«تفکیک»، نقدی هوشمندانه بر شرایط کاری مدرن

منا محمدنژاد، آگاه مسائل فرهنگی :
۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۳

سریال تفکیک (Severance) یکی از پیچیده‌ترین و تفکربرانگیزترین آثار تلویزیونی اخیر است که در ژانر علمی-‌تخیلی و روان‌شناختی توانسته توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند. این سریال با ارائه داستانی مرموز و چندلایه، به موضوعاتی مانند هویت، اراده آزاد، کنترل سازمانی و تاثیر کار بر زندگی فردی می‌پردازد. در دنیای امروز که مرزهای بین زندگی شخصی و کاری به‌شدت درهم تنیده شده است، این سریال با نگاهی انتقادی، به تأثیرات فرهنگی و اجتماعی این مسئله می‌پردازد. 

آگاه: در مرکز روایت، شرکتی به نام «لومون اینداستریز» قرار دارد که برنامه‌ای تحت عنوان «تفکیک» را اجرا می‌کند. کارکنان این شرکت با رضایت خود تحت جراحی خاصی قرار می‌گیرند که باعث می‌شود حافظه کاری و شخصی‌شان به‌طور کامل از هم جدا شود. این جداسازی ذهنی به آنها امکان می‌دهد که در محیط کار هیچ خاطره‌ای از زندگی شخصی خود نداشته باشند و در خانه نیز چیزی از فعالیت‌های خود در شرکت به یاد نیاورند. این ایده‌ جذاب و درعین‌حال ترسناک، نقدی هوشمندانه بر شرایط کاری مدرن است که در آن بسیاری از افراد خواسته یا ناخواسته هویت خود را در کار غرق می‌کنند. یکی از جذاب‌ترین بخش‌های سریال، نحوه‌ نمایش دوگانگی شخصیت‌هاست. شخصیت اصلی داستان، «مارک» (با بازی آدام اسکات)، مردی است که پس از مرگ همسرش برای فرار از اندوه، به این برنامه ملحق شده است اما با پیشرفت داستان، او و همکارانش متوجه می‌شوند که این روش به‌جای آرامش، کنترل شدیدی را بر آنها اعمال می‌کند. در فضای درون شرکت، مارک فردی است که از قوانین پیروی می‌کند اما در دنیای بیرون، به‌تدریج متوجه می‌شود که چیزی در این سیستم اشتباه است و تلاش می‌کند پرده از رازهای آن بردارد.
سریال «تفکیک» تنها یک اثر سرگرم‌کننده نیست، بلکه روایتی از نقد ساختارهای اجتماعی و سازمانی است. این اثر نشان می‌دهد که چگونه نظام‌های مدیریتی با ترفندهایی مانند کنترل ذهنی، کارمندان را از حق طبیعی خود برای انتخاب و آگاهی محروم می‌کنند. در دنیای امروز که فشار کاری و بهره‌کشی سازمانی به یکی از معضلات بزرگ اجتماعی تبدیل شده است، این سریال تصویری نمادین از این مسئله ارائه می‌دهد. یکی از نقاط قوت «تفکیک» طراحی بصری بی‌نقص آن است. محیط داخلی شرکت لومون با رنگ‌های سفید، راهروهای بی‌انتها و طراحی مینیمالیستی، حس سردرگمی و انزوا را در بیننده تقویت می‌کند. موسیقی متن اثر که ساخته تئودور شاپیرو است، به‌خوبی با حال و هوای رازآلود و تنش‌زای سریال هماهنگ است و به درک بهتر احساسات شخصیت‌ها کمک می‌کند. طراحی صوتی محیطی نیز در ایجاد حس دلهره و سردرگمی نقش مهمی دارد؛ برای مثال، صدای قدم‌های تکراری در راهروها و سکوت‌های طولانی به شکل ماهرانه‌ای احساس گرفتاری را منتقل می‌کنند. 
یکی از جنبه‌های مهم در کارگردانی سریال نورپردازی هوشمندانه‌ای است که به‌شدت بر فضای احساسی و درونی داستان تاثیر می‌گذارد. در محیط شرکت لومون، نورهای سفید و فلورسنتی حالتی یکنواخت، مصنوعی و بی‌روح دارند که احساس فقدان انسانیت را القا می‌کنند. در مقابل، نورهای خارج از شرکت طبیعی‌تر و گرم‌تر هستند اما همچنان در لحظاتی با سایه‌های تیره و نورهای خفه‌کننده همراه می‌شوند تا تاکید کنند که دنیای بیرون نیز برای شخصیت‌ها امن و آرامش‌بخش نیست. همچنین، استفاده از نورهای قرمز در لحظات تنش و اضطراب تاثیر بصری فوق‌العاده‌ای دارد و احساس استرس را به بیننده منتقل می‌کند.  یکی از ویژگی‌های برجسته کارگردانی «تفکیک»، قاب‌بندی‌های دقیق و هوشمندانه‌ای است که پیام‌های پنهان سریال را منتقل می‌کنند. بسیاری از صحنه‌ها از زاویه‌های پایین یا بالا فیلم‌برداری شده‌اند تا حس کوچکی و ناتوانی شخصیت‌ها در برابر سیستم شرکت را نشان دهند. در برخی لحظات، دوربین به‌شدت از شخصیت‌ها فاصله دارد که باعث می‌شود کارکنان لومون مانند عروسک‌هایی در فضایی بزرگ و تهی به‌نظر برسند، گویی اراده‌ای از خود ندارند. حرکت‌های آرام و کنترل‌شده دوربین نیز حس خفقان و کنترل دائمی را القا می‌کند. «تفکیک» یکی از متفاوت‌ترین سریال‌های سال‌های اخیر است که با استفاده از کارگردانی دقیق، نورپردازی حساب‌شده، موسیقی مینیمالیستی و مفاهیم فلسفی و روان‌شناختی، تجربه‌ای منحصربه‌فرد برای مخاطبان ایجاد می‌کند. فصل دوم با ریتمی سریع‌تر و تعلیق بیشتر، ضعف‌های کندی فصل اول را برطرف کرده و هیجان بیشتری به داستان افزوده است. هرچند برخی تناقض‌های روایی و کش دادن بیش‌ازحد در برخی قسمت‌ها به آن لطمه زده اما همچنان می‌توان این سریال را یک شاهکار تلویزیونی در ژانر علمی‌تخیلی و روان‌شناختی دانست.