آگاه: هدف از تحول بنیادین در آموزش و پرورش این است که این نظام بهگونهای مستقر شود که برونداد آن براساس الگوهای مطلوب نظام جمهوری اسلامی باشد و آن اهدافی را که در قانون اساسی، تعالیم دین مبین اسلام و رهنمودهای امام راحل و مقام معظم رهبری طراحی شده است محقق کند.
براساس آموزههای دین اسلام، انسان خلیفهالله روی زمین است و وظیفه نظام آموزش و پرورش تربیت این خلیفهالله و در واقع انسانسازی است که برای این منظور لازم است الگویی جامع و همهجانبه ارائه شود؛ بهگونهای که سرانجام در عرصههای مختلف براساس الگوی اسلامی، استعدادهای این انسان رشد کرده باشد. این انسان مطلوب اسلامی، باید برونداد نظام آموزش و پرورش به شمار آید.
چنانچه در جامعهای که انقلاب میکند، نظام آموزشی براساس ایدههای انقلاب دگرگون و متحول نشود و از سوی دیگر، این تحول بیتوجه به فلسفه انقلاب انجام شود، این جامعه بهتدریج دچار گسست فرهنگی میشود؛ یعنی نسل آینده براساس الگوهای گذشته رشد مییابند؛ ازاینرو بین نسلی که انقلاب کرده و نسل آینده که براساس الگوی غیرانقلابی تربیت شده است، فاصله ایجاد میشود. بر این اساس بالطبع عمیقترین مرحله تکامل و تعمیق یک انقلاب، ایجاد تحول بنیادین و اساسی در حوزه فرهنگ بهویژه آموزش و پرورش و در حوزه نظام تعلیم و تربیت است.
بهدنبال پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، در نخستین گام، تحول در عرصه سیاسی اتفاق افتاد. این تحول در گامهای بعدی در نظام اقتصادی براساس الگوی اسلامی ایجاد شد و از بطن آن، اصل۴۴ و سایر راهکارهای کارگشای اقتصادی متولد شد اما اصلیترین و عمیقترین مرحله این است که نظام تعلیم و تربیتی دگرگون شود؛ نظام آموزش و پرورش کنونی کشور متاثر از سیطره و حاکمیت فرهنگ اروپایی است و درحقیقت اعتباربخشی نظام، ارزشها، فرهنگ، زبان، آداب و رسوم سنتی کشور در آموزش و پرورش را تا حدودی نادیده میگیرد یا نفی میکند، زیرا براساس نیازهای دنیای صنعتی غرب و با رویکرد فلسفه غرب به انسان، طراحی شده است. نظام آموزش و پرورش کشور باید براساس الگوی بومی طراحی شود تا ضمن دستیابی به نتیجههای مطلوب، انقلاب اسلامی نهادینه شود.
گام نخست در این عرصه، باور مواردی است که بهعنوان ضرورت بیان شد و درحقیقت مقام معظم رهبری نیز به آن اشاره کردند. نظام آموزش و پرورش ما در طول چهار دهه پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با اصلاحاتی در حد دگرگونیهای جزئی همراه بوده است و بر این اساس، آنچه در برنامهریزیها و مواد درسی رژیم طاغوت وجود داشت، هماکنون در مدارس کشور جاری نیست و تغییر و تحولهایی انجام شده، اما این تغییر و تحولها اساسی، عمیق و بنیادین نبودهاند.
بنیادین به این معناست که اصولا باید به نقطه آغاز و فلسفه تعلیم و تربیت بازگشت؛ در واقع فعالیت کنونی در زمینه آموزش و پرورش، نوعی مونتاژ و بازتولید است، یعنی آن بخشهایی از الگوی بیگانه که با ارزشها و مبانی دینی کشور همخوانی ندارد و در تضاد است، حذف و موضوعهای متناسب با ارزشهای اسلامی جایگزین آن میشود؛ بر این اساس این تغییرها در نظام دگرگونی ایجاد نمیکند و برای تحول در نظام آموزش و پرورش لازم است، همه عوامل تعلیم و تربیت به گونهای همسو شوند تا یک هدف واحد را تعقیب کنند.
