آگاه: الف: اصل تدوین و تعریف شاخصهای لازم برای تصدی مناسب وزارت و مراتب عالی دولت و تعیین فرآیندهای شفاف و بهرهگیری از خرد جمعی و عضویت گروههای مختلف در کمیتههای تخصصی بهویژه نخبگان دانشگاهی، اقوام، ادیان و مذاهب و زنان و جوانان امری پسندیده و قابلستایش و جای تقدیر دارد.
ب: توجه به دولت وحدت ملی و استفاده از تمام ظرفیت ملی و جریانهای سیاسی و اجتماعی بهجای دولت ائتلافی نیز امری شایسته تقدیر و درعینحال ضروری است.
اما درعینحال فرآیند تشریح شده برای انتخاب وزیران و دولت مردان دولت چهاردهم میتواند مورد چالش و نقد قرار بگیرد که نکاتی به شرح ذیل تقدیم میشود.
۱. شرایط کشور در وضعیت طبیعی و نرمال نیست؛ وضعیت کشور به جهت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی وضعیت خاص است؛ وضعیت شکننده اقتصادی و شدت تحریمهای اقتصادی و تلاش دشمنان قسمخورده برای تهاجم همهجانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و رسانهای و بسترهای اجتماعی موجود نیازمند کابینهای متعهد؛ متخصص؛ قوی؛ منسجم؛ کارآزموده و مجرب و بهرهمند از دانش و بینش و روحیه خستگیناپذیر و مردمی و جهادی است و با پوزش، الان گاه آزمودن نیست؛ گاه بهرهبرداری از آزمودههاست؛ نیازمند مدیران عالی و برجسته، کارآزموده، پرتوان، سیاستمدار، سیاستگذار؛ دارای پیشینهای از مدیریت آزموده شده و کارآمد و درعینحال همراهی و بهرهمندی از مدیران جوان؛ پرانگیزه، مجرب، توانمند، خلاق، برخوردار از دانشهای نوین و مسلط به فناوریهای روز در میدان عملیات هستیم؛ بنابراین در این کارزار سخت انتخاب و گزینش ۶۰درصد از اعضای کابینه از کسانی که تابهحال تجربه مدیریت وزارت را نداشتند و دادن امتیاز بیشتر و نگاه مثبت به نداشتن چنین تجربه ارزشمند یا سایر امتیازهای مثبت به سایر مولفهها به نظر خطا بوده و مناسب نخواهد بود؛ چه اینکه سرجمع خصوصیات یک نفر برای تصدی وزارت شایستگی است و اگر این شایستگی مقرون و همراه با تجربه مدیریتی در سطح وزارت باشد قطعا ترجیح دارد.
۲. جوانگرایی در حوزه مدیریت اجرایی کشور و ضرورت گردش نخبگان و بهرهمندی از ظرفیت پرتوان و پرانگیزه مدیریت جوانان مجرب و کارآزموده و کارآمد اصل اساسی برای توسعه و پیشرفت است و البته اساس آن هم شاخصهای شایستگی است اما دقت کنیم که این سیاست میبایست در یک فرآیند منطقی و گذر از گردنههای مدیریتی تنظیم و مورد تاکید قرار گیرد؛ و تجربه جوانگرایی در مدیریتهای عالی بدون توجه به فرآیند منطقی این سیاست، تجربه مثبتی در مدیریت عالی کشور در دهههای اخیر ثبت نکرده است و موجب آزمون و خطاهای بسیاری و گاه جبرانناپذیر شده است، خصوصا باتوجهبه شرایط جنگ اقتصادی؛ سیاسی؛ اجتماعی و فرهنگی پیش رو در کشور و تحریمهای ظالمانه، لذا باید به این مهم توجه کرد و البته این به معنای استفاده از مدیران ناکارآمد و میانسال و کمتوان … نخواهد بود.
در نتیجه مدیریت اجرایی کشور که عرصه تصمیمهای مهم و تاثیرگذار است، مجالی برای آزمون و خطا نیست و بهکارگیری نیروهای جوان فقط در صورتی نتیجه مطلوب خواهد داشت که با پروسه بسیار مهم «انتقال تجربه» همراه باشد تا از هرگونه اتلاف زمان، توان و هزینه جلوگیری شود. با اتخاذ چنین رویکردی است که میتوان «آرمانگرایی» را با «واقعنگری»، «نوآوری» را با «تجربه» و «ریسکپذیری» را با «احتیاط» تعدیل و با کمترین خطا به کار بست.
۳. توجه به میانگین سنی در کشورهای مطرح توسعهیافته نشاندهنده بهرهمندی از افراد میانسال؛ پرتوان و مدیر و مدبر و مجرب و متخصص در هدایت مدیریتهای عالی یک کشور بهسوی اهداف تعیین شده و اجرای برنامههای توسعه است (نگاهی به آمار سال ۲۰۲۱ برخی از کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه قابلتوجه است)
بنابراین سیاستهایی مانند جوان شدن کابینه الزاما نمیتواند به تحولات عمیق و تسریع در روند توسعه بینجامد؛ اگرچه ممکن است مولفهای اثرگذار باشد.
