آگاه: طی دو هفته اخیر، نظرسنجیهای مختلفی درمورد میزان مشارکت مردم در انتخابات و میزان اقبال مردم به هریک از ۶نامزد انتخابات ریاستجمهوری ازسوی مراکز مختلف نظرسنجی منتشر شد؛ نظرسنجیهایی که نتایج آنها شباهتی با یکدیگر نداشت. در این نظرسنجیها که گاه ازسوی موسسات افکارسنجی معتبر صورت گرفته بود، میزان اقبال مردم به برخی از نامزدها طی بازههای زمانی مختلف بهصورت غیرواقعی مطرح میشد تا آنجا که حتی برخی از آنها ازسوی نهادهای ذیربط تکذیب شد. بااینحال به نظر میرسد در برخی از این نظرسنجیها سوگیریهای حزبی و جناحی نیز نقش داشتهاند.
تنور داغ نظرسنجیها
نظرسنجیها یکی از آن موضوعاتی است که در زمان انتخابات تنورش داغ میشود. این روزها در هر یک از اپلیکیشنها میبینیم که یکی از نامزدها به ریاستجمهوری رسیده است. اما ماجرای نظرسنجیها به اینجا ختم نمیشود. در نظرسنجیها علاوه بر آنکه میزان مشارکت یا عدم مشارکت مردم در انتخابات را ارزیابی میکنند، در قالب سوالاتی دلایل عدم شرکت یا ارزیابی مردم از وضعیت موجود را نیز ارزیابی میکنند. از سوی دیگر، با نظرسنجی به میزان نقش احساسات و عواطف در انتخابات نامزد موردنظر پی میبریم یا آنکه میزان تاثیرگذاری شخصیتها یا گروههای سیاسی برآورد میشود و حتی چگونگی تاثیر عملکرد نامزدهایی که برای بار دوم شرکت میکنند بر تغییر یا ثبات رأی مردم آگاهی نیز مشخص میشود. در برخی موارد نمیتوان نظرسنجیها را بهطور کامل موثق و بینقص در نظر گرفت و گاهی نظرسنجیها در تطابق با واقعیت با خطا روبهرو هستند. برای بررسی تاثیر نظرسنجیها در مشارکت مردمی در انتخابات دولت چهاردهم با کیوان لطفی، آگاه و مدرس حوزه ارتباطات گفتوگو کردیم.
در این دوره از انتخابات، تنور نظرسنجیها در فضای مجازی بیشازپیش داغ شده است و در هر یک از رسانههای اجتماعی چه داخلی و چه خارجی یکی از نامزدها به مسند ریاستجمهوری رسیدهاند، این نظرسنجیها قابل استناد است؟
پیش از اینکه به نظرسنجی بپردازیم باید دو بستر پیشینی شبهعلم و بستر دوقطبی را مورد بررسی قرار دهیم. با دوقطبی شدن فضای جامعه و رایج شدن شبهعلم نظرسازی بروز و ظهور پیدا میکند. درباره انتخابات ایران نمونهای گرفته میشود که معرف جامعه باشد. زمانی که نمونه معرف جامعه میگیریم با یک نظرسنجی درست میتوانیم روی جامعه اثر بگذاریم. دموکراسی یعنی نمایندگی اکثریت و قرار بر آن است که انتخابات، نمایندگی اکثریت باشد. زمانی که بستر به سویی میرود که نظرسنجیهایی برپا میشود که نمونهای از جامعه را نمایندگی نمیکند. درنتیجه هرکس از اطرافیان خودش نظرسنجی میکند. هر قطب از آن دو قطب جامعه که پیش از انتخابات شکل گرفته است در بستر شبهعلم نظرسنجی میکنند و چون نمونه معرفی شکل نگرفته است، نظرسنجی قابلیت تعمیم به جامعه آماری ندارد و به نظرسازی و یکی از شاخصهای شبهعلم تبدیل میشود.
نظرسنجیهای شبهعلمی
شبهعلم یعنی هر شخص در هیبت یک آدم علمی تصمیم به پیشگویی میگیرد. درحالیکه طبق قواعد علمی در حوزه علوم اجتماعی، پیشبینی میکنیم، نه پیشگویی. کار علم پیشبینی است و کار شبهعلم پیشگویی. در یک بستر دوقطبی شبهعلم در فضا حاکم میشود و نتیجه آن است که قواعد نظرسنجی رعایت شده اما چون بستر اولیه فراهم نبوده، نمونهای گویا برای جامعه نیست. اینگونه هر شخص برای خودش برای قطب خودش نظرسازی میکند. این میشود که «خودم گویم خودم خندم عجب مرد هنرمندم!» پیشبینی در حوزه علمی از روی اطلاعات و بستر سالم و بدون سوگیری میآید اگر بنا باشد که در یک قطب نمونه معرفی نداشته باشیم سوگیری وجود دارد، حتی اگر اسمش نظرسنجی باشد و مرجعی ظاهرا جامع این نظرسنجی را به راه انداخته باشد.
