۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۸

الناز برکاتی_ خبرنگار گروه فرهنگ: در روزهایی که تولید یک اثر نمایشی ازلحاظ اقتصادی و محدودیت‌های ممیزی دشوار است، خلق یک نمایش باکیفیت و استاندارد که حرفی برای گفتن داشته باشد، امری دلپذیر است. می‌توان نمایش «توافق‌نامه » را یک اثر استاندارد از اجرای نمایشنامه‌ای دانست که هم توده‌ها را خطاب می‌کند و هم به فضای روشنفکری فرانسه بی‌اعتنا نیست. «توافق‌نامه » نمایشنامه‌ای است رئالیستی از رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس بنام فرانسوی، فیلیپ کلودل، که در لباس طنز تصویری از رفاقتی پر از فرازونشیب را ارائه می‌کند؛ رابطه‌ای که در آن معنای دوستی چنان بی‌اعتبار شده که هر لحظه باعث غافلگیری مخاطب می‌شود.

آگاه: این موقعیت حاصلی است از جهان و تاثیرات اجتماعی و سیاسی پیرامون شخصیت‌های نمایش که به‌خوبی تنش‌های سیاسی یک جامعه پیشرفته اما بحران‌زده اروپایی را در دهه۸۰ میلادی بازنمایی می‌کند. جامعه‌ای که در آن همه‌چیز براساس سود و زیان بنا شده و همین امر حتی دوستی ۳۰ساله‌ای را تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهد. ماجرای نمایش در رابطه با دو دوست است به نام‌های «دنی» و «مارتن» که بعد از مدت‌ها در خانه‌ دنی به انتظار فردی نشسته‌اند به نام «دووال» که مشتری خرید خانه است. دنی از مارتن می‌خواهد که شرط رفاقت ۳۰ساله را به جا آورده و با حضور خویش، فروش خانه را تسهیل کند. در این فرآیند دشوار معامله و امضای توافق‌نامه مابین فروشنده و خریدار، ناگزیر رازهایی نامکشوف از دوستی طولانی دنی و مارتن افشا شده و رابطه دوستانه این دو را تنش‌آلود می‌کند. درواقع با هجوم سرمایه‌داری نئولیبرال و مادی‌شدن تمام عرصه‌ها در دهه۸۰ میلادی، این وضعیت تنش‌آلود و رازورزانه در اقتصاد شدت بیشتری یافته و برای مثال، خرید و فروش یک خانه قدیمی را به امری دشوار و نه‌چندان صادقانه بدل کرده است. در این معامله مولفه‌ای که به یاری دنی و مارتن می‌آید و امضای توافق‌نامه را با تمامی مسائل پیش‌آمده تسهیل می‌کند مربوط است به نویسنده و بازیگر بودن این دو نفر. به دیگر سخن، دنی و مارتن از طریق اجرای نقش‌های واقعی و خیالی در مقابل خریداری چون دووال، توهمی از یک واقعیت ناموجود اما مطلوب را برمی‌سازند که چنان پرقدرت است که برای دووال چاره‌ای غیر از امضا کردن توافق‌نامه باقی نمی‌گذارد.

کارگردانی متعهد 

کوروش سلیمانی در این نمایش کاملا به نمایشنامه متعهد مانده و از بیهوده‌گویی پرهیز کرده است. این امر موجب خلق نمایشی تاثیرگذار شده است، شاید در برخی از لحظات دچار ملال ناشی از طولانی بودن دیالوگ‌ها شویم اما این پرهیز موجب شده تا درنهایت مخاطبان سالن را با رضایت ترک کنند. نمایش «توافق‌نامه» که سال گذشته با اقبال بسیاری مواجه شد، این شب‌ها نیز در تماشاخانه ملک بر صحنه آمده، مصداق بارز وفاداری قابل ستایش یک کارگردان ایرانی در مواجهه با یک نمایشنامه خوش‌ساخت فرانسوی است. کوروش سلیمانی به ترجمه خوب و روان شهلا حائری اعتماد کرده و با شیوه کارگردانی خویش، در تلاش است تماشاگر طبقه متوسط نمایش خویش را با فضای سیاسی و اجتماعی فرانسه در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری۱۹۸۱ آشنا کند؛ البته شاید بتوان گفت این وفاداری حداکثری نوعی محافظه‌کاری اجرایی است اما بااین‌حال کوروش سلیمانی را هم به‌عنوان بازیگر و هم به‌عنوان کارگردان می‌توان نتیجه‌ای درستی از تئاتر دانشگاهی دانست. در زمانه‌ای که بیشتر شاهد خلق آثار بیرون‌زده از چارچوب‌ها هستیم، تماشای نمایشی چنین بی‌تکلف و به دور از اضافه‌گویی‌ها نور امید را در دل مخاطب زنده نگاه می‌دارد.

