین می‌برد؛ بنابراین، انسان در مقام سوژه به کسی تبدیل می‌شود که خالق معناست و خودش سازنده تمام عناصری است که معنای آنها را در زبان شکل می‌دهد. هایدگر از مفهومی به نام «گشتل» یاد می‌کند که در زبان آلمانی به معنای قفسه‌بندی و چارچوب‌سازی است. این مفهوم در بیان هایدگری از امر فناورانه‌ای یاد می‌کند که انسان را در مقام نظم‌دهنده جهان قرار  و به او توهم خالق بودن می‌دهد. این اما تمام اثر فناوری‌های ارتباطی نوین نیست؛ این ابزار در عصر فعلی به‌دنبال کنترل و تسلط بر طبیعت نیست، بلکه در جست‌وجوی مهار و کنترل خود انسان به‌عنوان عنصری از طبیعت است. نگاهی بیندازید به آنچه امروز در جهان مجازی فارسی و فرهنگ‌های دیگر در جریان است؛ خیل دنبال‌کننده‌های بی‌عملی که بالاترین هنر خود را در پیگیری زندگی و تقلید از یک آیدل یا سلبریتی زیبا می‌بینند. 
علاوه بر این، در دهه‌های گذشته، فناوری امری جدا از انسان و ابزاری صرف بود که بر مبنای کارکردهای آن طبقه‌بندی و مصرف می‌شد اما در عصر فراگیری و استیلای آن در میان جوامع، تصور انسان جدا از فناوری ممکن نیست و وجود او منحصر در بروز رسانه‌ای است؛ بنابراین، در این دوران، انسان فناورانه ساخته می‌شود؛ انسانی که با تکنولوژی‌های ارتباطی مهار شده، نظم می‌یابد و تحت سلطه قرار می‌گیرد. انسان عصر فناوری، اگرچه تصور می‌کند که امکانات بیشتر و بیشتری در اختیارش قرار گرفته است، در این جریان، خود او به‌مثابه یک ابزار و امکان به مصرف می‌رسد. در ادامه مفهوم گشتل که از آن یاد شد، انسان امروز مورد مصرف انسان‌های دیگر قرار می‌گیرد و تصویر این مصرف، هویت او را در این جهان تازه شکل می‌دهد؛ برای آنکه امروز تمام روابط انسان با جهان از همین تصاویری تغذیه می‌کند که از دل فناوری سرچشمه گرفته است. 
انسان امروز برای هستی داشتن، نیازمند آنلاین بودن و در شبکه بودن است؛ در واقع عنصر «مصرف» در عصر نوین فناوری در همه ابعاد به‌عنوان مهم‌ترین شاخصه ماهیت انسان بسط داده شده و درنتیجه آن، این فناوری است که درحال غلبه بر طبیعت و انسان به‌طور همزمان است. 

مصرفی‌شدن همه‌چیز در فضای مجازی
در عصر رسانه‌های نوین، انسان دیگر مخاطب صرف رسانه نیست، مصرف‌کننده صرف محصولات رسانه‌ای نیز نیست. او مصرف‌کننده شبکه (هر آنچه در فضای مجازی تولید می‌شود) است و بی‌وقفه درحال توجه به مصرف چیزی است که در جهان مجازی در اختیار او قرار می‌گیرد. در این جهان، مصرف‌شدن او سرمایه‌ای است که ارزش دارد و نه محصول تولیدشده او. این موضوع در ذیل مفهوم «اقتصاد توجه» نیز تبیین می‌شود. در واقع، بعد عینی کالای مصرفی دیگر اهمیت ندارد، بلکه این تصویر اوست که ارزش دارد؛ یعنی مصرف‌کننده یک کالا، ارزش خود را از برند و نشان کالای مورد مصرف می‌گیرد و نه از کیفیت و اعتبار خود محصول. همه آنچه برشمردیم، به این معناست که در جامعه جدید، فناوری در خدمت انسان نیست و این انسان است که در میان جهان ارتباطات تکنولوژیکال به مصرف می‌رسد.
در همین مورد، در روزهای گذشته، دنبال‌کننده‌های کریستینو رونالدو، فوتبالیست مشهور در شبکه‌های اجتماعی به یک میلیارد نفر رسید. او اگرچه فوتبالیست بسیار محبوبی در سراسر جهان است اما تصویری که در شبکه‌های مجازی دارد، تنها تصویر یک فوتبالیست نیست، بلکه تصویر مردی است که در جهان مدرن یک خانواده شلوغ و زندگی‌ای عاشقانه دارد، او هر امکاناتی را که بخواهد در اختیار دارد و از هر جهت نیز مورد تحسین دنبال‌کننده‌هایش است. این تصویر، تصویری است که می‌تواند آرزوی هرکسی باشد؛ تصویری که تحقق آن در جهان امروز، تنها برای درصد کمی از افراد ممکن است؛ بنابراین در این مورد نیز این تصویر است که مخاطب آن را دوست دارد و به‌دنبال آن است. 

