آگاه: حضرت فاطمه(س) بعد از فوت پدر شب و روز بر مصیبت ایشان میگریستند و زمانی که همسایهها معترض میشوند امیرالمومنین(ع) در حمایت از همسر خود بیت الاحزان را بیرون از مدینه برای حضرت میسازند که البته آنجا نیز به دست دشمنان تخریب میشود و حضرت زهرا(س)، دوباره به منزل بازگشته و در خانه خود به اقامه عزا میپردازند؛ البته سنت روضه خانگی صرفا محدود به این بانوی بزرگوار نیست و اگر کمی جلوتر برویم، به اولین عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) یعنی حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) بر میخوریم که نخستین مجالس را در مدینه بهشکل همگانی برگزار کردند. بهطورکلی عزاداری از همان دوران اهلبیت(ع) وجود داشته و امامصادق(ع) نقش بسیار مهمی در راهاندازی روضههای خانگی برای سیدالشهدا(ع) ایفا کردهاند.
روضههای خانگی بهرغم همه سادگیهایشان اثرگذاری و برکات زیادی به همراه دارند و پایه و اساس شکلگیری بسیاری از اعتقادات مذهبی هستند؛ از حفظ و نشر محبت اهلبیت(ع) و فرهنگ عزاداری گرفته تا زمینهسازی برای پرورش نسلی حسینی که همهوهمه از برکات روضههای خانگی به شمار میروند. روضههای خانگی ازجمله میراثهای ماندگار محرم در ایران و شهرهای مختلف ایران است که سابقهای نزدیک به عمر خود محرم و گرامیداشت یاد و خاطره سالار شهیدان در کربلا دارد. روضه خانگی یعنی یکدل شدن یک خانواده و حتی یک محله برای احیای امری که شاید قدمتی طولانیتر از سن اعضای آن دارد. یعنی صفای جمعی که دور از نور پروژکتورها، به نور خلوص نیت منور شدند و گرچه چشم دوربینهای فراوانی آنها را نمیبیند، اما از چشمان حسین(ع) و علمدارش دور نیستند، «مجلس پردهنشینان» روایتی از روضههای خانگی در ماه محرم و صفر است که به همت دو بانوی عکاس کشورمان، طاهره بابایی و تهمینه رحمانی در سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ عکاسی شده است. این نمایشگاه از امروز ۲۳تیرماه به همت خانه عکاسان و در گالری شماره یک افتتاح میشود و تصاویری از روضههای خانگی در چهارسال اخیر در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد. به همین منظور با تهمینه رحمانی، یکی از عکاسان این نمایشگاه به گفتوگو پرداختیم.
عکاسی را از چه زمانی شروع کردید و چرا از میان سوژههای متفاوت سوژههای عکاسی اجتماعی توجه شما را جلب کرد و دست به عکاسی در این حوزه زدید؟
از دوران دبیرستان به حوزه هنر علاقهمند بودم اما خب در دهه۶۰ و دوره ما فضا چندان برای اینکه خانمها در هنرستان مشغول به تحصیل شوند، مناسب نبود. مادر من هم مخالف بود به همین دلیل آن زمان در رشته ریاضی مشغول به درس خواندن شدم و در دوران دانشگاه هم فیزیک مهندسی خواندم اما پس از پایان دوران چهارساله کارشناسی، علاقهای به ادامه تحصیل در این رشته نداشتم. پس از گذشت دو تا سه سال به عکاسی علاقهمند شدم. بهواسطه اینکه پدرم در فضای فیلم و عکس فعالیت میکرد آشنایی اندکی با این فضا داشتم. تصمیم گرفتم در این رشته درس بخوانم و در دانشکده خبر مشغول به خواندن رشته عکاسی شدم. سال۹۷ که فارغالتحصیل شدم وارد فضای عکاسی خبری شدم و با رسانههای گوناگون فعالیت کردم و کمکم متوجه شدم که به عکاسی اجتماعی علاقه بیشتری دارم.
در این پروژه که چهارسال طول کشیده است چه کسانی به شما کمک کردند؟
افراد بسیاری در این مسیر همراهم بودند اما آقایان متشرعی، اربابی و... بسیار در این پروژه به من کمک کردند. طرح «خیمههای حسینی» در لویزان که روضههای خانگی برگزار میکردند نیز در سال۱۴۰۰ کمک بسیاری به من کرد. ورود به روضههای خانگی در جنوب شهر تهران کمی سخت است و حتما باید با یک رابط وارد روضهها شویم و کسی از آن مجلس شما را بشناسد تا میزبان اجازه عکاسی دهد. در این مناطق، خانمهای جلسهای را پیدا کردم و از طریق کمک آنها توانستم بسیار خوب عکاسی کنم. در این دو سالی که طرح «سدره روضهخانگی» ازسوی دانشگاه امام صادق(ع) برپا شده است، بسیار به من کمک کردهاند و برخی از عکسهایی که در نمایشگاه «پردهنشینان» به نمایش گذاشته میشود با کمک این طرح گرفته شده است. زمانی که به روضه میرفتم در همان خانه میزبان بعدی پیدا میشد.
آیا با خانم طاهره بابایی بهصورت مشترک فعالیت میکردید؟
خانم بابایی یکسال قبل یعنی سال۹۸ شروع به عکاسی از مجالس کردند. پیدا کردن کسانی که در این فضا عکاسی میکنند بسیار سخت بود و سال۹۹ این همکاری را میطلبید. در آن سال با هم عکاسی کردیم اما پس از آن مستقل از هم عکاسی میکردیم اما در جریان کارهای یکدیگر بودیم و لوکیشنهایی را که عکاسی میشد هماهنگ میکردیم. بهدلیل اینکه ما هر دو با هم شروع کردیم تمایل داشتم نتیجه و خروجی کار هم مشترک باشد و تصاویر در نمایشگاه «مجلس پردهنشینان» به نمایش گذاشته شود.
از ابتدای پروژه قصد برپایی نمایشگاه داشتید یا پس از عکاسی تصمیم به نمایش عکسها در نمایشگاه گرفتید؟
از ابتدای پروژه چنین قصدی نداشتیم. در سال اول عکاس خبری بودم و نکته بسیار مهم این بود که نشان دهم با وجود کرونا مردم روضه را تعطیل نکردهاند و مجالس روضه همچنان پابرجاست. سال۱۴۰۱ حدود ۳۰عکس ازسوی خبرگزاری فارس منتشر شد و در سال۱۴۰۰ هم عکسها ازسوی خبرگزاری مهر منتشر شد. آن سه سال عقیده داشتم من بهعنوان عکاس خبری با زمینه مذهبی، وظیفه دارم به تشویق مردم برای احیای روضههای خانگی کمک کنم و هیچ برنامهای برای برپایی نمایشگاه نداشتم. زمانی که آرشیو عکسها مفصلتر میشد، اساتید از خروجی پروژه میپرسیدند که در نهایت قرار است چه اتفاقی رقم بخورد، من هم معتقد بودم که پروژه برای من نیست چراکه سیدالشهدا(ع) همراه و کمککننده من است و هرچه امام حسین(ع) صلاح بداند همان میشود. پیشنهادهای زیادی برای برپایی نمایشگاه با عکسها داده میشد اما من تمایلی نداشتم و دوست نداشتم با برگزاری نمایشگاه سوت پایان پروژه روضهخانگی را بزنم. از سال گذشته خانه عکاسان تمایل داشت تا این نمایشگاه برپا شود. چندماه گذشته باز این موضوع مطرح شد و همه چیز برای برگزاری نمایشگاه آماده بود، من هم موافقت کردم. عکسهای بسیاری در این مدت گرفتهام و امتیاز حدود ۴۰تا از عکسهای من حدود ۱۶تا از عکسهای خانم بابایی، ازسوی خانه عکاسان خریداری شده است که در نمایشگاه «مجلس پردهنشینان» در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد.
