وقتی پای منافع ملی وسط است

آینده‌ تاریک زلنسکی و اروپای متحیر

دکتر مهدی خورسند ـ آگاه مسائل بین‌الملل
۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۳

گفتمان نظام بین‌الملل براساس گفتمان رئالیستی عمل می‌کند. کشورها بر مبنای منافع با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و الگوهای دوستی و دشمنی براساس همین منافع تعریف می‌شود.

آگاه: هر کشوری که از نظر قدرت -چه اقتصادی، چه سیاسی، چه نظامی و چه در سایر حوزه‌ها- قوی‌تر باشد، طبیعتا می‌تواند منافع بیشتری کسب کند. کشورهایی که به قدرت درون‌زا، قدرت مردمی و توان بومی خود تکیه نمی‌کنند، معمولا ابزار دست قدرت‌های بزرگ برای تامین منافع آنها می‌شوند. در طول تاریخ، نمونه‌های زیادی از نظام‌های سیاسی را دیده‌ایم که به قدرت‌های بزرگ وابسته شدند، امنیت خود را به‌صورت عاریه‌ای از آنها گرفتند و به تعهدات و وعده‌های قدرت وقت اعتماد کردند. اما نتیجه چه بود؟ در دوران معاصر، فرار کرزای از افغانستان، سرنوشت قذافی در لیبی، یا در داخل ایران، رضا و محمدرضا پهلوی، مثال‌های روشنی هستند. اینها به‌جای اتکا به قدرت داخلی، به قدرت‌های بزرگ بین‌المللی تکیه کردند. قدرت‌های بزرگ تا زمانی که منافعشان ایجاب می‌کرد، از آنها حمایت کردند اما وقتی دیگر منافعی برایشان نداشتند، به‌راحتی کنارشان گذاشتند.
این مصداق را در روزهای اخیر در اوکراین دیدیم. اوکراین پس از فروپاشی شوروی، قدرت درون‌زای خود را واگذار کرد و به تعهدات آمریکا و انگلیس برای تامین امنیتش ساده‌لوحانه تکیه کرد. وقتی آمریکایی‌ها دستور دادند که اوکراین به‌عنوان گوشت قربانی برای تضعیف اروپا و روسیه در راستای منافعشان عمل کند، اوکراین مجبور به تبعیت شد. چرا؟ چون نه توان بازیگری مستقل دارد و نه در کوتاه‌مدت می‌تواند قدرت درون‌زا به دست آورد. پس ناچار است به خواست قدرت بزرگ‌تر تن دهد و برای منافع آنها عمل کند. این دقیقا همان چیزی است که در نظریه‌های روابط بین‌الملل می‌خوانیم و امروز به‌صورت عینی شاهدش هستیم. دنیا، دنیای رئالیستی است. اوکراین دیگر توان تامین منافع آمریکا را ندارد و هزینه کردن برای آن از نظر امنیتی و اقتصادی برای آمریکایی‌ها به‌صرفه نیست.

ایستادگی بر سر منافع ملی
در روزهای اول جنگ اوکراین، وقتی از مقامات آمریکایی پرسیده شد چرا در دریای چین جنوبی حضور دارید یا چرا ناتو از اوکراین حمایت می‌کند، صراحتا گفتند: «ما هرگز بر سر منافع ملی‌مان مذاکره نمی‌کنیم.» آن زمان روسیه پیشنهاد مذاکره درباره اوکراین را داد، اما آمریکایی‌ها گفتند: «مذاکره نمی‌خواهیم؛ منافع ملی‌مان قابل مذاکره نیست.» آیا اوکراین منافع ملی آمریکا بود؟ خیر، اما دریای چین جنوبی برایشان منافعی دارد. آمریکایی‌ها در مناطق مختلف دنیا منافع خود را تعریف کرده‌اند و بازیگران غیرآمریکایی باید هزینه بدهند؛ هزینه جانی، سرزمینی و... . اوکراین ۲۰درصد خاکش را از دست داده، صدها هزار نفر کشته شده‌اند و بزرگ‌ترین لطمه را متحمل شده است.
مذاکرات، به وعده‌هایی ختم می‌شود؛ چه مکتوب و چه غیرمکتوب. در برجام ۲۰۱۵ هم وعده‌های مکتوب (متن برجام) و هم غیرمکتوب داشتیم. وعده مکتوبش قرار بود منافعی برای ایران داشته باشد که نداشت. وعده‌های غیرمکتوب هم ازسوی دولت وقت اعلام شد؛ مثلا روزنامه شرق به نقل از دستگاه دیپلماسی دولت وقت نوشت که امضای کری تضمین است. حتی یکی از سران جبهه اصلاحات و حزب کارگزاران گفت اگر روحانی با ترامپ دست بدهد، مشکلات حل می‌شود.
در برجام، رییس‌جمهور وقت وعده داد که تمام تحریم‌ها یک‌جا لغو خواهد شد، اما بعدها گفتند اصلا برجام اقتصادی نبوده است. این وعده‌ها انتظارات سراب‌گونه‌ای ایجاد کرد. دلیلش این است که آمریکا خود را ابرقدرت می‌بیند و به هیچ‌کدام از تعهدات مکتوب یا غیرمکتوب پایبند نیست. وقتی می‌گوییم دنیا رئالیستی است، یکی از پنج اصل اساسی رئالیسم جدایی اخلاق از سیاست است. می‌گویند جمهوری اسلامی کشوری قابل اعتماد است، چون در سیاست خارجی خود اخلاق را رعایت می‌کند اما دیگر کشورها این‌گونه نیستند. دیدیم که بسیاری از کشورها - مثل آمریکا، انگلیس و حتی برخی از بلوک شرق - وقتی منافعشان اقتضا نکند، به‌راحتی حمایت خود را قطع می‌کنند. مصداق بارز این رفتار را در سخنان رهبر انقلاب هم می‌بینیم: آمریکا فقط منافع را می‌فهمد. این فقط به آمریکا محدود نیست؛ بسیاری از کشورهای دنیا و بازیگران قدرتمند در صحنه روابط بین‌الملل، که از مؤلفه‌های قدرت برخوردارند، همیشه به دنبال منافع خود هستند.
آینده زلنسکی به اروپا بستگی دارد. اروپا تا چه حد حاضر است برای امنیت خود هزینه کند و در مقابل آمریکا بایستد؟ امنیت اروپا پس از جنگ جهانی دوم به‌شدت به آمریکا وابسته بوده و عاریه‌ای است. اما حالا به نظر می‌رسد اروپایی‌ها می‌خواهند مسیر مستقلی برای حمایت از زلنسکی و اوکراین در پیش بگیرند. باید ببینیم اروپا تا کجا به وعده‌هایش درباره امنیت خودش - نه لزوما زلنسکی - پایبند می‌ماند. دیگر بحث فقط زلنسکی و اوکراین نیست؛ حالا پای آبروی اروپا و امنیت آن در میان است. شاید همین تلاش اروپا برای حفظ آبرویش باعث شود عمر سیاسی زلنسکی طولانی‌تر شود. باید منتظر بمانیم و ببینیم تا چه زمانی اروپا این مسیر را ادامه می‌دهد.