۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۸

محسن فائضی، کارشناس مسائل منطقه معتقد است مهم‌ترین درسی که می‌توانیم از فضای رسانه‌ای حماس، به‌ویژه از بخش رسانه‌ای حزب‌الله بیاموزیم، صداقت در عملیات‌ها و بازتاب‌های رسانه‌ای است. ادعاها و بیانیه‌هایی که منتشر می‌کنند باید به‌شدت صادقانه باشد. حتی در برخی مواقع، ممکن است لازم باشد به‌طور واضح اعلام کنند که اطلاعات مشخصی ندارند اما درعین‌حال دقت در اقدامات و اهمیت دادن به این موضوع بسیار مهم است؛ به عنوان مثال، بیانیه‌ها و سخنان ابوعبیده نشان‌دهنده تلاش جدی برای ایجاد یک روایت رسانه‌ای صادقانه در طول طوفان حماس است.

آگاهپس از آزادی اسرای اسراییلی، شاهد حرکت‌های غیرقابل پیش‌بینی ازسوی حماس در حوزه‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی بودیم. این موضوع به‌حدی مهم است که توجه بسیاری از کارشناسان را به خود مشغول کرده است. این موضوع را برای ما تبیین کنید و اینکه آیا رژیم صهیونیستی توانسته است در ماجرای طوفان الاقصی و عملیات شناختی حماس، موفق به خنثی‌سازی این عملیات شود؟ 
اسراییل کاری که از ابتدای عملیات طوفان الاقصی کرد این بود که سعی کرد یک خطی را در پیش بگیرد. به همین دلیل دو مسئله داشت. یکی دست به فضاسازی خاصی زد که نشان دهد در ۷اکتبر چه اتفاقی برای خودش افتاده است. در این راستا سعی کرد روایتی بسازد که به آنها تجاوز شده و کودکانی کشته شده‌اند. داستان‌هایی ساختند که دو کودک در بغل مادر سر بریده شدند. براین اساس نخواست که بزرگنمایی کند و تعداد کشته‌ها را زیاد نشان دهد، حتی تعداد کشته‌ها را به‌مرور اعلام کرد و بعد از یک‌ماه به عدد ۱۲۰۰کشته در ۷اکتبر رسید.کار دومی که اسراییلی‌ها بیشتر انجام دادند و در فضای سیاسی بازتاب داشت این است که نشان دهند این مسئله فقط مختص اسراییل نیست، بلکه مربوط به همه است. به نظر می‌رسد که رژیم در تلاش بود جنگ تمدن را در مقابل بربریت و تروریسم به تصویر بکشد و به نماد تمدن غرب اشاره کند. نتیجه این سیاست آن سفرهای مکرون، بایدن، صدراعظم آلمان و بسیاری از شخصیت‌های اروپایی بود که توانست آنها را در آن وضعیت خاص به سرزمین‌های اشغالی بکشاند. همچنین، شاهد بودیم که بسیاری از شخصیت‌های اروپایی را به میدان می‌آورد تا در این راستا حاضر شوند. 

آیا فضاسازی اولیه رژیم در حوزه شناختی و عملیات روانی موثر بود؟
در بخش اول، باید توجه داشت که باوجود فضاسازی رسانه‌ای خیلی زود اقدامات آنها بی‌اثر ماند و حتی بایدن هم گفت من در سفرم به اسراییل کلیپ‌های کشتار کودکان را در غزه دیدم و نمی‌توانیم درمورد آنها با قاطعیت حرف بزنیم. با توجه به اقدامات حماس و روایت‌های مربوط به کشته شدن، این مسائل همزمان با اقدامات بعدی مقاومت شکل گرفت و اسراییل نتوانست روایت‌های خود را در مقابل کشتن زنان و کودکان در غزه قرار بدهد. از روز دهم جنگ که حادثه بیمارستان المعمدانی رخ داد دیگر این روایت اسراییل رنگ باخت و ورق برگشت. براین اساس حماس توانست فضای رسانه‌ای را علیه اسراییل ایجاد کند.

