آگاه: یکی از مباحث مهمی که در عرصه جامعهشناسی سیاسی موردتوجه قرار میگیرد، نسبت مردم با نظامهای سیاسی است، اینکه مردم در اداره و تعیین سرنوشت نظامهای سیاسی، چه مقدار و چگونه نقشآفرینی میکنند؟
یکی از مدلهای مرسوم در جوامع غربی برای تعیین نسبت مردم و نظام سیاسی، نوعی از دموکراسی است که مبتنی بر ارزشهای اومانیستی و سکولاریستی است و از حیث نگاه هستیشناختانه، انسان را صرفا موجودی لذتجو ترسیم میکند که طبیعتا باید بیشترین حد ممکن از لذت را برای او فراهم کرد؛ البته خود غربیها در این روزگار با پی بردن به آسیبهای این مدل به سمت دوره پساسکولاریسم گام برمیدارند. در مدل لیبرالیستی دموکراسی، مردم در ظاهر صاحب حق رأی و انتخاب هستند، اما درحقیقت تنها مهرههای مصرفگرایی هستند که در یک فضای رسانهای و ذهنی مهندسیشده، مبتنی بر انگیزههای خودخواهانه و با رویکردی فردگرایانه دست به انتخاب میزنند.
نوع دیگری از ارتباط مردم با نظام سیاسی را در نظامهای فاشیستی و استالینیستی شاهد بودیم. مردمی که تحت سختگیرانهترین آموزشهای حزبی، شستوشوی مغزی شده بودند و صرفا ابزارهایی برای تحقق ایدههای رهبران حزب به شمار میرفتند. کارکرد آنها بیشتر هیجانی-نمایشی و تحکیمکننده دیکتاتوری حزب حاکم بود. مخالفان وضع موجود هم به دردناکترین شکل ممکن از صحنه حذف میشدند.
در این چنین دنیایی، بارقه نویی رخ داد. اتفاق جدیدی که با ظهور امام خمینی(ره) در عرصه اندیشه سیاسی افتاد این بود که حضرت امام(ره)، دموکراسی را نه بهعنوان یک مدلِ مبتنی بر سکولاریسم و اومانیسم، بلکه بهعنوان روشی برای اداره جامعه دینی و خدامحور آن هم منبعث از عمق متون مقدس دینی تعریف کرد.
امام در نظریه سیاسی خود، توانست مدلی از دموکراسی را ارائه دهد که کاملا ریشه در اندیشه دینی داشت. امام توانست با خلاقیت و نواندیشی و فهم عمیق و اجتهادی از موضوعات دینی، با محوریت دو مفهوم «حق» و «مسئولیت»، جایگاه مردم در اداره نظام سیاسی را بر مبنای متون دینی تئوریزه کند.
توجه داشته باشید که امام، نقش مردم در حکومت را از غرب وام نگرفته است، اینگونه نبوده که چون نقش مردم در حکومت در زمانه امام(ره)، یک ارزش پذیرفتهشده بوده است، امام هم این ارزش را پذیرفته، خیر، امام(ره) این ارزش را از نص دینی برداشت کرده است، بدون تاثیرپذیری از زمانه. وقتی نصوص دینی ما به صراحت مردم را نسبت به مفاسد جامعه مسئول میداند، تحت عنوان فقهی امربهمعروف و نهیازمنکر، آنها را هم محق و هم مکلف در احقاق عدل و ابطال ظلم میداند، مسلما این حکم شرعی جز با مشارکت تامه مردم در تمام وجوه حکمرانی قابل اجرا نیست. امام توانست با نگاهی دقیق و اجتهادی به لوازم و نتایج احکام دینی، حضور واقعی و سرنوشتساز مردم در حکمرانی را بهعنوان یک واجب شرعی از متون دینی استخراج کند.
مردم در اندیشه امام، یک موضوع زینتی نیستند، متن اصلی حکمرانی هستند. در بسیاری از حکومتهای دنیا، مردم یک سالاد فرمایشی برای تزیین نظام سیاسی هستند، درحالیکه امام به حقیقت به نقش اصلی مردم و صحنهگردانی اصلی مردم باور داشت.
در اندیشه امام، اسلامیت و جمهوریت از هم قابل تمایز نیستند، درهم تنیده هستند، مردم، شکل حکومت را تعیین میکنند، اراده خود را بر آن حاکم میکنند، و اینها همه در ظرف اسلامیت صورت میگیرد، اسلامیت اراده مردمی را جهت میدهد.
