آگاه: او در حالی ۶روز روزه سکوت گرفته و حاضر نیست ترور صهیونیستها و بهشهادترساندن «اسماعیل مقاومت» را محکوم کند که پس از ترور نافرجام رییسجمهوری سابق و تروریست آمریکا، دونالد ترامپ بهسرعت دستبهکار شد و با انتشار یادداشتی انگلیسی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ترور و تروریسم دولتی و غیردولتی، ازجمله زشتترین اقدامات ضدانسانی است که واژگان از انعکاس عمق پلیدی آن ناتواناند. بشریت اکنون در جای جای جهان، چه دردهای سنگینی که نمیکشد.»
این اولین باری نیست که رییسجمهوری اسبق خود را در حاشیه قرار میدهد. او در سالهای ۹۶، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد و در هر سه مرحله از فیلتر شورای نگهبان رد شد؛ در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری پس از ثبتنامش در جمع خبرنگاران حضور یافت و برای شورای نگهبان خطونشان کشید که اگر تایید صلاحیت نشوم، تحریم میکنم و در انتخابات شرکت نخواهم کرد. وی در فهرست نهایی نامزدها دیده نشد اما انتخابات با مشارکت خوب مردم برگزار و آیتالله سید ابراهیم رئیسی رییسجمهور شد و در سه سال حضورش در پاستور به غیر از خدمت به مردم و توجه به فرمایشات رهبر انقلاب کار دیگری نکرد و مزدش را با شهادت دریافت کرد. باز باید یادآوری کرد، در انتخابات پیشین ریاستجمهوری، رهبر انقلاب بهصراحت و از پشت تریبون بدون آنکه نامی ببرند، حضور احمدینژاد را در انتخابات که منجر به دوقطبی شدن جامعه میشد منع کردند، با این حال او به همراه یارانش به میدان فاطمی رفت و دستور شخص اول کشور را نادیده گرفت!
سال ۱۴۰۳ و پس از آنکه مردان رقابت چهاردهم از سوی شورای نگهبان معرفی شدند، احمدینژاد سکوت کرد اما واکنش خود را در روز رأیگیری نشان داد و بهجای آنکه پای صندوق رأی حضور یابد، به همراه مشاورانش عازم ترکیه شد؛ سفری که واکنشها و بازتابهای گستردهای را به همراه داشت. فقط کافی است سری به فضای مجازی بزنید و تصاویری را که از او منتشر شد مشاهده کرد؛ ما برای حال این روزهای رییسجمهوری اسبق افسوس میخوریم اما ماجرا از آنجا شروع شد که در دولت دهم یک جریان بیمار و انحرافی احمدینژاد عدالتخواه را از ریل گفتمان انقلاب خارج کرد و تا امروز او در مسیر دیگر سیر میکند. بگویم خود را به خواب زده و نمیخواهد بیدار شود بهتر است!
رییسجمهوری اسبق هنوز ساکن ساختمان سفید پاستور بود که پیام تندی به قوا و بهخصوص مجلس شورای اسلامی داد و گفت: «کابینهام خطقرمز است.» مواضع او در آن مقطع نشان میداد، جریان انحرافی کاملا احمدینژاد را احاطه کرده بودند و او همان حرفهای آنها را بیان میکرد. با فرازوفرودهای زیاد دوره ماموریتش پایان یافت و صندلی ریاست دولت را به منتخب مردم حسن روحانی تحویل داد. خروج از قدرت برایش سنگین تمام شد؛ ازاینرو باز مواضع تندی نسبت به ساختار حاکمیت و برخی از مسئولان گرفت؛ البته حاکمیت بهدنبال جذبش بود و به همین دلیل رهبر انقلاب اسلامی در تعیین اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام او را از خط نزد و جایگاهش در مجمع حفظ شد! اما احمدینژاد چه کرد؟
حاشیهسازیها به نام یک شخص ثبت نمیشود، بلکه سند آن به نام یک جریان است؛ آنها میخواهند خط فکری خود را ترویج و تبلیغ کنند. خطی که غیر از انحراف «هیچ» در چنته ندارد:
۱) اندیشههای شبه-اومانیستی؛ در کتاب «روایت انحراف؛ نگاهی نو به افکار و عقاید حلقه بهار» در مورد آموزههای حلقه انحراف گفته شده که از نگاه این حلقه «انسان» محور اصلی خلقت است. در همین چارچوب نظری اسفندیار رحیممشایی در سخنرانی ۲۹اردیبهشتماه ۱۳۹۲ گفت: «اگر اومانیسم میگوید انسان، محور عالم است، ما نباید بگوییم خدا محور عالم است. خدا محور عالم نیست؛ بلکه خالق عالم است. خدا در عالم نیست؛ بر عالم است. در عالم، انسانمحور است.» احمدینژاد هم در مصاحبه با ایندیپندنت فارسی میگوید: «این یک باز تعریف و باز تبیین اصل انقلاب است. انقلاب ملت یک انقلاب انسانی بود.» رویکرد شبهاومانیستی و انسانگرایی افراطی بهاریها، بهانهای شده تا هیچ خط قرمزی میان خود با سایر نگرشهای اومانیستی مانند فمنیستها، لیبرالها، و حتی کمونیستها قائل نباشند.
