۲۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۶

«حالا نوبت من است که چراغ‌‎ها را خاموش کنم و در را ببندم» این جمله‎‌ای از آخرین اثر ماریو بارگاس یوسا با عنوان «سکوتم تقدیم به شما» است. یوسا این جملات را نوشت و در ۸۹ سالگی چشم از جهان فروبست.

آگاه: ماریو بارگاس یوسا، نویسنده‌ و سیاست‌مدار نامدار پرویی، برنده نوبل ادبیات سال۲۰۱۰ و یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبیات لاتین در سن ۸۹ سالگی درگذشت. او آخرین بازمانده جنبش «بوم» جنبش ادبی دهه‌های۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ آمریکای لاتین و از برجسته‌ترین نویسندگان اسپانیایی‌زبان بود. نسل‌طلایی نویسندگان افسانه‌ای جهان رو به پایان است و شاید ادبیات‌جهان دیگر به آن نقطه‌ی اوج بازنگردد. ماریو بارگاس یوسا، نویسنده پرویی- اسپانیایی که آثارش بر استبداد، فساد و افراط‌گرایی در آمریکای لاتین تمرکز داشت و زمانی نیز برای ریاست‌جمهوری نامزد شده بود، بنابر اعلام خانواده‌اش، در سن ۸۹ سالگی درگذشت. در بیانیه‌ای که توسط پسر یوسا، آلوارو بارگاس یوسا، در شبکه اجتماعی X منتشر شد، آمده است:
«با اندوه فراوان اعلام می‌کنیم که پدرمان، ماریو بارگاس یوسا، امروز در لیما در آرامش و در میان اعضای خانواده‌اش درگذشت. درگذشت او، بستگان، دوستان و خوانندگانش در سراسر جهان را اندوهگین خواهد کرد اما امیدواریم همان‌طور که ما آرامش می‌یابیم، دیگران نیز در این حقیقت تسلی یابند که او زندگی‌ای طولانی، ماجراجویانه و پربار داشت و مجموعه‌ای از آثار از خود به‌جا گذاشت که از عمر او فراتر خواهد رفت.» آلوارو بارگاس یوسا همچنین گفت که مطابق درخواست پدرش مراسم عمومی برگزار نخواهد شد و طبق وصیت او پیکرش سوزانده می‌شود.

روزنامه‌نگاری؛ آغاز راه
ماریو بارگاس یوسا، مردی با چشمانی تیزبین و قلمی تند و جسور، در سال ۱۹۳۶ در شهر آره‌کیپای در کشور پرو به دنیا آمد؛ اما سرنوشتش از همان آغاز، او را نه‌تنها به زادگاهش محدود نکرد بلکه جهانی شد. یوسا از همان جوانی، درگیر دوگانه‌های ستیزه‌جوی زمانه‌اش شد: واقعیت و خیال، سیاست و ادبیات، وطن و تبعید.
نخست با روزنامه‌نگاری گام به دنیای نوشتن نهاد و از همان آغاز، صداقتی شورشی در واژه‌هایش موج می‌زد. ادبیات برای او نه پناهگاه، که میدان جنگ بود؛ رمان، نه روایت صرف، که افشاگری.
ورود بارگاس یوسا به عرصه ادبیات با انتشار داستان کوتاه «سران» در سن ۲۰ سالگی، در سال ۱۹۵۶، در یک مجله پایتخت آغاز شد. او در نوجوانی با روزنامه «لا کرونیکا» همکاری کرد، اولین شعرهایش را منتشر کرد و اعتصابات دانشجویی سازماندهی کرد. در سال ۱۹۵۸، او فرصت تحصیل در دانشگاه مادرید را دریافت کرد و داستان‌های کوتاهش در سال ۱۹۵۹ در بارسلونا منتشر شد.
در سال ۱۹۶۰ او به پاریس نقل مکان کرد و با نویسندگان برجسته‌ای مانند خورخه لوئیس بورخس، کارلوس فوئنتس و دیگر نویسندگان زبان اسپانیایی آشنا شد.