چرا حماس به سمت ترفندها و تاکتیک‌های رسانه‌ای و شناختی رفت؟ آیا در گروه‌های مقاومت سابقه‌ای از این نوع فعالیت‌ها وجود دارد؟
گروه‌های مقاومت کارهایی را با پیوست‌های رسانه‌ای در سال‌های قبل انجام داده‌اند که نمونه آن در سیف‌القدس بود. تغییر خیلی خاصی در این زمینه رخ نداده است. به نظر می‌رسد که حماس سرمایه‌گذاری‌های خوبی در این زمینه انجام داده‌اند و پشتوانه‌ای قوی رسانه‌ای از کشورهایی مانند قطر و ایران دارند. احتمالا طراحی عملیات رسانه‌ای و امنیتی نیز همزمان با اقدامات حماس از ۷اکتبر، بسیار موثر بوده است. برای مثال، در حمله طوفان الاقصی دقیقا چند ساعت بعد بیانیه محمد ضیف آماده بود و برخی خبرنگاران نزدیک به حماس همراه رزمنده‌ها به مناطق اشغالی رفته بودند. در واقع، در هفته اول، عملیات‌های امنیتی خبرنگاران همراه با گروه‌های مقاومت، تاثیرات مثبتی داشت و این یعنی همزمان با طراحی عملیات، پیوست رسانه‌ای آن نیز طراحی شده بود. همچنین تصاویری را نیز حماس از درون شهرک‌ها منتشر کرد که در آنها نشان داده می‌شد که برخی گروه‌هایی که باید در عملیات شرکت می‌کردند نمی‌دانستند که در عملیات شرکت می‌کنند و فکر می‌کردند در رزمایش شرکت می‌کنند. از این مسائل بهره‌برداری‌های رسانه‌ای کردند.

تحلیل دقیق‌تری از اقدامات تبلیغاتی حماس بعد از آزادی اسرای اسرائیلی برای ما ارائه دهید و اینکه آنها با چه اهدافی این اقدامات تبلیغی را صورت دادند؟
مجموعه اقدامات رسانه‌ای لزوما و تنها به یک جو رسانه‌ای یا فضاسازی رسانه‌ای محدود نمی‌شد. این اقدامات به‌شکل موثری انجام شد و هدف جدی‌تری را دنبال می‌کرد. این هدف به معنای تعریف اقداماتی بود که در رد فضاهای ایجادشده صورت می‌گرفت. به طور مشخص، ما با سه چالش مواجه بودیم: ۱- حماس کنترلی بر غزه ندارد. ۲- حماس از نظر تجهیزات و نیرو دچار آسیب جدی شده است. ۳- حماس در بین افکار عمومی به‌واسطه اتفاقات طوفان‌الاقصی و ۱۵ماه جنگ دچار بحران اجتماعی شده است. این موارد در رسانه‌های غربی و به‌ویژه در فضای عربی ضد مقاومت بسیار مطرح بود. بنابراین، تحرکات حماس با هدف بازسازی این سه مسئله و تصویر کلی بود. براین اساس، تجمعات و حضور نیروهای مختلف قسام، به‌ویژه در دو تبادل اول و حضور چهره‌های ترور شده که در صحنه حاضر می‌شدند و اعلام زنده بودن می‌کردند و به‌اضافه همراهی مردم با این مجموعه، باعث شد که اقدامات حماس به‌شدت موثر واقع شود. بنابراین، این اقدامات تنها یک کار رسانه‌ای یا تأثیرگذاری به معنای عام نبود، بلکه هدف مشخصی را دنبال می‌کرد که به نظر می‌رسد موجب شد این فعالیت‌ها بازتاب و توجه زیادی جلب کند. این اتفاق ازسوی کسانی که حماس را دنبال می‌کنند، چندان دور از انتظار نبود، زیرا حماس در طول طوفان الاقصی نیز این رویکرد را داشت و جالب است که یک نکته مهم را در طول طوفان در بعد رسانه‌ای رعایت کرد. تقریبا بیش از ۹۰درصد از ادعاهایش درخصوص عملیات‌ها و ضربه‌ها به رژیم صهیونیستی، به‌صورت پیوسته ارائه می‌شد. به‌عنوان مثال، اعلام می‌کردند که امروز پنج سرباز هدف قرار داده‌اند و کلیپی از این پنج سرباز منتشر می‌کردند. این رویکرد به آنها این امکان را می‌داد که عملیات‌های خود را به‌طور منظم و با شفافیت بیشتری ارائه دهند. مثلا در روزهای شنبه، کلیپ‌های خاص و تاثیرگذاری منتشر می‌کردند که تاثیر زیادی بر فضای رسانه‌ای داشت.