هنر در جهان مصرفی
اساسا در تفکر قرن بیستمی، همه‌چیز به‌مثابه منبعی برای مصرف آدمی فهم می‌شود، حتی خود انسان نیز در این جریان مصرف می‌شود، به شکلی که شخصیت او در جهان رسانه‌ای خیلی زود بی‌اعتبار شده و مضمحل می‌شود. دورریختنی بودن و زوال‌پذیری، کلیدواژه اصلی جامعه مصرفی است؛ برای آنکه هرچیزی که زوال می‌پذیرد نیازمند آن است که جایگزین شود. 
در عصر نوین، زیبایی، امری مصرفی و بی‌حدوحصر مانند دیگر امور مصرفی در جهان مجازی است. در واقع بروز و ظهور هنری زیبایی دیگر محلی از اهمیت ندارد؛ هنر آن چیزی است که مورد اقبال عمومی قرار می‌گیرد و به جریانی از تکرار هشتگ‌ها و تصاویر بدل می‌شود. هنر، تنها امری مصرفی در جهان مجازی است و مفهوم اصیل هنر و زیبایی، بدل به امور انتزاعی غایبی شده‌اند؛ چرا که افراد حالا هرکدام در نقش رسانه حضور دارند و هرآنچه بخواهند درباره آن می‌گویند و هر معنایی که بخواهند به آن می‌دهند.  
از این روست که امروز، ایده هنری ارتباطی با حقیقت انسان ندارد و تنها با مصرف در شبکه‌های اجتماعی معنا پیدا می‌کند و اساسا برای همین فضا تولید می‌شود. نگاهی بیندازید به تولید روزانه محتوا در شبکه اجتماعی اینستاگرام؛ در این فضا در فواصل بسیار کوتاهی ترندهای جدید (عناصر فراگیر) موسیقی یا ویدیویی مطرح می‌شود؛ به همین ترتیب نیز انعکاس آن در صفحه‌های افراد به‌شکلی تقلیدگونه و یکپارچه تولید می‌شود و افراد از طریق همین ترندها تلاش می‌کنند تا کسب‌وکار یا صفحه (بلاگ) شخصی‌شان دیده شوند؛ خواه این ترند یک موسیقی، یک رفتار خاص یا یک تکیه کلام بی‌معنی باشد. 

زبان و ادبیات در جهان رسانه 
زبان و ادبیات که از قدرتمندترین ابزارهای ارتباطی در کل طول حیات انسان بر کره زمین بوده است، در زمان انقلاب تکنولوژی‌ها و تحولات گسترده ناشی از آن با ایجاد جریان عظیمی از اطلاعات در دسترس، تغییر عمده‌ای در کارکردهایش یافته است. ادبیات و موسیقی دو ابزار مهم برای ابراز، حفظ و پاسداری از گنجینه‌های زبان طی قرن‌ها بودند که یکی از سرمایه‌های به‌جامانده از آن، ادبیات شفاهی‌ای است که انسان‌ها نسل به نسل به فرزندان خود منتقل می‌کردند و در این میان نیز، مهارت‌های زبانی، ادبی و هنری آنان تقویت می‌شد. بعد از آنکه انسان عصر حاضر، دریافت که می‌تواند هرآنچه را بخواهد بدون حفظ و درگیرشدن با آن در اینترنت نگه دارد، این کارکرد مهم از زبان و ادبیات تا حد زیادی از دست رفت و تخصص و حتی آشنایی با این گونه‌های ادبی و هنری جز در دست متخصصان و فعالان خاص آن باقی نماند. به بیانی، ارتباط مردم با آن محدود به کارکردهای سرگرمی‌محور آن شد. 