اجزایی موبه‌مو 

طراحی صحنه در نمایش «توافق‌نامه» از اجزایی محسوب می‌شود که نمی‌توان نادیده گرفت. صحنه‌ای که پیش روی تماشاگر قرار می‌گیرد کاملا مطابق با اجزای صحنه‌ای است که نویسنده‌ اثر آن را در متن نمایشنامه تشریح کرده است (چندین جعبه بسته‌بندی‌شده و یک یخچال و یک مبل راحتی). دیوارهای سبز، سقف شیروانی، لامپ نئونی متصل به پنجره، همگی به‌خوبی خانه‌ای متعلق به طبقه متوسط جامعه در دهه۸۰ فرانسه را توصیف می‌کند. جعبه‌های چوبی پخش‌شده در صحنه نیز نشانی است از رفتن، نماندن و عدم تعلق که می‌توان این بی‌تعلقی را زنجیروار در بخش‌های دیگری از این نمایش اعم از رابطه‌ دوستانه که به تصویر کشیده می‌شود، دید.

بازیگرانی در خدمت اجرا 

بازی بازیگران در خدمت اجراست. بهنام تشکر در نقش دنی، کورش سلیمانی به‌عنوان مارتن و رامین ناصرنصیر که نقش دووال را بازی می‌کند در هماهنگی با یکدیگر، با مهارت توانسته‌اند تضادها، تنش‌ها و همدستی‌های شخصیت‌های فیلیپ کلودل را به نمایش بگذارند. بازی بازیگران نیز مانند اجزای دیگر این نمایش، اندازه بودن را روایت می‌کند. شاید می‌توان گفت رامین ناصرنصیر در صدر این اندازه بودن‌هاست. بدون هیچ اضافه‌کاری و تیپ‌سازی چنان مردی معمولی را به نمایش درمی‌آورد که حتی لحظه‌ای این فرصت را به تماشاگر نمی‌دهد که در صحنه رامین ناصرنصیر را ببیند. تنها شخصیت «دووال»، مردی زودباور و ساده‌دل دیده می‌شود. شخصیتی که نمادی است از آن بخش جامعه که به سبب حل شدن در مشکلات طبقه‌ خود، زمانی برای پرداخت به هنر و تشخیص اثری خوب از بد را ندارد و با دیدن هر نمایشی تفاوتی بین واقعی بودن یا دروغ بودن آن نمی‌یابد. بهنام تشکر در نقش بازیگری ناموفق که خود را در همه‌ بخش‌های زندگی شکست‌خورده می‌بیند و تنها رسیدن به هدفش و فروش خانه‌اش برایش اهمیت دارد تا لحظه‌ای بتواند از درد عمیقی که زندگی به او متحمل ساخته رها شود. او برای بازی کردن یک بازیگر درجه متوسط تئاتر، در بسیاری از قسمت‌های نمایش بازی‌های اغراق‌آمیز و حرکاتی هیجانی از خود نشان می‌دهد که در چارچوب این کاراکتر قرار می‌گیرد.

استانداردی از نمایش 

درنهایت می‌توان گفت نمایش «توافق‌نامه»، استانداردی از اجرای یک نمایش است که هم توده‌ها را خطاب قرار داده و هم به فضای روشنفکری فرانسه بی‌اعتنا نبوده است. رئالیسمی دلپذیر که استقبال‌های خوب آن نشان از آن دارد که سلیمانی و گروه بیستون در این آزمون خوب عمل کرده است و حرف تازه‌ای برای گفتن دارد.