آن مرجع جامع چه زمانی میتواند مرجعیت مقبولی داشته باشد؟
زمانی که با روشهای علمی قابلرجوع و برآمده از اجماع بتواند نمونه درستی داشته باشد. این یعنی آنکه از جامعه ۸۰میلیونی ایران ۲۶۰نفر را با قاعده انتخاب کنم و آن ۲۶۰نفر معرف ۸۰میلیون نفر باشد. این کاری علمی است و پیشبینی صورت گرفته است. نباید در یک فضای دوقطبی در بستر علم دست به پیشگویی زد، ولو با ابزارهای رسمی.
نظرسنجیها چقدر روی دوقطبی شدن جامعه و میزان مشارکتها تاثیر میگذارد؟
در ارتباطات مبحثی به نام مواجهه گزینشی وجود دارد که افراد انتخاب میکنند در معرض چه رسانهای قرار بگیرند. وقتی مواجهه گزینشی باشد، طبق نظریه ناهماهنگی فستینگر، مخاطب تمایل دارد عدم ثبات و تردید خودت را به سطح بالاتری از ثبات برساند، یعنی در فضایی مردد قرار گرفته و تصمیم میگیرد تا از این تردید عبور کند و به تصمیم برسد. این همان رأی قشر خاکستری است که در انتظارند تا تصمیم نهایی بگیرند. زمانی که بستر جامعه دوقطبی باشد و شبهعلم حاکم باشد، مردم در یک مواجهه گزینشی به رسانه موردعلاقه خودشان رجوع میکنند و این امر تنها مختص دوره انتخابات نیست.
مرجعیتی برای تضارب آرا
بحث دیگر مرجعیت رسانه است و اینکه چقدر مرجعیت رسانه امروز تقویت شده است. زمانی که رسانههای فارغ از جانبداری و رسانههای غیرحزبی و دقیقا ملی عمل کنند، آنگاه رسانه دارای مرجعیت میشود. ملی نه به معنای دسترسی عمومی داشتن، بلکه به معنای تریبون داشتن و گفتن در فرصت برابر، ملی به معنای تضارب آرا، به آن معنا که هر بیصدایی در جهان تریبون پیدا کند و در جهان صدادار شود. زمانی که مرجع رسانهای ضعیف است افراد مجدد در دام مواجهه گزینشی میافتند و اینگونه میشود که وقتی مخاطب وارد هر اپلیکیشنی میشود، یکی از این ۶نامزد برنده شده است. در واتساپ نامزد شماره۱ در ایتا نامزد شماره۲ و... و هر دو مدعی هستند که نظرسنجی با نمونه گرفتهشده و براساس آن، این نظر جامعه است.
برای خروج از جامعه دوقطبی چه پیشنهادی دارید؟
باید در ابتدا مرجعیت رسانه تقویت شود، رسانههایی که فراتر از منافع، لوگوی معتبری داشته باشند. همه افراد از طیفهای گوناگون آن رسانه را معتبر بدانند. از سوی دیگر، مراجع علمی که نظرسنجی میکنند عاری از شبهعلم شوند، یعنی تقویت یک نگاه علمی و غیرجانبدارانه و مبتنی بر دادهها. زمانی که نگاه علمی در مجامع علمی و مرجعیت رسانه تقویت شدند و در بستر اجتماعی شکاف و دوقطبیگرایی کاهش پیدا کرد، روزی میرسد یک رسانه معتبر به اعتبار یک مرکز علمی معتبر مرجعی برای شهروندان میشود و قشر خاکستری که هنوز برای رای خود تصمیم نگرفتهاند به آن رسانه و آن مرکز علمی رجوع و اعتماد میکنند. آن زمان با نظرسنجی فارغ از شبهعلم و جانبداری و مبتنی بر نمونه مواجه هستیم. این است که جامعه آماری ایران را پوشش میدهد. امیدوارم روزی برسد که رسانهها معتبر و مجامع علمی، علمی شوند. شکاف موجود و بیاعتمادی به جامعه آسیب میرساند، اگر سرمایه اجتماعی تقویت شود میتوان بر این شکاف غلبه کرد.
انتخابات فرصتی برای همبستگی و انسجام ملی و شرکت در تعیین سرنوشت و آینده کشور است. مشارکت حداکثری و برگزاری انتخابات باشکوه بهنوعی تضمین آینده کشور و پشتوانهای مستحکم برای نظام است. رسانهها در عرصه انتخابات باید توجه داشته باشند که رسانههایی موردوثوق و اعتماد مردم هستند که در انعکاس اخبار و اطلاعات، صداقت و درستی را مبنای کار خود قرار میدهند و از افراط و تفریط پرهیز میکنند.