حرکت‌های رسانه‌ای حماس چه درس‌هایی برای ما و جبهه مقاومت دارد؟
مهم‌ترین درسی که می‌توانیم از فضای رسانه‌ای حماس، به‌ویژه از بخش رسانه‌ای حزب‌الله بیاموزیم، صداقت در عملیات‌ها و بازتاب‌های رسانه‌ای است. ادعاها و بیانیه‌هایی که منتشر می‌کنند باید به‌شدت صادقانه باشد. حتی در برخی مواقع، ممکن است لازم باشد به‌طور واضح اعلام کنند که اطلاعات مشخصی ندارند اما درعین‌حال دقت در اقدامات و اهمیت دادن به این موضوع بسیار مهم است. به عنوان مثال، بیانیه‌ها و سخنان ابوعبیده نشان‌دهنده تلاش جدی برای ایجاد یک روایت رسانه‌ای صادقانه در طول طوفان حماس است. این رویکرد می‌تواند برای ما آموزنده باشد و شامل سه نکته کلیدی است:
۱. درک جایگاه رسانه 
۲. صداقت در روایت‌ها
۳. همراه کردن حماس با پروژه رسانه‌ای
این موارد می‌تواند به ما کمک کند تا روایت را از دشمن بگیریم و خودمان شرایط و وضعیت را به اخبار و روایت‌ها تبدیل کنیم.

راهکارهای مقابله با ضد روایت‌ها و جوسازی‌هایی که ازسوی رژیم صورت می‌گیرد، چیست؟
برای پاسخ به سوال آخر شما، چند نکته را باید در نظر بگیریم؛ اولا، دردست‌گرفتن خط روایت به این معناست که اگر ما شاهد حمله اسراییل بعد از عملیات وعده صادق۲ هستیم، باید حداقل میزان ضرباتی که اتفاق افتاده را ثبت کنیم. نباید به مرور زمان با گفته‌های دیگر روایت‌سازی کنیم یا بعدا با سخنان برخی سرداران ما، روایت‌های قبلی را دچار ابهام کنیم. در واقع، بیان کلیاتی که بعدها هر ادعایی را توجیه کند، به نظر من اهمیت زیادی دارد. بنابراین، باید این موضوع را مدنظر قرار دهیم تا بتوانیم موفقیت‌ها و پیروزی‌ها را به‌درستی معرفی کنیم و نقاط ضرباتی را که متحمل می‌شویم به‌طور کامل مستند کنیم. همچنین، در موفقیت‌ها باید از ارائه اطلاعات به صورت ناقص پرهیز کنیم.
در مورد دیپلماسی دیجیتال و فعالیت‌های وزارت خارجه اسراییل، باید توجه داشته باشیم که این وزارتخانه از کانال‌های مختلف به زبان‌های گوناگون (از جمله عربی، فارسی، انگلیسی و...) برای فضاسازی علیه ایران استفاده می‌کند. این فعالیت‌ها معمولا با هدف ایجاد یک روایت رسانه‌ای و انتشار دروغ‌های بزرگ انجام می‌شود؛ بنابراین، باید مراقب باشیم که به این اکانت‌ها و فضاسازی‌های رسانه‌ای توجه نکنیم و آنها را به حاشیه ببریم، زیرا اهدافشان مشخص است.