۲۷ تیر ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۷

دکتر مسعود اسداللهی، تحلیلگر برجسته‌ مسائل خاورمیانه از منظری متفاوت موضوع طوفان‌الاقصی و اتفاقات ۹ماه گذشته را بررسی کرده و معتقد است رسانه و شبکه‌های اجتماعی به‌طور کامل صحنه متفاوتی از آنچه در غزه درحال رخ دادن است، به نمایش گذاشتند و احتمالا این تعاریف و مرزبندی‌ها در آینده شکل‌ها جدیدی به خود خواهد گرفت.

آگاه: حدود ۹ ماه است که اتفاق طوفان‌الاقصی رخ داده و جهان شاهد رویدادی بوده که تا پیش از این نبوده است. به گفته آمار، ۳۶هزار انسان بی‌گناه که حدود هزار نفر آنها کودک بوده‌اند به شهادت رسیده‌اند. از جایگاه یک نویسنده و پژوهشگر این رویداد را چگونه تحلیل می‌کنید؟ هم خود طوفان‌الاقصی که به دست حماس انجام شد یک امر استثنایی و بی‌سابقه در طول مبارزات علیه رژیم صهیونیستی از ابتدای تشکیل رژیم صهیونیستی تا الان بوده و هم جنگی که اسرائیلی‌ها در انتقام‌گیری از این عملیات شروع کردند که تا این لحظه ادامه دارد، از نظر حجم ویران‌گری، وحشی‌گری و تعداد قربانیان، مجروحان و آوارگان بی‌سابقه است و به همین خاطر عملیات طوفان‌الاقصی نقطه عطفی در مبارزات علیه رژیم صهیونیستی است. تاریخ مبارزه علیه رژیم صهیونیستی چند دوره تاریخی دارد:
در سه دهه اول بعد از تشکیل رژیم صهیونیستی، مبارزات بیشتر در قالب جنگ‌های کلاسیک بین بعضی از ارتش‌های عربی با ارتش رژیم صهیونیستی بود و از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۳ و تا شروع دهه۸۰ میلادی شاهد چهار جنگ بزرگ بودیم؛ جنگ ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ که این جنگ‌ها، جنگ‌های کلاسیک بودند؛ یعنی بین ارتش رژیم صهیونیستی با ارتش‌های مصر، سوریه، اردن و بخشی از ارتش‌های عربی بود که یگان‌هایی برای کمک به جنگ می‌فرستادند. نوع این جنگ‌ها، جنگ‌های کلاسیک سنتی بود و در همه جنگ‌ها ارتش‌های عربی شکست‌های بدی خوردند؛ به‌خصوص در جنگ ۱۹۶۷ که بدترین شکستی بود که ارتش‌های عربی خوردند و مساحت‌های بسیار بزرگی نه فقط از سرزمین فلسطین، بلکه صحرای سینا که متعلق به مصر است و بلندی‌های جولان همگی به اشغال ارتش رژیم صهیونیستی درآمد. با شروع دهه۸۰ میلادی که مصادف با دهه۶۰ شمسی است، به‌جز حمله اسرائیل به لبنان در ۱۹۸۲ مصادف با ۱۳۶۱هجری شمسی که تقریبا یک جنگ یک‌طرفه بود، چون لبنان به آن معنا ارتشی نداشت که توانایی جنگ با اسرائیل داشته باشد و گروه‌های مقاومت فلسطین که آن موقع وجود داشتند، توان بالایی نداشتند و هنوز حماس و جهاد به وجود نیامده بودند؛ اشغال لبنان یک جنگ یک‌طرفه بود و اسرائیلی‌ها آمدند و به‌جز برخی از نقاط، مقاومت چندانی جلوی‌شان انجام نشد و راحت پایتخت را گرفتند، بعد از این شاهد جنگ‌های کلاسیک نبودیم و مصر از منازعه عرب و اسرائیل با پیمان کمپ دیوید خارج شد و جنگ کلاسیکی هم اتفاق نیفتاد؛ اما با الهام گرفتن از انقلاب اسلامی ایران و با تکیه بر نقش مردمی حرکت جدیدی را در صحنه فلسطین شاهد بودیم که پیدایش گروه‌های مقاومت فلسطینی اسلام‌گرا مثل جهاد اسلامی در