«زندگی سگی» و شهرت آقای نویسنده
یوسا در سال۱۹۹۳ تابعیت اسپانیا گرفت. او درحالی به خاطر ترسیم واقعیت‌های اجتماعی تحسین‌شده است که در محافل روشنفکری آمریکای لاتین به‌خاطر مواضع محافظه‌کارانه‌اش اغلب مورد انتقاد قرار می‌گیرد. شهرت جهانی ماریو بارگاس یوسا با انتشار رمان «زندگی سگی» آغاز شد. یوسا در این اثر تجربه‌های تلخ دوران تحصیل در مدرسه نظامی را به تصویر کشید. این کتاب آغازی بر ورود او به جنبش بزرگ و تاثیرگذار ادبیات آمریکای لاتین، موسوم به «بوم» بود. این جنبش از دهه‌های۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی آغاز شد و نگاه جهان را متوجه ادبیات و مسائل اجتماعی این قاره کرد. در این دوره، نویسندگانی مانند «گابریل گارسیا مارکز»، «کارلوس فوئنتس» و «خولیو کورتاسار» در کنار ماریو بارگاس یوسا، نسل طلایی نویسندگان آمریکای لاتین را شکل دادند.
ارنستو، پدر ماریو بارگاس یوسا، برای تبدیل پسرش به مردی واقعی، او را در ۱۴ سالگی به آکادمی نظامی لئونکیو پرادو فرستاد. بارگاس یوسا در این‌باره می‌گوید: من به لئونکیو پرادو رفتم چون پدرم فکر می‌کرد ارتش، بهترین درمان برای ادبیات است؛ اما او در عوض، موضوع اولین رمانم را به من داد!
درخشش نامش با انتشار اولین رمانش به نام «عصر قهرمان»(La ciudad y los perros)  آغاز شد؛ کتابی که به نام «سال‌های سگی» در ایران به شهرت رسیده است. در این رمان شاهد در روایتی بی‌رحم از خشونت و فساد در مدرسه‌ای نظامی هستیم که چون آتشی در دل جامعه پرو شعله کشید.
پس از آن «جنگ آخرالزمان»، «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟»، «خانه سبز»، «گفت‌وگوی مردمان»، «نامه هایی به یک نویسنده جوان»، «ماهی در آب» و ده‌ها اثر دیگر، چشم‌اندازهای تازه‌ای به ادبیات اسپانیایی‌زبان گشودند. او بی‌وقفه با فساد نبرد کرد و تصویر مردمان خسته از ریا و فریب را با مهارتی ترسیم کرد که هر خواننده‌ای در آن، آیینه‌ای از جهان خود می‌یافت.
او بر این باور بود که ادبیات نقش مهمی در آشکارسازی مسائل اجتماعی دارد و کلمات را «مین‌های کاشته‌شده» برای تاثیرگذاری بر ذهن خوانندگان توصیف می‌کرد.

چرا رابطه یوسا با مارکز تیره و تار شد؟
بارگاس یوسا ابتدا از انقلاب کوبا و فیدل کاسترو حمایت می‌کرد اما پس از زندانی‌شدن هبرتو پادیلا، نویسنده کوبایی، در سال ۱۹۷۱، از رژیم کوبا انتقاد کرد و در پاریس مجله «لیبره» را برای حمایت از آزادی بیان تاسیس کرد. این تغییر موضع نشان‌دهنده تکامل سیاسی او از چپ‌گرایی به لیبرالیسم بود.
در سال ۲۰۰۳، او  از گابریل گارسیا مارکز به‌خاطر نزدیکی به کاسترو انتقاد کرد، که منجر به تیرگی روابط دوستانه‌ای شد که زمانی بین این دو نویسنده بزرگ وجود داشت.
بارگاس یوسا در سال ۱۹۷۴ به پرو بازگشت و در سال ۱۹۹۰ برای ریاست‌جمهوری این کشور کاندیدا شد اما در دور دوم انتخابات به آلبرتو فوژیموری باخت .در نهایت در سال‌های پختگی و بلوغ، جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۰ به او برای «نقشه‌برداری از ساختارهای قدرت و تصاویر تاثیرگذار از مقاومت، شورش و سرکوب» تعلق گرفت؛ ستایشی برای مردی که هرگز از حقیقت نگریخت، حتی اگر تلخ بود. دیگر دستاوردهای ادبی او شامل جایزه سروانتس در ۱۹۹۴، جایزه صلح آلمان در ۱۹۶۶ و جایزه پلانتا برای «مرگ در آند» است.

