آگاه: برای خلق یک اثر هنری و به تصویر کشیدن آن، به تمام حواس و احساسمان نیاز داریم تا بتوانیم تصویری گویا از آنچه در سر میپروانیم به دیگران هدیه دهیم. کتابی که از آن حرف میزنیم، سرودههای معصومه گودرزی، شاعری است که برخلاف تمام تصاویر حیرتانگیزی که به تحریر درآورده، تاکنون هرگز جهان را ندیده است، اما چه زیبا توانسته آن را به تصویر بکشد. آنقدر که میتوان در فضای ذهن او گام برداشت و سرودههایش را به چشم دید.
شاعر نابینایی که جهانِ خودش را خلق کرده و دستهای ما را گرفته تا به دنیای خود ببرد. شعر، رودیست که در درونش جریان دارد و بیآنکه جهان را به چشم دیده باشد، با اشعار لطیفش به دنیای ما رنگی دیگر بخشیده است...
انگیزه و توانمندی این شاعر در بیان احساساتش مرا بر آن داشت تا پیش از چاپ و نشر آثارش، گپ و گفتی با وی داشته باشم و نظرش را درباره زندگی، شعر و شاعری بپرسم. او میگوید: اصولا شعر احساسی است که از دل برمیآید و مربوط به تجربههایی است که در زندگی از سر گذراندهایم و البته دلم میخواهد وقتی شعری از من خوانده میشود، مخاطبان لذت ببرند و عمق آن شعر را درک کنند. هر چند من برای بیان احساسم و همچنین تخلیه روحی در برابر ماجراهای زندگی شعر مینویسم تا آرامش بگیرم و تمام اشعارم در حال و هوای خاصی سروده شده است. شعر برای من مقولهای جدی است که دلم نمیخواهد آن را با طنازی آمیخته کنم. من بهطورکلی انسان جدیای هستم و دوست دارم در شعرهایم از پند و اندرز هم استفاده کنم شاید برای مخاطبانم مثمرثمر باشد.
درباره اوقات فراغتش میخواهم بدانم و او پاسخ میدهد: اوقات فراغت را معمولا یا شعر مینویسم یا متن ادبی. متاسفانه منابع اطلاعاتی برای نابینایان خیلی کم است و باتوجهبه علاقه من به ادبیات و اینکه دوست دارم اطلاعات بیشتری در این زمینه و سایر زمینهها کسب کنم اما دسترسی اندکی وجود دارد و اگر هم هست بسیار محدود است و ما از این موهبت محروم هستیم که هر کتابی را بتوانیم داشته باشیم؛ البته مجموعهای از روزنامه و ماهنامه وجود دارد که در اختیار ما قرار میدهند و استفاده میکنیم. اخیرا با رادیو در ارتباط هستم و در برنامههای موضوعمحور و مرتبط با رشته خودم شرکت میکنم و از نوشتههایم میخوانم و از نظرات عزیزان و اساتید هم بهره میبرم اما واقعیت این است که جهان من شعر است و من با شعر زندگی میکنم.
۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۳
سیدامین سقراطی ـ مدیر انتشارات ماه و سرو