ابتدا و بعد حماس و گروه‌های جدیدی از گروه‌های غیر اسلام‌گرا در داخل فلسطین بود و گروه‌های کوچکی تشکیل شدند و یک روش جدید مبارزه همزمان با لبنان پیش آمد که در لبنان جنبش مقاومت اسلامی و حزب‌الله تشکیل شد و روش جدیدی در پیش گرفتند که این روش جدید بسیار موثر بود. در سال۲۰۰۰ لبنان بعد از ۱۸سال مبارزه آزاد شد و پنج سال بعد در سال۲۰۰۵ اسرائیلی‌ها مجبور شدند نوار غزه را ترک کنند. آن زمان نوار غزه مثل کرانه باختری الن کاملا در اشغال بود و در آن شهرک‌های صهیونیست‌نشین وجود داشت و ارتشش در همه نقاط بوده و بخشی از سرزمین‌های اشغالی بودند؛ ولی آنجا هم بر اثر این مبارزات مردمی، ارتش اسرائیل مجبور شد نوار غزه را ترک کند و از ۲۰۰۵ به بعد نوار غزه اشغالی نیست، اما محاصره است و جنگ‌هایی بر او تحمیل می‌شود.


البته در حین عملیات طوفان الاقصی ارتش رژیم اشغالگر وارد این منطقه شد.
بله؛ با اینکه بعد از عملیات طوفان‌الاقصی ارتش اسرائیل دوباره وارد شده، ولی دیگر مثل سابق نیست که بتواند کنترل کند. از ابتدای سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۳ که عملیات طوفان الاقصی انجام شد، هیچ گروهی نتوانسته بود ورود سرزمینی به داخل مناطق ۱۹۴۸ و مناطق ۱۹۶۷ پیدا کند و نه ارتش‌های کلاسیک عربی و نه گروه‌های مقاومت توانستند این کار را بکنند و حزب‌الله هم که علیه اسرائیل می‌جنگید، در خاک خودش می‌جنگید و خاک خود لبنان را آزاد کرد ولی ورود زمینی به داخل فلسطین اشغالی پیدا نکرده بود. هرچند در مقاطعی حزب‌الله در پاسخ به بمباران‌های رژیم صهیونیستی علیه لبنان در مقابل با موشک‌های کاتیوشا شمال فلسطین اشغالی را مورد حمله قرار می‌داد، ولی این پرتاب موشک بود و نه ورود زمینی. چیزی که در عملیات طوفان الاقصی اتفاق افتاد این بود که برای اولین‌بار یک گروه مقاومت موفق شد در یک عملیات بی‌سابقه ورود زمینی به سرزمین‌های ۱۹۴۸ که اسرائیل از آنجا تشکیل شد، پیدا کند و تعداد زیادی شهرک را برای حتی یکی دو روز در تصرفش نگه دارد و تعداد زیادی افراد مهم و نظامی و امنیتی با درجه‌ها و جایگاه‌های بالا را اسیر کند و عده‌ای از شهرک‌نشینان هم اسیر شدند؛ زیرا در اسرائیل فرد غیرنظامی وجود ندارد، همه نظامی‌اند و تعداد زیادی اسرائیلی هم کشته شدند که با مقیاس‌های اسرائیل تعداد زیادی بودند وگرنه در مقابل تعداد شهدای فلسطین عدد قابل ذکری نیستند؛ اما برای اسرائیل یک فاجعه بزرگ بود و غافلگیری محض اتفاق افتاد و به رغم همه ادعاهای اسرائیلی که خود را حاکم بر منطقه می‌دانند و ادعا می‌کنند از نظر اطلاعاتی هر اتفاق، تصمیم‌گیری و برنامه‌ای علیه اسرائیل طراحی شود، از قبل خبردار می‌شوند، ولی در طوفان الاقصی این هیبت و تصویری که از ارتش اسرائیل به‌عنوان ارتش شکست‌ناپذیر ترسیم شده بود به‌شدت لطمه دید و فروریخت و شوک بسیار بزرگی به جامعه صهیونیستی وارد شد؛ دیدند ارتشی که فکر می‌کردند همیشه امنیت‌شان را برقرار خواهد کرد، چقدر ناتوان است. در مقابل اسرائیل برای انتقام‌گیری کور و برای اینکه به مخالفان بگوید هر کس بخواهد چنین بلایی بر سرمان