همه عوامل در نظام آموزش و پرورش کنونی کشور به گونهای طراحی شده است تا یک انسان مطلوب غرب را طراحی کنند، این در حالی است در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی باید عوامل به گونهای در کنار هم چیده شوند که برونداد آن انسان مطلوب اسلام باشد؛ برای این منظور باید به فلسفه تعلیم و تربیت بازگشت؛ نظام آموزشی کنونی براساس فلسفه و تلقی غرب از انسان طراحی شده است؛ از این رو باید بررسی شود که اسلام چه تعریفی از انسان دارد و فلسفه تعلیم و تربیت در اسلام چیست و براساس فلسفهای که اسلام ارائه میکند، ضرورتها با همت صاحبنظران نهادینه شود.
باید پذیرفت که اصلاحات مانند جابهجایی در چند اداره کل و معاونت کارساز نبوده و این نوع اصلاحات ساختاری بههیچوجه پاسخگوی نیاز تحول بنیادین نیست. رهنمودهای عمیق مقام معظم رهبری درباره تحول بنیادین در آموزش و پرورش بعضا با یک نگاه سادهاندیشانه و تفسیر سادهانگارانهای روبهرو میشود که افراد تصور میکنند با چند دگرگونی جزئی، تحول بنیادین موردنظر ایشان را محقق کردهاند.
به اعتقاد بنده، نبود باور و نگاه عمیق به رهنمودهای مقام معظم رهبری درباره تحول بنیادین در آموزش و پرورش، چالش اصلی است؛ از این رو باید در وهله نخست، منویات و منظور نظر ایشان درباره تحول بنیادین درک شود، با دستیابی به این معنا و درک، در گام بعدی باید فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی تدوین و الزامهای این فلسفه شناسایی شود تا تحول کاملا مستقل و متکی بر فلسفه، ایدهها و تجربههای بومی نظام تدوین شود؛ البته میتوان در این زمینه از تجربههای دنیای امروز در این زمینه استفاده کرد.
همچنین یکی دیگر از مهمترین و اساسیترین چالشها در مسیر ایجاد تحول بنیادین در آموزش و پرورش، اصلاح نگاه و رویکرد به معلم، تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش است؛ یعنی دیدگاهی که به نظر میرسد در بین بعضی از دولتمردان و بعضی از افراد جامعه و مسئولان غلبه دارد. این در حالی است که به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری، هدف آموزش و پرورش این است که انسان خام را به انسان مفید تبدیل کند؛ یعنی انسان را براساس فطرت الهی پرورش دهد که با نگاه جزئینگری که تربیت را فقط تربیت نیروی انسانی تعریف میکند، تفاوت بسیاری دارد.
بعضی دیدگاهها درباره معلم و آموزش و پرورش، یک نگاه غیرتربیتی و فانتزی است، یعنی گروهی تصور میکنند معلم مراقب بچههاست، برخی دیگر معلم را بهعنوان انتقالدهنده علم و دانش تلقی میکنند که لازم است تمامی این دیدگاهها اصلاح شود. افزون بر آن، چالشهای اقتصادی نیز پیش روی ایجاد تحول بنیادین در آموزش و پرورش وجود دارد که نیازمند یک حمایت ملی است؛ البته چنانچه چالش دیدگاه برطرف شود، چالشهای بعدی نیز اصلاح میشود.
در دوران تصدی بنده در وزارت آموزش و پرورش، ستاد تحولات بنیادین در آموزش و پرورش تکمیل شد که براساس نگاه بلند و درازمدت، تلاش کرد از گام نخست تحول را از فلسفه تعلیم و تربیت آغاز کند و یک پیشنویس اولیه بهصورت مجموعهای مفصل بهعنوان فلسفه تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام تهیه کرد و در ادامه آن جلسههایی کارسازی برگزار شد.