آگاه ـ الناز برکاتی_ خبرنگار سرویس فرهنگی: حوالی ساعت ۶:۳۰ صبح روز ۱۵ مهرماه ۱۴۰۲ بود که حماس، از نوار غزه به مناطق مرزی اسرائیل حمله کرد. حملهای که توسط حماس و دیگر گروههای مسلح فلسطینی، طوفان الاقصی و توسط اسرائیل شنبه سیاه یا کشتار سیمحاط تورا نامیده شد. طوفانُ الْاَقْصی عملیات نظامی نیروهای حماس علیه اسرائیل و در واکنش به جنایات رژیم صهیونیستی در کشتار فلسطینیان و هَتْک حرمت مسجدالاقصی بود.
منطقهای حساس برای جهان اسلام
به دلیل وجود حرمهای مقدس اسلامی چون مسجد الاقصی و قدس در فلسطین، این منطقه به یکی از مکانهای مهم و حساس برای جهان اسلام تبدیل شده است. این منطقه همچنین دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی بسیار زیادی برای جامعه اسلامی است و به عنوان قلب اسلام شناخته میشود. همچنین قضیه فلسطین به عنوان یک موضوع سیاسی و انسانی برای جامعه اسلامی و سایر کشورها نیز بسیار حائز اهمیت است و موجب شده تا این منطقه به یک نقطه توجه بینالمللی تبدیل شود. غزه در واقع، نقش موقعیت مرکزی در تحولات فلسطین را ایفا میکند. این نقش در جنبش فلسطین از نیمه دوم دهه ۸۰ برای این شهر ایجاد شد؛ یعنی از وقتی که جرقه نخستین قیام مردمی و انتفاضه بزرگ مسجد الاقصی در این نقطه شعلهور شد. بههمین دلیل، نام غزه در ادبیات سیاسی جهان بهعنوان زادگاه بزرگترین جنبش مبارزاتی ثبت است.
طوفان الاقصی در سرزمینهای اشغالی موجی از واکنشها را در حمایت و در مخالفت با آن به همراه داشت، از حمایتهایی که کشورهای مسلمان از حقوق مردم فلسطین داشتند تا همدردی حامیان رژیم صهیونیستی از این رژیم و تأکید مجدد مقامات آمریکایی بر اینکه در کنار اسرائیل میمانند.
جنگ رسانهها در روایتگری
در عصر حاضر، یکی از برجستهترین جنبههای جنگهای جدید، جنگ رسانههاست. این جنگ تنها جنگی است که در هر شرایطی بین کشورها و بازیگران نظام بینالملل رخ میدهد. امروز رسانه یکی از ارکان مهم و بنیادین روایتگری در نظام بینالملل کنونی است. قطعا رسانه بهویژه در سالهای اخیر نقش عمدهای در روایتگری تحولات میدانی، سیاسی، نظامی، امنیتی و فرهنگی جبهه مقاومت اسلامی بهطور عام و فلسطین اشغالی بهطور خاص داشته است. بهطوری که نبرد رسانهای و روایتگری یکی از بخشهای مهم و تعیینکننده نبردهای بزرگ میدانی بوده است. طوفان الاقصی نیز از این قاعده مستثنی نیست. این حمله در ابتدا واکنشهای بسیاری را از سوی رسانههای داخلی و خارجی در بر داشت.
در جریان نبرد طوفان الاقصی بیشتر از رسانههای اصلی دنیا، این شبکههای اجتماعی و کنشگرهای مقاومت در فضای مجازی به روشنگری جریانات نبرد طوفان الاقصی کمک کرده و به رسانههای مقاومت سمت و سو دادند. در ابتدای آغاز نبرد طوفان الاقصی، رسانههای متفاوت از سراسر دنیا واکنشهای بسیاری را نشان دادند، از رسانهها و روزنامههای معتبر ایرانی گرفته تا رسانهها و روزنامههای معتبر خارجی همگی بخش اعظمی از اخبار خود را به این موضوع اختصاص میدادند اما حالا با گذشت ۴ ماه از این نبرد و جنایت و کشتار دستهجمعی رژیم صهونیستی تب و تابهای اولیه به نسبت کمرنگتر شده است. این کم رنگ شدن در حالی رخ داده است که در ماههای اولیه این رخداد بزرگ، از رسانههای رسمی گرفته تا انسان رسانهها و مردم عادی واکنشهای زیادی در فضای حقیقی و مجازی علیه اسرائیل داشتند و موجب موج سواریهای مهمی شدند. اما حالا و پس از گذشت حدود ۶ ماه از این رخداد گویی کنش و واکنشها در ایران و بین ایرانیان کم فروغ شده و مانند قبل پرداخت ویژه و حساسی به آن ندارند.
آغازی طوفانی همچون طوفان الاقصی
در ابتدای آغاز این نبرد هر رسانهای را نگاه میکردیم بیشک بخش به نسبت اعظمی از آن، به ماجرا و اخبار مربوط به جنگ و حملات به غزه، کودک کشی و جنایات رژیم اشغالگر اسرائیل اختصاص داشت. از صفحات شخصی اینستاگرامی گرفته تا رسانههای رسمی همگی یکدل شده بودند تا این ظلم و جنایت را به گوش جهانیان برسانند. تجمعات گوناگونی از سراسر جهان برای اعتراض به ظلم آشکار اسرائیل شکل گرفت. تظاهرات گستردهای صورت گرفت که مردم را از اقصی نقاط جهان همدل کرده بود تا آتش این جنایت خاموش شود، این تجمعات همچنان ادامه دارد به طوری که در چند روز گذشته هزاران نفر مقابل کنگره آمریکا برای پایان دادن به جنگ غزه تظاهرات کردند. یا همین چند وقت پیش که مجموعه از قضات آفریقایی از دستگاه قضایی آفریقای جنوبی در دادگاه لاحه علیه اسرائیل شکایت کردند و توانستند یک موج جدیدی علیه این سازوکار در جهان شکل دهند.
در جای جای جهان نیز این موج همچنان به قوت خودش باقی بوده و هر روز یک سر و شکل جالب، قدرتمند و مهمی به خودش گرفته و توانسته جایگاه و اقتدار پوشالی اسرائیل و حامیانش را تضعیف کند. شکلگیری این موج البته از چند دهه قبل از این رخداد مهم از ایران آغاز و با بیان و فرمان امام خمینی(ره) که آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس تعیین کردند، شروع شده و پیشروی کرده است. در نتیجه ایران و انقلاب اسلامی همیشه پیش قدم حمایت از مظلومیت فلسطین و مخالفت با آپارتاید اسرائیل در جهان بوده، اما در چندسال اخیر، مردم کشورهای دیگر چه اسلامی و چه آنها که نظامهای سرمایه داری حاکم و حامی اسرائیل دارند، به دفاع و روشنگری به نفع فلسطین و علیه رژیم غاصب قدس پرداخته و طلایهدار حرکتهای نوین شدهاند. اما در ایران ما این رویه کمی کم رنگ شده و شاید علت آن تشدید فشارهای خارجی علیه ایران و تنگنای تحریمها، مشکلات اقتصادی و سایر موارد پیرامونی آن و نیز اتفاقات امنیتی، سیاسی و نظامی بین ایران و اسرائیل و حامیانش در تقابلهای نیابتی و ترور افراد مهم، بوده که مسبب عدم تمرکز دقیق و کامل مانند قبل بر روی این موضوع حساس جهانی است. به این صورت که در همین موج سواری چند ماهه علیه جنایات صهیونیستها، کنش و واکنش رسانهای در ایران به نسبت سایر کشورها روز به روز کمتر شده و رنگ و لعاب کم توجهی و کم اهمیتی به خود گرفته است.
خشمی فراوان اما کمرنگ
با گذشت ۶ ماه از موج کشتار اسرائیل، گویی تب و تاب اولیه برای اطلاعرسانی و آگاهی از آتش جنگ به راه افتاده در غزه فروکش کرده است. حادثه تروریستی کرمان، شهادت سیدرضی موسوی سردار سپاه قدس پاسداران انقلاب اسلامی، نزدیکی به ایام انتخابات مجلس و خبرگان رهبری و ... شاید از آن دست وقایعی باشند که موجب شد تا کمی از تب اولیه حمله اسرائیل به حماس کاسته شود. اما با این حال مقام معظم رهبری در دیدار با شرکتکنندگان در چهلمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم، فرمودند: «مردم غزه مورد ظلم کسانی قرار گرفتهاند که هیچ بویی از انسانیت نبردهاند و بر همین اساس بزرگترین وظیفه، حمایت از مردم مظلوم غزه و ایستادگی شجاعانه نیروهای مقاومت وحمایت از کسانی است که به مردم غزه کمک میکنند.» از این رو باید یادآور شد، در حالی که همه جهان به سمت بیداری و هوشیاری علیه ظلم شبکهای صهیونیسم جهانی رفته، که تا همین چند ماه پیش هرگز فکر آن نمیرفت این کشورها چنین حاضر و مردمانش چنان واکنش دهند، برای همین در ایران اسلامی که همیشه پیش قدم این جریان بوده و حال باید طلایهدار آن باشد، در برخی موارد بازتاب، کنش و واکنش رسانهای رسمی و مردمی در میدان حقیقی و مجازی رو به سردی و کم اهمیتی رفته، که جای تامل بزرگی است و باید این رویکرد تغییر کرده و در این فرصت طلایی بوجود آمده در جهت بیداری بینالمللی و حذف قطعی و همیشگی صهیونیسم جهانی، ایران و ایرانی موثرترین و قویترین عنصر این تحول و تحقق باشد. چرا که اگر هر اتفاق دیگری در سطح جامعه ایرانی رخ دهد، نباید حس و حال مردم و شاکله حاکمیت در این جهت ذرهای تغییر کند و از تب و تاب افتاده و درگیر حاشیه شود. و باید قدرتمندتر از قبل به دفاع از مظلومیت فلسطین و مقابله نرم و الزاما سخت با ظلم صهیونیسم بپردازد و در عرصه حضوری غالب داشته باشد.