۲) نفی اساس حکومت دینی؛ احمدینژاد ادعا کرده که: «ما اصلا حکومت دینی نداریم. این واژههای غلط و مندرآوردی است. دین برای رهایی انسان آمده است، نه برای حاکمیت بر انسان. دین که نیامده خودش را غلبه دهد... ما حکومت دینی نداریم.»
۳) اصرار بر تز اسلام منهای روحانیت؛ احمدینژاد در مصاحبه با بهار جاودانه، علما را محکوم میکند و فهم اکثریت از دین و مفاهیم آن را معیار صحیح برای فهم متون دینی میخواند: «میگویند اکثر مردم نمیفهمند؛ آیا شما میفهمید؟ معیار اینکه شما فهمیدید چیست؟ معیار حق بودن یک مطلب یا یک رفتار چیست؟ یک معیار ملموس معیاری است که اکثریت قاطع جامعه پذیرای آن باشد، این معیار درست است.»
۶) تاکید بر ولایت در برابر ولایت فقیه؛ احمدینژاد در اولین همایش قوه مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران که در تاریخ ۱۶ آذرماه ۱۳۹۱ برگزار شد، گفت: «تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر میگوییم ولایت مطلقه فقیه، چون اینجا هست.» در همین راستا رفیقدوست نیز از وزیر مسکن دولت نهم نقل میکند که «او مدام بحث میکرد و مدام میگفت آقا آقا! من به او گفتم بگو منظورت از آقا همان مقام معظم رهبری است که ایشان یک بار هم زیر بار نرفت.»
۸) قرائت ناسیونالیستی از اسلام و مکتب ایرانی؛ اسفندیار رحیممشایی ۱۳مرداد ۸۹، در مراسم اختتامیه همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور میگوید: «مکتب اسلام دریافتهای متنوعی از آن وجود دارد… دریافت ناب از حقیقت ایمان و حقیقت توحید و حقیقت اسلام مکتب ایران است. باید از این پس ما مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم.» محمود احمدینژاد در اجلاس رؤسای آموزش و پرورش با تاکید بر این نگاه گفت: «یکی از ویژگیهای کسانی که وارد نظام آموزش و پرورش میشوند، عشق به ایران زمین است. برخی خیال نکنند که این حرف بنده مبنی بر ملیگرایی و ناسیونالیسم است چرا که امروز ایران یک جغرافیا، ملیت و قوم و قبیله نیست، بلکه یک راه و مکتب است.» مشایی در مراسم اختتامیه همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور، گفت: اگر مکتب ایران را بشناسیم، شناخت جلوههای آن آسانتر خواهد شد. ایران محل تلاقی ارزشهای آسمان و زمین است خداوند و انسان هر دو در ایران تعظیم شدهاند.
۹) تکثرگرایی دینی: احمدینژاد پلورالیسم را نیز یک اندیشه خوب معرفی میکند: «جالب این است که وقتی با آقای مهندس [مشایی] درباره پلورالیسم یا تکثرگرایی صحبت میکردم، همین را گفتم که اگر هر اندیشهای خوب است و بهرهای از حقیقت دارد» احمدینژاد در مصاحبه خود با وبسایت ایندیپندنت فارسی در شرح نظراتش میگوید: «این دینی که در اختیار ملتها است دین پیروان پیامبران هست نه خود پیامبران.»
گذرا و مختصر به پنج اندیشه جریان بهاریها اشاره شد تا گوشزد کنیم سکوت این روزهای محمود احمدینژاد نباید برای برخی از کاربران فضای مجازی جای سوال ایجاد کند. انحرافیها میخواهد مقابل گفتمان مقاومت ظهور و بروز کنند، چراکه این خط را مغایر اندیشههای خود میدانند، به همین جهت شاهد بودیم صدای مُهره شماره یک آنها درقبال ترور ترامپ بلند شد اما هنوز که هنوز است نمیخواهد مقابل ترور اخیر اسرائیل موضعگیری کند!
مرحوم داوود احمدینژاد در یک سخنرانی مهم در سال۹۰ که در قم انجام داده بود در توصیف حلقه جریان انحراف، گفته بود: بعضی از اعضای جریان انحرافی در عمق نفاق بوده و اصولا یک شبکه هستند و تنها سه یا چهار نفرشان روی آب بوده و نقشآفرینی میکنند. جریان انحرافی بهدنبال یک فتنه بزرگتر از فتنه۸۸ هستند و اگر موفق شوند میخواهند این فتنه را عملیاتی کنند؛ اما کجا موفق نمیشوند؟ آنجا که ما چشممان فقط به ولایت باشد.
۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲
چهارشنبه هفته گذشته «اسماعیل هنیه» رییس دفتر سیاسی حماس، ازسوی سرویس موساد در تهران به شهادت رسید. همین خبر کافی بود تا موج همدلی ملی شکل بگیرد، همه گروهها و شخصیتهای سیاسی از رادیکالهای اصلاحطلب و سیدمحمد خاتمی که در سال۸۸ با مواضعش «باغی انقلاب» شد تا حسن روحانی و یارانش در اردوگاه اعتدالیها و اصولگرایان با سلایق مختلف همه در حمایت از شهید القدس و جبهه مقاومت پای کار آمدند و بر خونخواهی رییس دفتر سیاسی حماس تاکید کردند، اما در این بین خبری از واکنش رییس دولتهای نهم و دهم نبود!