رهبر معظم انقلاب تعبیر زیبایی داشتند که اگر کسانی به عللی در انتخابات شرکت نکنند، این نهتنها تضعیف مردمسالاری، بلکه تضعیف اسلامیت نظام هم هست، دشمن نهتنها همت خود را مصروف ضربه به اسلامیت نظام کرده، بلکه تلاش میکند تا به جمهوریت نظام هم ضربه بزند. شما در تاریخ ۴۲ساله انقلاب اسلامی میبینید که انتخابات هیچگاه تعطیل نشد، حتی در بدترین شرایط، زیر موشکباران دشمن هم انتخابات با حضور گسترده مردم برگزار میشد، چرا؟ چون حضور مردمی در صحنه، دیگر برای مردم ما صرفا فعالیتی مبتنی بر عقلانیت ابزاری نیست، بلکه یک عمل صالح دینی است.
نظریه مردمسالاری دینی، افقهای جدید دیگری را هم برای مردم ایران گشود و آن هم دولتسازی، جامعهسازی و نهایتا تمدنسازی، متکی بر یک بستر دینی است. از این نکته نباید غفلت کرد که نظریه مردمسالاری دینی و آنچه جمهوری اسلامی داعیهدار آن است، فقط به یک حوزه سیاسی محدود نمیماند، بلکه خود بهمثابه یک روش اجتهادی است که میتواند در تحقق جامعه و دولت و نهایتا تمدن اسلامی نیز مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
نظریه سیاسی امام خمینی(ره)، محدود به حوزه تئوری و کتاب باقی نماند و با استقبال گسترده توده مردم مسلمان، بهعنوان یک ایده مترقی دینی لباس تحقق به خود پوشید، همان چیزی که ما اکنون بهعنوان مردمسالاری دینی و نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه هستیم.
نظام جمهوری اسلامی که یک نظام مردمسالار دینی است، براساس اندیشههای امام و رهبری، دو کارویژه و ماموریت دارد که من از اولی تعبیر به کارویژه عام میکنم و از دومی تعبیر به کارویژه خاص.
کارویژه عام نظام مردمسالار دینی با همه نظامهای سیاسی دنیا مشترک است. جمهوری اسلامی موظف است که آزادیهای مشروع مردم را تامین کند، قسط و عدل را گسترش دهد، بیشترین رفاه ممکن را برای مردم به وجود بیاورد، زمینه کسبوکار و اشتغال مردم را فراهم کند، از محیط زیست پاسبانی کرده و به بهترین شکل ممکن بهرهوری از آن را رقم بزند، اینها مسئولیتهایی است که مثل همه نظامهای سیاسی دیگر دنیا متوجه جمهوری اسلامی است.
باوجوداین، رسالت جمهوری اسلامی به اینجا ختم نمیشود، جمهوری اسلامی یکسری کارویژههای خاص هم دارد که فصل ممیز این نظام با نظامهای سیاسی دیگر است. کارویژه خاص جمهوری اسلامی، زمینهسازی برای سعادت ابدی مردم است. بسیاری از نظامهای سیاسی دنیا، مردم را یله و رها وامیگذارند تا خودشان بتوانند در پوشش این رهایی و هوسرانی مردمی، به منافع حزبی و سیاسی خود برسند، اما جمهوری اسلامی اینگونه نیست، زمینهسازی برای ایجاد یک محیط سالم و مساعد برای رشد معنوی و اخلاقی جامعه را از کارویژههای خود میداند؛ البته توجه داشته باشید این به معنای تحمیل ارزشهای موردپسند حکومت به مردم نیست، قرار نیست چیزی با زور و تحمیل به مردم منتقل بشود، بلکه قرار است که محیط زندگی مردم برای سعادت آماده و مساعد و برای شقاوت محدود و نامساعد بشود. مردم بهطور طبیعی با زندگی در حکومتی که در راه حاکمیت اسلام تلاش میکند، بهصورت طبیعی و در امتداد سنتهای وعده دادهشده الهی، مسیر سعادت را طی کنند. امامخمینی به سنتهای الهی معرفت داشت؛ یعنی به سنتهای الهی باور و ایمان داشت و آنها را با دلیل و منطق توجیه میکرد و سنتهای الهی را صادقانه مورد توجه قرار میداد؛ یعنی باور قادر موجه در سنتهای الهی بود. رهبری میفرمایند همان سنت الهی که در گذشته به کمک مردم ایران آمد، امروز هم میتواند به کمکمان بیاید. امام خمینی به وعدههای الهی باتوجهبه نصرت الهی ایمان و اعتقاد راسخ داشت و لذا با همه وجود و با نشاط و با انرژی در میدان بود که حتما کار به نتیجه میرسد و باید به قلههای اقتدار و خودباوری رسید.
نکته پایانی آنکه باید مراقب نفوذ فرصتطلبان به اسم انقلابیگری صوری باشیم.
حضرت امام(ره) نسبتبه رخنه و نفوذ فرصتطلبان در جبهه و جریان انقلاب اسلامی هشدار میدهند بهخصوص که در وضعیت امروز نیز ما هم باید مراقب نفوذ مویرگی شبکه فرصتطلب باشیم.
۳۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۷
دکتر عباسعلی رهبر ـ استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی