بازگشت خارج‌نشینان از شعار تا واقعیت

آیا معین، حبیب می‌شود؟

سریال بازگشت هنرمندان به کشور با اظهار نظرهای جدید وزیر فرهنگ به کجا خواهد رسید
۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۵

بازگشت هنرمندان خارج نشین یا لس‌آنجلسی‌ها به ایران، موضوعی جنجالی است که هر بار با مطرح شدنش حوزه عمومی را به نقد و نظر برمی‌انگیزد. با صحبت‌های اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، این موضوع همانطور که انتظار می‌رفت به سرخط خبرهای فضای مجازی و واقعی راه یافت و دستخوش اظهارنظر گروه‌های مختلف مردم شد.

به گزارش آگاه- زهرا بذرافکن- خبرنگار سرویس فرهنگی: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست خبری در ادامه سوال‌ها راجع به موضوع دوباره طرح شده «بازگشت لس‌آنجلسی‌ها به ایران»، از مساعدت برای برگشت این افراد تحت عنوان «مشی دولت سیزدهم» یاد کرد. به علاوه اضافه کرد که از ابتدای شروع به کار این دولت این سیاست به اجرا گذاشته شده و از هنرمند بی نامی یاد کرد که بعد از چهل سال به وطن برگشته و شرایط اجرا برایش فراهم شده. این بار موضوع بازگشت هنرمندان به وطن با پرسش خبرنگار برنا درباره نصرا... معین نجف آبادی با نام هنری «معین» بالا گرفته است. هنرمندی که با اظهار همدلی و همدردی با مردم ایران در حادثه غم‌انگیز ترور در کرمان، فرصتی فراهم کرد تا چنین موضوعی برای چندمین بار طی سال‌های بعد از انقلاب مطرح شود. موضوعی تکراری که برای سال‌ها با اظهارنظرها و رفتار مبهم و متناقضی که مسئولین وقت درباره آن داشتند، هیچ راهی برای بسته شدن این پرونده باقی نگذاشت. 


زور به دست جریان تندرویی که کج‌رو شد

 پیروزی انقلاب اسلامی بخش فرهنگی-رسانه‌ای کشور را نسبت به قبل از انقلاب به کلی متحول ساخت. تغییراتی که باید اعمال می‌شد تا همانطور که از نام انقلاب اسلامی برمی‌آید هر آنچه ضد فرهنگ است از عرصه فرهنگی کشور پاک شود. این تحول طبعا نیازمند حذف و تغییری اساسی در عرصه رسانه بود که به ویژه در آن زمان به شدت دستخوش حساسیت‌ها و سختگیری‌های اول انقلاب بود. جو سنگینی که بر این فضا حاکم شده بود همچون زمان حال شایعاتی را متولد و منتشر کرد که موجب ترس در میان هنرمندان آن زمان شد. 

نگاه‌های تندرو و افراطی در حوزه فرهنگ و سینما در ابتدای انقلاب موجب دوری و انصراف فیلمسازان، هنرپیشه‌ها و خواننده‌های مطرح از ادامه فعالیت شد. نهایتا این هنرمندان از فضای فرهنگی و تعامل با یکدیگر دور شدند، عده‌ای رفتن را به ماندن ترجیح دادند و برخی اما ماندند. به اقرار این هنرمندان و دیگر افراد مسئول در دهه شصت، عمده فشارها از سوی جریان افراطی و شخص «محسن مخملباف» بر فضای هنری و سینمایی آن روزها اعمال می‌شد که هم موجب دوری هنرمندان آن دوره از جریان اصلی فرهنگ و نیز حرکت سینما به سمت تولیدات بی کیفیت و ضعف بدنه این صنعت در ایران شد. مخملباف کسی بود که بعد از فعالیت چند ساله در سینمای ایران از جریان فرهنگی-گفتمانی جمهوری اسلامی ایران جدا شد و اقرار کرد که هرگز «انقلابی» نبوده است. از او به عنوان قدرت مطلق آن سال‌های سینما یاد می‌شود.

در عین حاکمیت این جریان، هنرمندانی همچون ناصر ملک‌مطیعی و محمدعلی فردین در ایران ماندند و پس از تقلایی برای ادامه فعالیت هنری و ناکامی در آن، به بیان خودشان دچار انزوا شده و از تلاش برای کار کردن صرف نظر کردند. این شکاف بین جامعه هنرمندان آن روز و همچنین فاصله‌ زمانی که برای افراد پرکار ایجاد شد، موجب کم کاری و دور افتادگی این افراد از فضای هنری و سینما شد. در نهایت نه برای این افراد دل و دماغی برای ادامه ماند و نه توانستند پا به پای جو و فضای محدود و تک‌صدای ایجاد شده راه بیایند. با این حال، طی این سال‌ها بارها بحث بازگشت هنرمندان چه به صورت عمومی و چه معطوف به یکی از این بازیگر یا خواننده‌ها مطرح شده و هر مرتبه شایعاتی در این باب منتشر شده و فضای گپ و گفت در این زمینه باز مانده است.

بازگشت، برای فرهنگ یا سیاست؟

بعد از گذشت نزدیک به دو دهه از انقلاب اسلامی، سیاست‌های شکست خورده اعمال سخت‌گیری افراطی بر فضای فرهنگی سینما کم کم رنگ باختند و زمزمه‌های بازگشت هنرمندان خارج‌نشین به ایران به عنوان مفقودین هنر و فرهنگ، جدی‌تر و برخوردها با این مسئله نیز نرم‌تر و منعطف‌تر شد. تا جایی که این موضوع تبدیل به برگ برنده و ابزاری تبلیغاتی برای انتخابات شد و حمایت و توجه مردم را نیز برانگیخت. مردمی که فضای فرهنگی محدود و تنگ را بر نمی‌تابند و هنرمند را آزاد و آزاده می‌خواهد. حالا بعد از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، حوزه عمومی به کلی متحول شده و مردم خود بازیگردان فرهنگ و هنر هستند. به علاوه اینکه رسانه‌ها نیز از سمت و سوی عمودی و یک طرفه به تعاملی و دو طرفه میل کرده و پیش رفته‌اند. بنابراین حالا هر مخاطبی که بیش از بیست سال سن داشته باشد، می‌داند که بازگشت هنرمند خارج‌نشین به این سادگی‌ها و یا سختی‌های مد نظر نیست. 

آن سوی ماجرای خارج‌نشینان

با همه آنچه گفته شد، یک بعد ماجرا در گفت و گوهای عمومی و فضای مجازی مغفول مانده است. هنرمندانی که ماندند و کار هم کردند اما حالا نامی از آن‌ها به میان نمی‌آید. حمیده خیرآبادی، داوود رشیدی، رضا کرم‌رضایی، جمشید مشایخی، ایرج قادری و هنرمندان دیگری که بازیگر و کارگردان فیلم‌های عامه پسند و فیلم فارسی قبل از انقلاب بودند و اما بعد از انقلاب علی‌رغم این که زندگی هنری‌شان دستخوش تغییر و تحولاتی شد، با این وجود در وطن ماندند و برای برخی، سال‌های آغازین انقلاب اسلامی و حتی یکی دو دهه بعد از آن، از پرکارترین مقاطع عمر هنری‌شان بود. نگاهی بیندازیم به زندگی چند هنرمند که بهترین سال‌های کاری‌شان بعد از انقلاب اسلامی رقم خورد. حمیده خیرآبادی که لقب «مادر سینمای ایران» را حدود سه دهه بعد از انقلاب به پاس ایفای نقش‌ ماندگار در فیلم‌هایی چون «سایه خیال»، «یک مرد یک خرس» و «هی جو» و چند سریال محبوب و معروف همچون «پدر سالار» گرفت و برای هر سه فیلم‌های ذکر شده نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد. همچنین داوود رشیدی، هنرمند نام آشنای سینما و تلویزیون نیز در چند سال‌ ابتدایی انقلاب تقریبا در بیست فیلم ایفای نقش کرد و در ادامه بر چند جایگاه مدیریتی در سینمای ایران نشست. و یا ایرج قادری که با وجود توقیف فیلم «برزخی‌ها» و اختلاف‌های نشات گرفته از این موضوع در ابتدای دهه شصت، باز هم به فیلمسازی ادامه داد و تا سال‌های پایان عمر به این کار و بازی در آثار سینمایی ادامه داد.