بیاورد چنین بلایی بر سرش می‌آوریم، تمام موازین حقوق بشر، قوانین جنگی و کنوانسیون‌های مختلفی که در زمینه مسائل جنگی در مورد عدم حمله به مناطق مسکونی، زیرساخت‌ها، بیمارستان‌ها، اماکن عمومی، مدارس، دانشگاه‌ها، مساجد و کلیساها را با یک ویرانگری بسیار عجیب زیر پا گذاشت و تعداد بسیار زیادی از فلسطینی‌ها به شهادت رسیدند. در اینجا برای اولین‌بار اسرائیل از زمان تشکیل این رژیم منحوس نتوانست راهبرد همیشگی‌اش را اجرا کند؛ یعنی اسرائیل در هر جنگی خود را طرف مظلوم جا می‌انداخت و معرفی می‌کرد و به سبب سیطره‌ای که بر رسانه‌ها داشتند معمولا در این مسئله موفق بودند؛ اما این بار شاهد پدیده جدیدی هستیم که مردم دنیا به‌خصوص جهان غرب که معمولا در جنگ‌های قبلی بسیار بی‌تفاوت بودند و ممکن بود از طرف اسرائیلی حمایت کنند، این بار در حمایت از ملت فلسطین به صحنه آمدند و نوع تظاهرات و راهپیمایی‌ها و حرکت‌های مردمی در شهرهای مهم جهان غرب و حرکت‌های دانشجویی خاص در دانشگاه‌ها نشان داد که این یک پدیده جدید است و تحولی بر اثر عملیات طوفان الاقصی اتفاق افتاده است؛ به نحوی که می‌توان تاریخ فلسطین را به قبل و بعد از عملیات طوفان‌الاقصی تقسیم کرد.
از نظر اجتماعی و با درنظرگرفتن مولفه‌های جامعه‌شناختی ماجرای طوفان‌الاقصی و تحولات ۹ماه اخیر کشور چه تاثیراتی بر لایه‌های مختلف مردم در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی در داخل کشور داشته است؟
جریان تحولات فلسطین از نظر فرهنگی و اجتماعی برای ما یک وفاق ملی را نشان داد و عملیات روانی گسترده را در خصوص اینکه دیگر فلسطین اولویت مردم ایران نیست خنثی کرد و نشان داد هر اختلاف داخلی هم که داشته باشیم، ولی روی بحث مبارزه با اسرائیل در فلسطین اتفاق‌نظر هست و در پیام‌هایی که رییس‌جمهوری منتخب آقای دکتر پزشکیان به سیدحسن نصرالله یا آقای اسماعیل هنیه دادند و حتی مقاله‌ای که در تهران تایمز منتشر کردند، مجددا بر سیاست نظام درخصوص رژیم صهیونیستی کاملا تاکید کردند و نشان دادند سیاست ایشان هم به‌عنوان رییس‌جمهوری جدید همین خواهد بود و این دستاورد بزرگی است. باید برای حفظ این دستاورد دچار اشتباه قبلی نشویم. در دو سه دهه قبلی، برخی از دوستداران انقلاب و مقاومت مرتکب اشتباهی می‌شدند و دامی بود که غربی‌ها پهن کرده بودند که ادعا می‌کردند مردم ایران دیگر اولویتی برای فلسطین قائل نیستند. عده‌ای از دوستداران مقاومت در ایران بدون اینکه متوجه شوند این عملیات روانی دشمن است، خود هم به این دامن زدند و مرتبا در دعواهای داخلی بین جناح‌های مختلف، جناح مقابل خود را متهم می‌کردند که اینها نه‌تنها از فلسطین حمایت نمی‌کنند، بلکه دوست اسرائیل هستند و به‌دنبال به رسمیت شناختن اسرائیل و قطع مقاومت هستند. این باعث شد که جامعه دوقطبی شود و نه فقط در بخش‌های داخلی و در سیاست خارجی هم اینطور نشان داده شود که یک دوقطبی کامل اتفاق افتاده و این یک اشتباه بسیار بزرگ بود. هر چه در مسائل داخلی دیدگاه‌های جریانات سیاسی‌مان با هم اختلاف داشته باشیم نباید به مسائل اساسی انقلاب اسلامی و سیاست خارجی نظام بکشانیم و برعکس همیشه باید بگوییم درخصوص بحث‌هایی مثل اسرائیل وفاق ملی وجود دارد و ربطی به دعواهای جناحی ندارد. دعواهای جناحی بیشتر در بحث‌های داخلی است و در همه کشورها احزاب گوناگون با هم دعواهای جناحی زیادی دارند. اگر بدون اینکه حواس‌مان باشد و هوشیاری داشته باشیم آب در آسیاب دشمن بریزیم و این جنگ روانی را علیه خود تقویت کنیم، بزرگ‌ترین اشتباهی است که ممکن است بر اثر جهل و نادانی اتفاق بیفتد. حالا که این را دیدیم نباید به وضعیت قبلی برگردیم و بایستی حساب موضوع مبارزه با رژیم اشغالگر قدس چه در بحث فلسطین و چه خطری که رژیم برای خودمان دارد به یک وفاق ملی بسیار آشکار تبدیل کنیم که در آنجا جای حرف و بحثی نباشد و همه با هم متفق‌القول باشیم و اختلافات جناحی را کنار بگذاریم. در بحث‌های داخلی می‌تواند دیدگاه‌های مختلف وجود داشته باشد و طبیعی است و مشکلی نیست؛ اما دیگر نباید بین دو موضوع خلط مبحث به وجود بیاید.
رسانه‌ها، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی در این ۹ماه تا چه میزان توانستند رسالت خود را عملی کنند؟
تفاوت عمده در عملیات طوفان الاقصی با جنگ‌های قبلی که حتی بین غزه و اسرائیل اتفاق افتاده بود، نشان می‌دهد پدیده جدیدی در اطلاع‌رسانی و ارائه روایت صحیح از آنچه در غزه و فلسطین می‌گذرد در این جنگ شاهد بودیم. از سال۲۰۰۵ که ارتش اشغالگر اسرائیل از غزه خارج شده بود تا قبل از عملیات طوفان‌الاقصی پنج‌بار جنگ بین غزه و اسرائیل رخ داده بود و عملیات طوفان‌الاقصی ششمین جنگ بود و همواره اسرائیلی‌ها موفق بودند روایت اسرائیل از جنگ را به دنیا عرضه کنند و دنیا، به‌خصوص جهان غرب آن روایت را می‌پذیرفت که اسرائیلی‌ها مظلوم‌اند و عده‌ای وحشی به آنها حمله کرده و اسرائیل تنها دموکراسی منطقه است و همه رژیم‌های منطقه دیکتاتوری هستند، این دیکتاتوری‌ها می‌خواهند این دموکراسی را از بین ببرند؛ یک‌سری ادعاهای دروغ که هیچ ربطی به دموکراسی و استبداد نداشت، بلکه بحث اشغالگری، کشتار جمعی، نسل‌کشی، آوارگی و ویران کردن بود؛ اما اسرائیلی‌ها موفق می‌شدند با تسلطی که روی رسانه‌ها داشتند قبل از اینکه فضای مجازی به وجود بیاید و سانسوری که می‌توانستند اعمال کنند، باتوجه‌به نفوذی که در رسانه‌های جهانی داشتند همواره در جنگ رسانه‌ای برنده بودند و هیچ‌کس از روایت فلسطینی خبردار نمی‌شد و این روایت نمی‌توانست به سمع و نظر مخاطبان به‌‍خصوص در جهان غرب برسد؛ البته در رسانه‌های دیگر هم همین‌طور بود و در بسیاری از جاهای دنیا اطلاعات را از رسانه‌ها و خبرگزاری‌های معروف زمان می‌گرفتند که همگی در حاکمیت صهیونیست‌ها بود؛ اما چیزی که در طول عملیات طوفان‌الاقصی و بعد از آن در این جنگ تحمیلی رخ داد این بود که برای اولین‌بار روایت فلسطینی به سمع و نظر جهانیان رسید و مردم جهان شاهد این بودند که صحنه‌های رقت‌بار جنایت‌های اسرائیل را به چشم ببینند و در بسیاری از موارد به‌صورت آنلاین و برخط ببینند و این بسیار تاثیر گذاشت و یک حرکت جهانی مردمی علیه اسرائیل شروع شده است.