باتوجهبه اینکه چهارسال در مناطق گوناگون تهران مشغول به عکاسی از روضههای خانگی بودید، کدام منطقه سوژههای نابتری برای عکاسی داشت و بهتر عکاسی کردید؟
عکس برای عکاس مانند فرزندش است و به همه عکسهایی که گرفته تعلق خاطر دارد، نمیتوان جدا کرد اما بهاران یکی از مناطقی بود که در آن عکسهای جالبی گرفتم. شکل و شمایل روضههایی که در جنوب شهر برگزار میشود با روضههای مرکزنشینان یا شرق تهران بسیار متفاوت است. روضهخوانی، سینهزنی، سیاهپوش کردن منازل و... بسیار جذاب و متفاوت بود. برخی از منازل دو ماه محرم و صفر کامل سیاهپوش میشدند و روی همه وسایل منزل پارچه سیاه میکشیدند. این مدل عزاداری حتی با مدل عزاداری من و رسومی که پیش از این دیده بودم مانند مراسم طشتگذاری، بلندکردن گهواره حضرت علیاصغر(ع) و... بسیار متفاوت بود و به همین دلیل جذابیت بصری بسیاری داشت و برای خودم هم جالب و خاص بود. عکسهایی که در سال۱۴۰۰ در منطقه لویزان برای طرح «خیمه حسینی» عکاسی کردم هم بهدلیل بکربودن جذابیت بصری بسیار بالایی داشت. لویزان منطقه بالاشهر و سنتی است، با اینکه در شمالشرق تهران قرار گرفته است اما بسیاری از خانهها بافت سنتی خود را حفظ کردهاند. برگزاری روضه در یک حیاط زیبا و سنتی بسیار دلنشین است. مردمی که با چنین چیزی مواجه میشدند هم صحنههای تاثیرگذار و زیبایی را بهوجود میآوردند. یکی از روزهایی که در همان منطقه مشغول عکاسی بودم و در منزل باز بود، خانمی کمحجاب از جلوی در خانه رد میشد و ناگهان منقلب شد و شروع به گریه کرد، من هم از ایشان عکاسی کردم. این عکسالعملها هم بسیار جذاب بود؛ بنابراین در این سالها تصاویر بسیار ناب و دلنشینی از این دو منطقه ثبت کردهام.
مسلما در این جلسات تنها به عکاسی نمیپرداختید، بلکه حضور معنوی هم داشتید، حضور در روضههای خانگی چه تاثیری بر روحیات شما گذاشته است؟
سوال بسیار سختی است و نمیتوان گفت که چه اتفاقی برایم افتاد. از یک جایی به بعد من اسیر این ماجرا شدم، جوری که در این روزها که مشغول هماهنگی و تدارکات برپایی نمایشگاه هستیم هم، از عکاسی این مجالس دست نکشیدهام و برنامه دارم تا صبح روز برگزاری نمایشگاه هم به یکی از روضهها بروم و عکس بگیرم.
تصاویری که در نمایشگاه به نمایش گذاشته میشود تنها بخش کوچکی از عکسهای این پروژه است، برای سایر عکسها برنامه خاصی دارید؟
نمایشگاه «مجلس پردهنشینان» تنها بخشی از این پروژه گسترده است. برای اینکه ماندگاری بیشتری در فضای تصویر داشته باشد تلاش داریم تا این پروژه را به کتاب تبدیل کنیم؛ البته تبدیل تصاویر به کتاب زمان بیشتری نیاز دارد و فرآیند آن زمانبر است اما قصد داریم عکسها را در کتاب ثبت کنیم.
پیش از «مجلس پردهنشینان» شاهد نمایشگاه عکس از سوژه روضههای خانگی نبودیم، ایده عکاسی از مجالس خانگی از کجا شکل گرفت؟
سال۹۹ اولین محرم کرونایی کشور بود. بهواسطه برخی از دستورالعملهای ستاد کرونا، بسیاری از هیاتهای بزرگ تعطیل شدند یا در فضای باز با تعداد محدود فعالیت میکردند. بهدلیل ناشناخته بودن آن فضا مردم خیلی ترسیده بودند و این سردرگمی که بین مردم و جامعه وجود داشت، میان عکاسان هم بود و همه در این فکر بودند که محرم امسال چگونه خواهد بود، زیرا از حالت عادی و همیشگی خارج شده بودیم و نمیدانستیم که چه چیزی در انتظار ماست. در دهه اول محرم همان سال، یک استوری دیدم و متوجه شدم آقایی که در این چهارسال بسیار به من کمک کرد، در باغ فیض تهران بسیار خودجوش با امکانات حداقلی مانند زیلو و بلندگو، با پرایدی که دارد مقابل منزل شهدا میرود و شروع به خواندن روضه میکند، مردم هم دور او جمع میشوند و عزاداری میکنند. این حرکت که مداوم تکرار میشد، چه ازلحاظ خبری و چه ازلحاظ عکاسی برای من بسیار جالب بود. به همین دلیل رفتم این فرد را در باغفیض پیدا کردم و به همراه او چندجا رفتم که بسیار جذاب بود. تا پیش از این عزاداریها بهشکل دیگری بود اما کرونا تصویر عزاداری را هم تغییر داده بود. اگر این برنامه ازسوی ارگانی انجام میشد شاید تا این حد دلنشین نبود اما مردمی بودن این حرکت، زیبایی و جذابیتش را دوچندان میکرد. سال اول به این شکل گذشت و همه عکسها را در مقابل منزل شهدا و در فضای باز (پشتبام، حیاط و...) عکاسی کردم. سال۱۴۰۰ مقداری فضا متفاوت شده بود و مردم هم از آن سردرگمی خارج شده بودند و مجالس در منازل با تعداد محدود برپا میشد. آنجا متوجه شدم که من هم باید با این سیر همراه شوم و این پروژه را عکاسی کنم. خود مردم هم ازلحاظ بصری رشد کرده بودند و پشتبامها را برای عزاداری آماده میکردند، آن سال هم به این شکل گذشت. در این دو سال فضاهای متنوعی را در تهران دیدم، و در فضاهایی چون پشتبام، خانههای متفاوت در سطح شهر (جنوب، غرب، شرق و...) عکاسی کردم. سال پس از آن یعنی ۱۴۰۱ سالی نبود که تنها برای سوژه دست به عکاسی بزنم و اسیر این فضا شده بودم و دنبال عکاسی نبودم، بلکه علاقه قلبی داشتم برای عکاسی در این فضا. در دو سال اول، یکی از اساتید میگفت: «قبل از اینکه به عکاسی مراسم مشغول شوید به آن منزل بروید و ارزیابی کنید که آیا برای عکاسی مناسب است یا خیر در اصطلاح عکسخور هست یا نیست» اما در سال سوم بدون اینکه به این موضوع توجه داشته باشم مشغول به عکاسی شدم و مهم نبود که مراسم در کجا و با چه فضایی برگزار میشود. عکاسی در دو سال نخست برنامهریزی شده بود اما پس از آن کاملا دلی بود. بسیاری از اساتید زمانی که پروژه را میدیدند، میگفتند بهتر است که این پروژه به پایان برسد و باید سراغ سوژه جدید مرتبط با امام حسین(ع) بروم اما من در این سوژه حل شدهام و با لذت عکاسی میکنم. لذت میبرم از اینکه دوربین دستم باعث شده تا در روز چندجا در روضهخانگی شرکت کنم. انسان در طول روز بهحدی درگیر روزمرگی و مشغلههایش میشود که شاید در روز تنها به یک هیات برسیم، آن هم نهایتا در دهه اول، اما این دوربین وسیلهای شد تا من خانه به خانه در این مجالس شرکت کنم و عکس بگیرم. همین موضوع باعث تا این پروژه ادامه داشته باشد و امسال هم همچنان مشغول به عکاسی هستم و ادامه دارد.