این نکته بهویژه در مورد کشورهایی مصداق دارد که در نبود ساختارهای مترقی و مستقل حاکمیتی، فقط به دنبال مظاهر و نمودهای «توسعهگرایی» بوده و تنها بهواسطه ترسیم چشماندازهای بلندپروازانه در زمینههایی چون اقتصاد و فناوری، ترغیب شدهاند امور را به مدیران جوان واگذار کنند. نمونههایی از این نوع «توسعهیافتگی تکبعدی» در برخی کشورهای منطقه خاورمیانه بهوضوح مشهود است.
۴. در جامعهشناسی اصطلاحی وجود دارد با عنوان تاخر فرهنگی به این معنا که در بهکارگیری برخی پدیدههای اجتماعی اگر آن پدیده به شکل کامل اجرا نشود، جامعه دچار آسیب و عدم بهرهمندی کامل میشود که به آن تاخر فرهنگی گفته میشود؛ بهطور مثال، ما اتومبیل را وارد جامعهای میکنیم اما فرهنگ استفاده بهینه، جاده مناسب، مراکز سوختگیری، قوانین راهنماییورانندگی، مراکز خدمات و... را نداشته باشیم، بسیار طبیعی است که بهرهمندی لازم و کافی نداشته و دچار تاخر فرهنگی خواهیم شد. در مانحنفیه هم به شرح ایضا، قطعا این نگاه و بهرهمندی از تمام ظرفیتهای ملی و استفاده از شایستگیهای اقوام؛ مذاهب؛ ادیان، زنان و جوانان و… امری پسندیده بلکه ضروری است اما مهمتر از آن نگاه منظومهای و کامل و فراهمکردن زمینههای طبیعی و فرآیندهای اجتماعی؛ سیاسی و فرهنگی لازم مثل ایجاد احزاب شناسنامهدار و ساختارمند و پاسخگو و حمایت حاکمیت از شکلگیری احزاب قدرتمند و درعینحال دارای چارچوب و قدرت لازم برای جذب و پرورش استعدادهای سیاسی و مدیریتی و حضور فعال در فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور است (نه احزابی برای گردهماییهای انتخاباتی که در گرماگرم انتخابات ظهور کرده و بعد به خواب زمستانی فرومیروند).
۵. امروزه برای گزینش بهترین افراد برای مسئولیتهای مختلف از سطوح عالی تا سطوح کارشناسی از روش کانون ارزیابی استفاده میکنند، مرکز یا کانون ارزیابی رخدادی است که در آن تعدادی کاندیدا در از طریق آزمونها و تمرینها توسط ارزیابان آموزشدیده، از نظر شایستگی، مورد مشاهده و ارزیابی قرار میگیرند. امتیاز کلی شرکتکنندگان در جلسه اجماع و طی نشستی بین ارزیابان یکپارچه میشود. مهمترین نکته در این فرآیند افراد ارزیاب هستند که از حوزههای مختلف تخصصی و بهصورت آموزشدیده افراد را ارزیابی میکنند و بهطور مثال افراد از حیث روانشناختی و علوم رفتاری؛ مدیریتهای عمومی و حرفهای؛ مدیریتهای تخصصی؛ دانش و بینش حوزه تخصصی و … توسط متخصصان ارزیابی و نتیجه بررسی کانون ارزیابی در اختیار شورای تصمیمگیری قرار میگیرد. اگرچه فرصت محدود است و این فرآیند مقداری زمان میبرد اما بهترین روش برای انتخاب بهترینهاست.
۶. توجه به ملاحظات قانونی درگرفتن رأی اعتماد از مجلس شورای اسلامی با ویژگیهای خاص مجلس دوازدهم باتوجهبه حضور پررنگ جریان رقیب و امکان چالش و مناقشه در رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی، لذا شایسته است در انتخاب گزینههای وزارت افرادی موردتوجه و تایید قرار بگیرند که در اخذ رأی اعتماد از نمایندگان مجلس بتوانند اکثریت قابلقبولی را با خود همراه کرده و هماهنگی بین دو قوه را تسهیل و تسریع کنند و جناب آقای رییسجمهوری بتواند برای کل کابینه رأی اعتماد درخور و شایستهای اخذ کند و سریعا دولت را بهشکل کامل تشکیل دهد و برنامه توسعه ملی و بینالمللی کشور را اجرایی کند.
۷. باتوجهبه ضعف ساختارهای تشکیلاتی و بوروکراتیک و اداری در کشور (که باید مرتفع شود) مدیرانی موفق به ارائه کارنامهای قابلقبول میشوند که از یک تیم کاری حرفهای و هماهنگ و تحت راهبری واحد برخوردار باشند و این مهم در موضوع ریاستجمهوری از اهمیت جدیتری برخوردار است، قطعا فرآیند انتخاب اعضای کابینه با مکانیسم معرفی شده و بهرهمندی از خرد جمعی امری پسندیده و ضروری است اما باتوجهبه عدم شناخت قبلی و ارتباط مدیریتی و اداری و عاطفی و رفتاری رییسجمهوری با وزرای معرفی شده بر اساس این فرایند، ممکن است در مسیر مدیریت عالی کشور (رییسجمهوری با وزرا و وزیران با یکدیگر) چالشها و سکت ها و مشکلاتی فراهم کند؛ مراقبت از این فضا و توسعه برنامهها و اقداماتی برای پرکردن این خلأها و گسترش همدلی و ارتباط مدیریتی درهمتنیده و درعینحال عاطفی و رفتاری در فضای ذهنی و عینی و ارائه تصویری از گفتمان واحد و هماهنگ دولت امری بغایت ضروری و مورد تاکید است.