علت اصلی اینکه مردم برای اولین‌بار روایت فلسطینی را شنیدند فضای مجازی و تنوع رسانه‌های جهانی است. قبلا فضای مجازی وجود نداشت و رسانه‌های اخیری که به وجود آمده بود، به این وسعت که در دو سه سال اخیر شاهدیم مثل تلفن‌های هوشمند، شبکه‌های اجتماعی و توان برخط و آنلاین بودن ارسال خبر و گزارش در گذشته وجود نداشت؛ ولی نه‌تنها الان وجود دارد، بلکه اسرائیلی‌ها هر قدر تلاش کردند این را سانسور کنند و نگذارند این حقایق از طریق فضای مجازی به اطلاع جهانیان برسد، موفق نشدند. فضای مجازی یک فضای غیرقابل کنترل است و هر چه برای سانسور تلاش شود به‌طور کامل جواب نمی‌دهد. فضای مجازی یک شمشیر دولبه است و اگر کسی بتواند خوب استفاده کند می‌تواند برای احقاق حق بسیار تاثیرگذار باشد؛ اما اگر طرف مظلوم هم باشد، ولی نتواند از فضای مجازی درست بهره‌برداری کند مظلومیتش به سمع و نظر جهانیان نمی‌رسد.
در اعتراضات پاییز۱۴۰۱ شاهد بودیم که عملیات روانی بسیار سنگین در فضای رسانه‌ای و فضای مجازی علیه ایران اتفاق افتاد و فوت یک خانم با بیماری زمینه‌ای بدون هیچ نوع دلیل سیاسی به یک بحران بسیار سنگین چندماهه تبدیل شد. ما در ایران در بهره‌برداری از فضای مجازی و رسانه‌ای بسیار ابتدایی و غیر حرفه‌ای عمل کردیم و هنوز هم از عدم آشنایی بسیاری از مسئولان‌مان با نحوه کار با رسانه‌ها و فضای مجازی داریم رنج می‌بریم. فلسطینی‌ها و به‌طورکلی عرب‌ها به‌علت اینکه ۲۲کشور عربی هستند و زبان مشترک دارند و بسیاری از عرب‌ها مهاجرت کردهاند و در هر جای دنیا که فکر کنید حضور دارند و این زبان مشترک باعث شده به‌راحتی بتوانند با اقصی نقاط جهان ارتباط بگیرند و فیلم‌ها، عکس‌ها، کلیپ‌ها و تصاویر مربوط به حقایق جنگ غزه را در سراسر دنیا منتشر کنند. مردم عربی که مهاجرت کردند به‌عنوان حلقه وصل بین فلسطین و جوامع غربی خیلی خوب عمل کردند و چون با زبان‌های محلی آشنا بودند توانستند زیرنویس کنند و خودشان در این زمینه کلیپ‌هایی تهیه کنند و با جوامع رسانه‌ای، مردم، جوانان و اقشار مختلف ارتباط برقرار کرده و این را به یک حرکت جهانی تبدیل کنند؛ و لذا یک تفاوت واقعا عمده اتفاق افتاده، اسرائیل دارد لطمه زیادی می‌بیند و چهره‌اش به‌شدت مخدوش شده و دادگاه لاهه علیه‌اش حکم داده است. بسیاری از مسئولان اسرائیل از مقامات دولتی و نظامی که سابقا وقتی اوضاع عادی بود هر هفته سفرهای متعدد به کشورهای مختلف جهان داشتند، در جریان این بحران سفرهای خارجی‌شان تقریبا به صفر رسیده و بسیاری از آنها نگران‌اند که اگر پایشان را بیرون از سرزمین‌های اشغالی بگذارند به‌عنوان جنایتکار جنگی دستگیر شوند؛ یعنی نتانیاهو که معمولا ماهی یک‌بار به یک سفر خارجی می‌رفت، مدت‌هاست که پایش را از سرزمین‌های اشغالی بیرون نگذاشته و بقیه هم همین‌طورند؛ این نشان‌دهنده موفقیت و پیروزی فلسطینی‌ها و اهل غزه در جنگ رسانه‌ای و فضای مجازی بوده و هست.
در جنایت‌های قبلی رژیم اشغالگر علاوه‌بر سانسور خبری شدید درمورد جنایات شاهد مظلوم‌نمایی ازسوی رژیم اشغالگر هم بودیم اما در این جنگ اتفاق نیفتاد. چرا؟
اتفاقا این نکته را می‌خواستم تاکید کنم که یکی از جنبه‌های استثنایی اتفاقی که ۹ماه قبل افتاده، یعنی جنگ ویرانگر ظالمانه غیرانسانی که اسرائیلی‌ها دنبال کردند این بوده که چهره مظلوم‌نمایی و برحق بودن اسرائیل که همواره صهیونیست‌ها موفق می‌شدند آن را در هر جنگی حاکم کنند، این دفعه اصلا اتفاق نیفتاده و از طرف دیگر، مردم دنیا این‌بار از حجم جنایت‌های اسرائیل آگاهی پیدا کردند و انسان‌های آزاده در سراسر دنیا از هر مذهب، دین و نژادی به صحنه آمدند و نمی‌توانند تحمل کنند جنایت‌های وحشیانه و مغول‌وار رژیم صهیونیستی را که حتی از کودکان شیرخوار و نوزادی که زیر دستگاه‌های تنفسی بیمارستان‌ها هستند نمی‌گذرند و آنها را به قتل می‌رسانند؛ اینها صحنه‌هایی نیست که اسرائیل بتواند با هیچ بهانه‌ای توجیه کند؛ به همین خاطر شاهد یک نوع حرکت جهانی هستیم و حتی لایه‌های اجتماعی چه در بسیاری از کشورهای دنیا و چه حتی در ایران افرادی که قبلا بی‌تفاوت بودند به صحنه آمدند و در کشور شاهد بودیم بعد از سال‌ها اختلافات جناحی شدید در ایران، طی ۹ماه شاهد این بودیم که بحث فلسطین و این جنگ وحشیانه اسرائیل از طرف همه جریان‌های سیاسی شناسنامه‌داری که در درون نظام‌اند، هر چند با هم اختلاف‌نظرهای سیاسی زیادی دارند، ولی در این موضوع همه متفق‌القول بودند که اسرائیل تجاوزکار و جنایتکار است و باید این حرکت را محکوم کرد. در این زمینه حرکت‌های بی‌سابقه‌ای شد و به شبهه‌ای در جامعه پاسخ داد و این بود که عده‌ای فکر می‌کردند بر اثر مرور زمان مسئله اسرائیل و رژیم اشغالگر قدس و فلسطین از اولویت مردم ایران خارج شده و مردم دیگر اهتمامی ندارند و اینگونه تلقی می‌شد که بیشتر نظام سیاسی کشور است که به این مسئله می‌پردازد؛ اما در جریان ۹ماه اخیر به‌خصوص قبل از بحث انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران و قبل از شهادت آقای رئیسی که به‌علت یک اتفاق خاص جو داخلی را به مسائل داخلی معطوف کرد، در ۶ماه اول جنگ به‌عینه شاهد بودیم که همه جریان‌های سیاسی عملکرد وحشیانه ارتش اسرائیل را محکوم کردند و حتی به بیانیه‌ها اکتفا نکردند و در سطح نخبگانی، دانشگاهی و شخصیت‌های مختلف حرکت‌هایی شد. هیچ‌کس نبود که بخواهد طرف فلسطینی را محکوم کند و همه می‌دانستند چه اتفاقی دارد می‌افتد؛ لذا یک نوع تاکید مجدد در جامعه ما بر این اتفاق افتاد که در ایران روی موضوع فلسطین وفاق ملی وجود دارد و رژیم صهیونیستی جنایتکار اشغالگر است و بعد از سال‌ها بمباران تبلیغاتی، رسانه‌ای، عملیات روانی و شعاردادن‌هایی مثل «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، این یک دستاورد بزرگ است و نشان داد که مردم و نظام با هم در بحث جنایتکاری رژیم صهیونیستی و لزوم مبارزه با این رژیم اشغالگر متفق‌القول‌اند. در خارج از ایران و جهان غرب هم طی این ۹ماه شاهد پدیده‌ای بودیم که بی‌سابقه است. در طول ۷۵سال که از عمر رژیم‌صهیونیستی می‌گذرد حرکت‌های وسیع مردمی و نخبگی علیه رژیم صهیونیستی فعال شد، ادامه دارد و فروکش نکرده و با جلوه‌های مختلف در هنر، سینما، تلویزیون، اجتماعات و حتی حرکت‌های مردمی خود را نشان می‌دهد. در شبکه الجزیره گزارشی پخش می‌شد که فروش چفیه فلسطینی در آمریکا بسیار رونق پیدا کرده و روزانه تعداد زیادی چفیه فلسطینی در شهرهای مختلف آمریکا به فروش می‌رسد. این چفیه جنبه لباس ندارد که بگوییم یک لباس مد روز است و کسی که این چفیه فلسطینی را می‌خرد برای این است که یک موضع سیاسی را نشان بدهد و می‌خواهد نشان دهد که ضداسرائیل است. می‌خواهد از ملت فلسطین حمایت کند که چنین چیزی قبلا سابقه نداشته و حتی در مقاطعی جرم به حساب می‌آمد و دولت‌های غربی این را ممنوع کرده بودند؛ اما الان اینقدر چنین حرکتی گسترده شده که بی‌سابقه است.
اگر بخواهیم اتفاقات این ۹ماه و عجز اسرائیل خونخوار را با موضع حق شهدای مقاومت و در رأس آنها شهید سلیمانی تحلیل کنیم، چه نکاتی به ذهن شما می‌رسد؟ در طول این ۹ماه چقدر منش، اندیشه، شخصیت و گفتمان قاسم سلیمانی و یاران شهیدش حاکم بود؟
از زمانی که سردار سلیمانی به‌عنوان فرمانده نیروی قدس در دی‌ماه۱۳۷۶ تعیین شد، ایشان محور اصلی و اساسی خارجی خود را مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار داده بود. در آن زمان جبهه لبنان هم به خاطر اینکه ارتش رژیم صهیونیستی هنوز در جنوب لبنان بود و بخشی از خاک لبنان را اشغال کرده و هم در بحث فلسطین بسیار فعال بود. در مدت طولانی ۲۲سالی که سردار سلیمانی فرماندهی نیروی قدس را به عهده داشتند، اتفاقات زیادی در منطقه افتاد؛ مثلا حمله به افغانستان و سرنگون کردن حکومت طالبان بعد از حادثه ۱۱سپتامبر ازسوی آمریکا و حمله به عراق و سرنگون کردن صدام کل معادلات منطقه را تغییر داد و آمریکایی‌ها با حجم زیادی از نیروهای نظامی‌شان در عراق مستقر شدند و صحنه منطقه تغییر