تمایزی بر مبنای واقعیت
با وجود اشتراکات مفهومی میان نویسندگان این دوره که بیشتر با پرداختن به رنج‌ها، تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌هایی که بر مردم بومی آمریکای لاتین گذشته، شناخته می‌شوند، آثار یوسا از نظر سبک تفاوت‌های اساسی با سایر نویسندگان جنبش بوم دارد. او برخلاف بسیاری از چهره‌های این جریان چون گابریل گارسیا مارکز، پیرو سبک رئالیسم جادویی نبود و واقعیت را با عناصر جادویی ترکیب نمی‌کرد. گرچه تخیل در آثار او نقش مهمی ایفا می‌کند اما همان‌طور که خود گفته، تخیل او بر پایه واقعیت است. یوسا برای خلق داستان‌هایش از شخصیت‌های واقعی الهام می‌گرفت و سبک او ترکیبی از نبوغ داستان‌نویس و دقت زندگی‌نامه‌نویس است.

برخی آثار و افتخارات یوسا
از مهم‌ترین آثار او می‌توان به «سال‌های سگی»، «جنگ آخرالزمان»، «مرگ در آند»، «سور بز»، «سردسته‌ها»، «گفت‌وگو در کاتدرال»، «زندگی واقعی آلخاندرو مایتا»، «در ستایش نامادری»، «راه بهشت»، «چرا ادبیات؟» و «دوشیزه‌ خانم تاکنا» اشاره کرد.
یوسا در سال‌ ۲۰۰۸ نشان عالی هنر و ادبیات فرانسه را دریافت کرد. او که جایزه‌ ادبی «دن‌کیشوت» در کارنامه‌ افتخاراتش به چشم می‌خورد، در سال ۱۹۹۵ توانست جایزه‌ «سروانتس»، مهم‌ترین جایزه‌ ادبی نویسندگان اسپانیولی‌زبان را از آن خود کند و همچنین در سال ۱۹۹۶ برنده‌ جایزه صلح آلمان شد. او روز هفتم اکتبر سال۲۰۱۰ در حالی برنده‌ جایزه‌ نوبل ادبیات شد که حدود ۲۰ سال به‌عنوان یکی از کاندیداهای این جایزه‌ پرافتخار شناخته می‌شد. ماریو بارگاس یوسا درباره مرگ گفته بود: «دوست دارم مرگ درحالی مرا بیابد که در حال نوشتنم، مثل یک حادثه.»