استیلای سرگرمی در جهان مجازی
موضوع ژانر سرگرمی، در این مبحث خود از عوامل بسیار اثرگذاری است که به محدودسازی هنر و ادبیات دامن زده است. سرگرمی حالا یکی از کارکردهای اصلی و بسیار مهم فضای مجازی است که هرروز در این فضا ازسوی تمامی کاربران تولید و به‌سرعت مصرف می‌شود. همین امر، ادبیات و هنر را نیز در این فضا تنها به کالاهایی مصرفی تبدیل کرده است که نیازی به یادگیری آن نباشد و همیشه آماده ترند شدن و بعد زوال است. از سوی دیگر، متن که گونه نوشتاری زبان و ادبیات است، در جهان رسانه‌های نوین و بعد از افول رسانه‌های سنتی، تا حد هولناکی جایش را به تصویر داده است. همان‌طورکه اگر کاربر شبکه اجتماعی ایکس باشید، می‌دانید که این روزها در این فضا که مدعی نخبگانی و متن‌محور بودن است، عکس‌ها بسیار بسیار بیش از متن‌ها دیده و پسند می‌شوند. 

مخاطبان، حافظان ادبیات و هنر
بااین‌حال و با تمام آنچه گفته شد، درنهایت انواع گونه‌های هنر و ادبیات، حیاتی وابسته به مخاطبانشان دارند، چه در جهان مجازی و چه در جهان واقعی آنطور که در طول قرن‌ها این دو مفهوم با اثرپذیری از مخاطبان و جوامع رشد یافته‌اند، حالا نیز از یک منظر، آینه‌ای از مخاطبان و مصرف‌کنندگانشان هستند و در دستان همین کاربران رشد یا رکود را تجربه می‌کنند. شبکه‌های مجازی علاوه‌بر سیاست‌ها و استراتژی‌های غول‌های رسانه‌ای، بیش از همه در دستان کاربرانی است که خود تولیدکنندگان این فضا هستند و تا حد زیادی بر جریان‌های متکثر در این فضا اثرگذارند. همین سرگرمی‌محور شدن ذائقه کاربران طی سال‌های اخیر است که بیش از همه به رشد بلاگرهای این زمینه دامن زده است و بسیاری از استندآپ کمدین‌ها را روانه تولید رسانه‌ای کرده است. درنهایت آنچه می‌تواند جریان‌های مبتذل و سطحی در این فضا را محدود و این فضا و تولید در آن را هرچه بیشتر به حقیقت زندگی انسان نزدیک کند، عنصر توجه است که عاملان آن همان کاربران هستند. 

دگردیسی مخاطبان به کاربران
پیش از این و در دوران رسانه‌های میراثی و سنتی مانند تلویزیون، نشریات و کتاب‌ها، انسان‌ها در جریان حیات این رسانه‌ها مخاطبانی بودند که این کالاها را خریداری و مصرف می‌کردند. درواقع آنها منتظر می‌ماندند تا نویسنده محبوبشان چیزی بنویسد و آنها بخوانند اما امروز، همه افرادی که در شبکه‌های مجازی به‌عنوان «کاربر» حضور دارند، خود رسانه‌ هستند. رسانه‌ای که نه‌فقط محتوای دیگران را مصرف می‌کند که درباره آن در لحظه نظر می‌دهد، به دیده شدن یا منفور شدن آن کمک می‌کند یا از آن برای دیده شدن رسانه خودش کمک می‌گیرد. این جریان هر روزه زیست انسان در شبکه‌های اجتماعی است؛ اگر مصرف نکنی، مضطرب می‌شوی، از جریان خارج می‌شوی و زمانی که در شبکه و برخط نباشی، گویی اساسا نیستی. 
کاربر عصر تکنولوژی‌های ارتباطی، همواره در تلاش برای مصرف، دیده شدن و دیدن و رقابت در مصرفی‌تر شدن هرچه بیشتر است. در این جریان مصرف نیز، زبان و ادبیات و نیز هنر، به‌مثابه تصاویری از یک امر واقعی و محبوب و مورداعتماد در جهان واقعی، در چرخه‌ای مداوم از تولید، معنا، مصرف و اضمحلال قرار می‌گیرند.‌ 
در واقع، می‌توان گفت در این دوران، هیچ کالا یا مفهومی برای استفاده واقعی از آن یا ارزش کاربردی آن تولید نمی‌شود، بلکه تنها ساخته می‌شود تا به مصرف رسد و میل مصرف‌گرایی را در انسان زنده نگه‌ دارد، چراکه کاربران آنلاین اساسا در هر لحظه برای مصرف حاضر هستند و در این نیاز، میل به اسراف دارند. از طرفی، این مصرف هرچه گران‌تر و با تشریفات بیشتری باشد، رضایت بیشتری را نیز در پی دارد.