کرد و اولویت جدیدی به وجود آمد که مبارزه با اشغالگری آمریکا و حضورش در منطقه بود که از سال۱۳۸۲ تا ۱۳۸۹ یعنی حدود ۶-۷ سال اولویت جدیدی به بحث فلسطین اضافه شده بود. در سال۲۰۱۱، یعنی اواخر سال۱۳۸۹ و اوایل سال۱۳۹۰ انقلاب‌های عربی را شاهد بودیم که این هم به اولویت‌های قبلی اضافه شد و یک‌باره کل صحنه نه فقط در منطقه ما، بلکه در شمال آفریقا نیز اوضاع سیاسی امنیتی به هم ریخت و مرتب مسائل جدیدی پیش می‌آمد. بعد از آنن جنگ یمن و حمله ناجوانمردانه اتفاق افتاد و جنگ تحمیلی که عربستان و امارات به یمن تحمیل کردند. به‌رغم همه این پرونده‌ها، سردار سلیمانی درعین‌حال که در همه این پرونده‌ها بسیار فعال بود، اما هیچ‌وقت جهت اصلی را از دست نمی‌داد و در بدترین شرایط سوریه که تکفیری‌ها بسیاری از مناطق را تصرف کردند یا در بدترین شرایط عراق که موصل سقوط کرد و شهرهای عراقی یکی پس از دیگری به دست داعش سقوط می‌کرد، سردار سلیمانی علاوه‌بر اینکه در همه این صحنه‌ها بسیار فعال و تاثیرگذار بود و نتیجه‌اش را هم دیدیم، ولی همیشه نگاه ثابتی به مسئله مبارزه با اسرائیل داشت و همواره به موازات پرونده‌های دیگر توجه خاصی به پرونده فلسطین داشت که توان گروه‌های فلسطینی در داخل فلسطین را چنان افزایش بدهیم که این توان تا حد زیادی بر قدرت‌های داخلی‌اش تکیه کند و بتواند در داخل سلاح، موشک و پهپاد تولید کند و بتواند کار را گسترش بدهد و افق‌های جدیدی را در مبارزه علیه اسرائیل از داخل فلسطین اشغالی چه در داخل غزه و چه در کرانه باختری باز کند و این نشان می‌دهد این شهید بزرگ چقدر دید راهبردی نسبت به موضوع فلسطین داشت و تمام پرونده‌هایی که هر یک به‌تنهایی توان خیلی‌ها را می‌گرفت، اما ایشان تحت تاثیرشان قرار نمی‌گرفت و به‌صورت ثابت و مستمر توان گروه‌های فلسطینی را بالا برد و الان شاهد این هستیم که در یک جنگ کاملا نابرابر، حدود ۱۰ماه است که مقاومت بسیار قهرمانانه‌ای انجام دادند و تسلیم نشدند و دست‌ها را بالا نبردند و اسرائیل درمانده شده و نمی‌داند چه کار کند و وارد یک باتلاق شده و به غزه ورود زمینی پیدا کرده، اما شعار اصلی‌اش که نابودی دولت حماس است محقق نشده و مرتبا بحرانش عمیق‌تر می‌شود و بحران نظامی‌اش در داخل رژیم هم انعکاس پیدا کرده و یک بحران سیاسی عمیق ایجاد کرده است؛ بنابراین اگر ادعا کنیم پیروزی‌هایی که شاهدش هستیم و همچنین پیروزی‌های قبلی، یعنی از پیروزی سال۲۰۰۰ در جنوب لبنان گرفته تا آزادی غزه در ۲۰۰۵ و تحولات پس از آن تاکنون همگی مرهون تلاش‌ها و دید صحیح سردار سلیمانی و ایثارگری و تلاش‌های شبانه‌روزی ایشان و یارانش بوده، هست و خواهد بود.