الف) در شأن صدور حدیث «مومن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود.» از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است، شیخ طوسی در کتاب الخلاف اینگونه بیان کردهاند:
«اباعزه الجمحی» در واقعه جنگ بدر اسیر شد و به پیامبر(ص) عرض کرد: ای محمد! من عیالوار هستم، منت بر من بگذار و آزادم نما. حضرت او را آزاد کرد؛ بدین شرط که دیگر به جنگ با مسلمانان برنگردد. ابوعزه به مکه برگشت و گفت من محمد را مسخره کردم و در جنگ احد دوباره علیه مسلمانان به جنگ برگشت. پیامبر نیز دعا کرد که فرار نکند؛ پس اباعزه اسیر مسلمانان شد و دوباره به پیامبر(ص) عرض کرد که من عیالوار هستم و آزادم کن. رسولالله(ص) فرمودند که: آیا آزادت کنم تا به مکه برگردی و در گروه قریش فریاد بزنی که من دوبار محمد را مسخره کردم؛ سپس فرمودند: «مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود»؛ پس پیامبر(ص) او را به دست خود کشت.
ب) امیرالمومنین(ع) در نامهای به ابوموسی اشعری، نماینده خود در مذاکرات با معاویه، بر اهمیت تجربه و عقل تاکید کردند و فرمودند: «کسی که به تجربه و عقل بیاعتنا باشد، شقی است.» (نهجالبلاغه، نامه ۷۸). این هشدار به ابوموسی که شناخت کافی از فریبکاری عمرو عاص داشت، بیانگر ضرورت توجه به تجربه در سیاست است. اما او، باوجود توصیه حضرت، دچار فریب شد.
ج) امیرالمومنین در نامه 31 نهجالبلاغه به فرزندش امام حسن(ع) وقتی از جنگ صفین بازمیگشت و به سرزمین «حاضرین» رسیده بود (سال ۳۸ هجری) تصریح میکنند: «.. هرگز بر آرزوها تکیه نکن که سرمایه احمقان است و حفظ عقل، پند گرفتن از تجربههاست و بهترین تجربه آن که تو را پند آموزد. پیش از آنکه فرصت از دست برود و اندوه بهبار آورد، از فرصتها استفاده کن...»
اینها گوشههای کوچکی از تعالیم و آموزههای دینی ما در مقوله اهمیت تجربه و درس گرفتن از اتفاقات گذشته است. برای کسی که در این دنیا اطلاعی از ارزش حیات خود دارد، بدون تردید، آنچه در صفحه هستی به وقوع میپیوندد، میتواند سطری از کتاب آموزنده حیات باشد؛ لذا، هر حادثهای-چه در گذشتهترین دوران تاریخ باشد و چه درحالحاضر در برابر چشمانش به وقوع بپیوندد، و خواه آن حادثه کوچک باشد و خواه بزرگ، تلخ باشد یا شیرین، از دوست باشد یا دشمن- میتواند وسیله آموزش واقعیاتی برای تجربه و عبرت باشد. برای هر کسی که اطلاعی از ارزش حیاتِ خود ندارد، اگر از آغاز تاریخ تا پایان آن، زندگی کند و مغزی به قدرت همه مغزهای بزرگ تاریخ داشته باشد و همه حوادث و رویدادها -چه در گذشته و چه در حال- مانند یک کتاب با همه اصول و قوانین و مبادی که در بهوجودآمدن آن حوادث و رویدادها دخالت داشته است، روی خود آنها نوشته شده باشد و همچنین با کمال وضوح و روشنایی، نتایج قطعی و مظنون و محتملِ آن حوادث و رویدادها با خط جلی در سطح آشکار آنها نوشته شود، باز عبرت نخواهد گرفت، زیرا فرض و مبانی انسان موردبحث بهطور کامل متفاوت است و جز در مسیری بیبازگشت و بیقاعده راه صلاح را در جای دیگری جستوجو نمیکند. روز نوزدهم بهمن وقتی رهبر انقلاب دلیل این گزاره که «مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد» را تجربه قبلی ذکر کردند و به یادآوری یک تجربه نزدیک آن در دهه90 پرداختند؛ عدهای برانگیخته شدند که آیا تجربه هم دلیل محکمی است؟ غافل از اینکه نگاه رهبر انقلاب و تحلیلشان در این موضوع برگرفته از روایات و آیاتی است که گوشهای از آن در بالا ذکر شد. هر سیاستمدار خردمند و کهنهکاری بر اهمیت واقعبینی و تجربه در اداره امور یک کشور تاکید دارد و حداقل در 100سال گذشته آنقدر تجربههای تاریک و مردود در ارتباط با آمریکا وجود دارد که صرفا همین یک دلیل یعنی «تجربه» برای ناموفق بودن مذاکره و تعامل با آن در راستای حل مشکلات کشور کافی است.
۲۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰
سید مرتضی مفیدنژاد - روزنامهنگار: