آگاه: افرادی که در رسانه ملی مشغول میشوند مطابق انتظار، معمولا کسانی هستند که باید بتوانند بهخوبی منافع عمومی و سیاستهای اساسی کشور را شناخته، به آن پایبند بوده و بر منافع و تا حدی دیدگاههای شخصی خود ترجیح دهند. تا پیش از این افراد حاضر در رسانهها را تنها میشد در همان رسانه دید و با همان شخصیت شناخت اما در جهان فعلی، افراد علاوهبر حضور در رسانهای رسمی، شخصیتی نیز در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی و نوین دیگر از خود به نمایش میگذارند. غالب جنجالها و حواشی نیز برای این افراد از دل همین فضاهای غیررسمی برمیآید؛ فضایی که بدون هیچ ناظری، فرصتی است برای حضور بیپرده افراد.
رشیدپور پیش از این، بعد از جدا شدن از رسانه ملی در سالهای گذشته طی اظهارنظری اعلام کرده بود که دیگر به هیچ عنوان به رسانه ملی باز نخواهد گشت، بااینحال در سالهای اخیر دوباره فعالیت در این رسانه را از سر گرفت و بعد از جدایی مجدد نیز با اعتبار و شهرتی که از همین فضا در سالهای زیادی در میان مردم یافته بود، به برنامهسازی در فضاهای دیگر غیر از صداوسیما پرداخت. موضوع زیر سوال بردن تخصص و حرفه افراد نیست اما راهبردهای بیقاعده رفتاری در رسانههای اجتماعی آنها را بهسادگی میتوان موردبررسی قرار داد. درحالیکه سیستم قضایی کشور در پاسخ به این رفتار افراد دارای تریبون و دنبالکننده در این فضا، پاسخی قانونی و درخور دارد، بد نیست نگاهی به نحوه حضور و بیان دیدگاههای رضا رشیدپور به عنوان نمونهای از افراد موجه و دارای شهرت اعتبار مثبت در نظر عموم مردم بیندازیم.
او علاوهبر آنکه در این فضا از مواضع و سیاستهای اصلی نظام جمهوری اسلامی دفاع میکند اما کاملا بیپروا و گاه با انتشار محتواهای موهن دست به انتقادات شخصی زده و علاوه بر آن پای شوخی را به اهانت به افراد و سیاستهای اساسی باز کرده است. بدتر از همه آن است که چنین افرادی برای حفظ ظاهر موجه، موضع اصلی را بر پایه جریان حاکم استوار میکنند و بعد در همان قالب دست به اهانت و تمسخر میزنند و در نتیجه مخاطب را در فضای بمباران رسانهای فعلی بیش از پیش گمراه کرده و به ابراز خشم در این فضا وامیدارند. جالب آنکه او در این فضا ازدستدادن به دست ترفندهای رسانهای زرد نیز دریغ نکرده و در آخرین نمونه آن در تبلیغ ویروسی فیلم «سال گربه»، خبر فوتش را در رسانهها دیدیم که موفق شد توجه مخاطبان زیادی را به خودش جلب کند.