علاوه بر آن، در دهه گذشته، موج کم‌جان مهاجرت هنرمندان به شبکه جم رخ داد. مهاجرتی که به سرعت معکوس شد. بازیگرانی که بعد از برگشت به کشور، مدتی نگذشت که به تلویزیون هم برگشتند و آب از آب تکان نخورد! رابعه اسکویی از این دست افراد بود. بازیگری که با گله از وضع موجود، کشور را به قصد مهاجرت و یافتن فضایی بهتر ترک کرد و طولی نکشید که با افشاگری از وضعیت اسفبار برای هنرمندان ایرانی در شبکه جم به کشور بازگشت و با وجود اینکه زندگی و فعالیت در ایران را برای همیشه از دست رفته می‌دید، دو سال نگذشته بود که پایش دوباره به رسانه ملی باز شد و حالا در سریال «مستوران» تولید سازمان «اوج» در تلویزیون حضور دارد.

حالا بحث داغ برگشت آن ور آبی‌ها به معین رسیده، خواننده‌ای که علاوه بر آنکه همیشه ابراز تمایل به وطن و هم‌وطن کرده است حالا با بیان همراهی و همدلی با عزای مردم ایران در پی وقوع حادثه تلخ کرمان در فضای مجازی، نگاه‌ها را به خودش در این سوی مرزها بعد از اظهارنظرها و موضع‌گیری‌های تند و تیز دیگر لس‌آنجلسی‌ها و حتی همراهی‌شان با تجزیه‌خواهان، عوض کرده است. 

با این حال آنچه روشن است این که موضع جمهوری اسلامی چه از منظر فرهنگی و چه از منظر قضایی نسبت به این بحث روشن است، گرچه که در بیان ابهام برانگیز بوده است اما در عمل تجلی فرش قرمز و حمایت برای هنرمندان ملی و مردمی بوده است.


کار در وطن با قیمتی به بهای یک «عمر»

در مقابل اما در اواخر دهه هشتاد و حوالی آغاز به کار دولت دهم بود که هنرمند باسابقه ایرانی، حبیب محبیان که بعد از انقلاب تصمیم به ترک کشور گرفت اما در آرزوی کار در وطنش بود با وعده معاون اول محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور وقت، در حالی که به گفته همسرش بعد از سال‌ها دوری از وطن به تازگی زندگی‌شان ثبات یافته بود به کشور برگشت. در نهایت بعد از سال‌ها تلاش و دوندگی حبیب در حالی درگذشت که نه حمایتی گرفت و نه مجوزی برای فعالیت در وطن، او در سال نود و پنج همه آرزوهایش را با خود به گور برد. همان موقع‌ها بود که حادثه غم‌انگیز سانچی رخ داد و صدای یک آهنگ قدیمی از حبیب در حالی که دیگر در قید حیات نبود از تلویزیون ایران پخش شد.

جایی برای توقف موج مهاجرت نخبگان و بازگشت خارج نشینان در مشی دولت سیزدهم

چنانچه گفته شد، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست خبری با رسانه‌ها اشاره کرد که از ابتدای دولت سیزدهم خط و مشی بازگشت هنرمندان تعیین و اجرا شده است. علی‌رغم اینکه این موضوع حالا بیش از همه توجه را به خودش جلب کرده و نظرات را برمی‌انگیزد، اما در همین حوالی، ما به مراتب با بحران بزرگتری روبرو هستیم، موج مهاجرت نسل جوان و نخبگانی که به هزار امید واهی یا حقیقی ترک وطن کرده و از تبعات آن اخیرا در فضای مجازی شاهد فراگیری موج ابراز ناراحتی و پشیمانی عده زیادی از مهاجرت کرده‌ها هستیم، موجی که دست کم باید چندسالی به آن زمان داد تا مختصاتش را به وضوح عیان کند. با این حال باید دید ایده‌ای که می‌گوید حتی چهل سال ترک وطن کرده‌ها حق انکار ناشدنی دارند که برگردند و در خاک خودشان زندگی و کار کنند، برای بازجذب این نسل جوان چه می‌کند و سرنوشت این ادعاها چه خواهد شد.