چه ترجمه‌هایی از یوسا در ایران موجود است؟
عبدالله کوثری تا کنون بیشترین تعداد از آثار یوسا را به فارسی ترجمه‌کرده است؛ شامل «گفت‌وگو در کاتدرال» (نشر لوح فکر)، «جنگ آخرالزمان» (نشر آگه)، «مرگ در آند» (نشر آگاه)، «سور بز» (نشر علم)، «عیش مدام» (نشر نیلوفر) و «چرا ادبیات؟» (نشر لوح فکر).
احمد گلشیری نیز از آثار این نویسنده، ترجمه‌ «سال‌های سگی» و «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟» را توسط انتشارات نگاه به چاپ رسانده است.
همچنین اسدالله امرایی «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟» را با نام «راز قتل پالومینو مولرو» ترجمه کرده و توسط نشر علم به چاپ رسانده است.
ترجمه‌ای از «عصر قهرمان» (The Time of the Hero) ماریو بارگاس یوسا هم توسط هوشنگ اسدی منتشر شده که همان رمانی است که احمد گلشیری آن را با نام «سال‌های سگی» ترجمه کرده است.
خجسته کیهان نیز دو کتاب از یوسا را به فارسی برگردانده که ترجمه‌ کتاب «دختری از پرو» توسط نشر پارسه منتشر شده است؛ اما کتاب «ماهی در آب» که خاطرات یوسا را به زبان خودش شامل می‌شود، توسط کیهان ترجمه شده و قرار است توسط نشر ثالث به چاپ برسد.
ترجمه‌ «سردسته‌ها» این نویسنده نیز توسط آرش سرکوهی از سوی نشر چشمه منتشر شده است.
«راه بهشت» او هم توسط حمید یزدان‌پناه ترجمه شده و توسط نشر علم به چاپ رسیده است.
همچنین از میان آثار ماریو بارگاس یوسا، «واقعیت نویسنده» با ترجمه‌ مهدی غبرایی توسط نشر مرکز منتشر شده است.
«دوشیزه خانم تاکنا» نیز عنوان کتاب‌ دیگری از این نویسنده است که توسط آزاده آل‌محمد به فارسی برگردانده و توسط نشر ویدا منتشر شده است.
کتاب «زندگی واقعی آلخاندرو مایتا» هم توسط حسن مرتضوی به فارسی برگردانده شده است.
همچنین «مردی که حرف می‌زند» عنوان کتاب دیگری به قلم یوساست که توسط قاسم صنعوی ترجمه شده و توسط نشر توس انتشار یافته است.
زندگی یوسا، سفری بود میان کلمات و جهان‌. او به ما آموخت که ادبیات تنها سرگرمی نیست، بلکه حقیقتی است که باید فریاد شود؛ حتی اگر کسی نخواهد آن را بشنود. هرچند او دیگر در میان ما نیست، اما آثارش همچنان زنده خواهد ماند و نسل‌های آینده را الهام خواهد بخشید. مردی که در «چرا ادبیات؟» نوشته بود: «ادبیات برای آنان که به آنچه دارند خرسندند، برای آنان که از زندگی بدان‌گونه که هست راضی هستند، چیزی ندارد که بگوید. ادبیات خوراک جان‌های ناخرسند و عاصی است. زبان‌رسای ناسازگاران و پناهگاه کسانی است که به آنچه دارند خرسند نیستند.»

احسان رضایی، روزنامه نگار حوزه کتاب و نویسنده  پس از اعلام خبر درگذشت یوسا در کانال شخصی‌‎اش نوشت: «ادبیات خوراک جان‌های ناخرسند و عاصی است، پناهگاه کسانی است که به آنچه دارند، خرسند نیستند.» ماریو وارکاس یوسا، آخرین پادشاه رمان در ۸۹ سالگی درگذشت. او از دسته نویسندگانی بود که تعهد اجتماعی برایش اهمیت و موضوعیت داشت. رمان‌هایش همگی تِم سیاسی دارند و به رنج قارۀ لاتین می‌پردازند. یکی از آخرین آثارش، رمان «روزگار سخت» (که در ۸۲ سالگی نوشت) ماجرای کودتای امریکایی ۱۹۵۴ در گواتمالاست. معروف‌ترین رمان‌هایش درباره دیکتاتورهاست: «گفت‌وگو در کاتدرال» به دیکتاتوری اودریا در پرو پرداخته و «سور بز» دیکتاتوری تروخیو در جمهوری دومینیکن را تصویر می‌کند. حتی داستان عاشقانه «دختری از پرو» سرشار از وقایع سیاسی و تاریخ است. اگر تا به‌حال چیزی از یوسا نخوانده‌اید، برای شروع همین عاشقانه («دختری از پرو») را پیشنهاد می‌کنم، جایی که می‌توانید قدرت و مهارت نویسندگی یوسا را ببینید که نگاهش به قصه نامکرر عشق، چه‌قدر متفاوت است و در داستان‌گویی استادی تمام دارد.