آگاه: رسول مهربانی در طول پخش مسابقات المپیک برگ برنده صداوسیما و پدیده این رسانه بود. او در حین گزارش بازیهای مبینا نعمتزاده در تکواندو بسیار مسلط عمل کرد و با هر اوج و فرودش هیجان جاری در مسابقه را به مردم ایران انتقال داد. هنگام پخش زنده بازی ناهید کیانی و کیمیا علیزاده بدون حب و بغض و دامن زدن به مسائل سیاسی، با آن صدای گرفته چنان گزارشگری کرد که گویی قصه میگوید. کلمات و جملاتی که به کار میبرد از ورزشکاران کاراکتر میسازد و مخاطبانش را در موقعیت تماشای یک نمایش تمامعیار قرار میدهد. از ریزهکاریهایی برای جذاب و گیراتر کردن رقابت بهره میگیرد که علاوهبر ارائه تصویری واقعی از یک رقابت ورزشی، حین هیجان بازی، لبخند به لب میآورد. برای گفتوگو درباره گزارشگریهای معرکهاش در رقابتهای المپیک۲۰۲۴ سراغ او رفتم، صدایش بسیار گرفته بود و بهسختی صحبت میکرد، گمانم این بود که بهخاطر هیجانات رقابتها و فریادهایش هنگام گزارشگری صدایش گرفته باشد اما میگوید استرسی که این روزها دارم باعث شده تا صدایم بگیرد، در ادامه متن گفتوگو را بخوانید.
آقای مهربانی گزارشگری را از کجا و چه زمانی آغاز کردید؟
از سال۱۳۸۷ بهصورت اتفاقی وارد صداوسیما شدم و اجرا را شروع کردم. ورودم به صداوسیما بهخاطر این بود که تیپسازی صدا انجام میدادم، با رفتن آقای میثاقی از صداوسیمای کرمانشاه اجرا را آغاز کردم و همزمان گزارش ورزشی هم میکردم تا الان که مجری شبکه ثابت رشتههای رزمی در شبکه ورزش هستم و ورزشهای رزمی بهخصوص تکواندو را گزارش میکنم؛ البته گزارشگری فوتبال و کشتی هم داشتم. در رقابتهای المپیک دوره قبل نیز گزارشگری کردهام و حالا پس از ۱۶سال اجرا در اینجا قرار گرفتهام که شما میبینید.
داشتن الگو همیشه در این مسیر متداول بوده است، شما هم الگویی در مسیر گزارشگری داشتید؟
من همیشه سعی داشتم از نقاط قوتی که افراد پیشکسوت در این عرصه داشتهاند، استفاده کنم و نقاط ضعفشان را نیز بشناسم و حذف و سعی کنم خودم را قوی کنم تا خودم باشم، امضای کار خودم را داشته باشم. از تجربیات همه پیشکسوتان گزارشگری بهره بردهام اما اینکه بگویم الگوی خاصی داشتهام نه، میخواهم برای خودم و در قالب خودم باشم و مردم رسول مهربانی را بشناسند.
برای رسیدن به امضای خودتان در گزارشگری، چه کردید؟ چه مطالعاتی داشتید؟
من سالهاست که بهصورت جدی مطالعات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... بسیاری در حوزههای مختلف دارم، هم بهصورت بصری و هم بهصورت شنیداری. سعی داشتم در این ۲۰سال و خردهای که در این مسیر گام برداشتهام مطالعات بسیاری داشته باشم. مهمتر از این برای امضا نیازمند یک شخصیت هستیم که امضا پای آن بخورد، یعنی در مرحله اول باید یک شخصیتی باشد که بتوان برایش امضا ثبت کرد. گزارشگر باید یک «آن» ذاتی داشته باشد؛ قوه طنز و خیالپردازی، گزینههای بعدی هستند که لازمه گزارشگری است. نباید یک ذهن دوقطبی داشته باشد، یعنی صفر و یک نباشد. تابع صحبت بیرون یا داخل نباشد و باید مخاطب را در آن قالب قرار دهد. مهمترین رکن ان است که انگار من در کنار خانواده خودم گزارش میکنم و خودم را در آن فضا حس میکنم، به این معنا که مثلا اگر در خانه باشم به اعضای خانوادهام میگویم مثلا «ناهید چه کاری انجام میدهد؟»، یا «وای الان ضربه میخورد» همین حالت را برای گزارشها نگه میدارم. فریادهایی که زده میشود کاملا طبیعی است، حتی توسلهایی که میشود. خودم هم به این توسلها معتقدم و به مردم هم میگویم که انجام دهند. اگر این مدل گزارش در خانهها مورد استقبال واقع شده، فکر میکنم برای این است که خودم را جدای از بقیه نمیبینم، من رسول مهربانی هستم که کنار مردم نشستم و گزارش میکنم.
در اجرا چه هدفی را دنبال میکنید؟
یکی از بزرگترین اهدافم این است که بتوانیم در قالب اجرا و گزارش نکات فرهنگی مثبت و درست اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی را به مخاطب القا کنیم، این نیازمند این است که خود فرد یعنی من بهعنوان شخصی که این حرفها را میزنم به حرفهایم اعتقاد داشته باشم و اگر درباره مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... صحبت میکنم، باید پیشزمینهای قوی و متقن داشته باشم. باتوجهبه اینکه بینندگان جوان و نوجوان بهویژه در المپیک این دوره به تماشای رقابتها مینشینند، من سعی دارم فضایی را ایجاد کنم که در کنار ورزش بُعد روح و معنویات را نیز در نظر بگیرم. چراکه همهچیز ورزش و مدال نیست و ابعاد قبل و بعدی نیز دارد. اگر ورزشکار معنوی باشد و اعتقادات معنوی درستی داشته، بُعد مدالیاش هم بیش از پیش تاثیرگذار خواهد بود و من تلاش دارم این را در گزارش القا کنم. میتوانم در گزارش این را بگویم که اگر محیط سالم داشته باشیم و خانوادهها نگاهی جدی و حرفهای داشته باشند، فرزندانشان میتوانند در آینده قهرمان شوند. این موضوعات فارغ از قضیه معنویت و مسائل اعتقادی در خانواده و جامعه، اگر ابعاد شخصیتی ورزشکار بهدرستی شکل نگیرد، نمیتواند در سطوح بالا دوام بیاورد و یک جایی کم میآورد. من سعی دارم این موضوع را در قالب درست و بجا برای نوجوان و جوانی که امروز مخاطب من است و من را دنبال میکند، بگویم که بداند فقط به بعد جسم آن هم تنها در یک زمان و مسابقه خاص نمیپردازیم. ورزشکار باید روح بزرگی داشته باشد، مانند جهانپهلوان تختی، ابراهیم هادی، حسن یزدانی، هادی ساعی و... که همگی از بزرگان ورزش هستند که ابعاد روحی بزرگ هم دارند. این نکاتی که گفتم اجزای آن است که میتواند مانند پازل در کنار هم قرار بگیرد و ساخته شود.
شاید از میان گزارشگریهای شما، در رقابت ناهید کیانی و کیمیا علیزاده شاهد متفاوتترین گزارش از شما بودیم، در آن لحظه چه احساسی داشتید؟ بازخوردها پس از گزارش چگونه بود؟
برای ما پرچم جمهوری اسلامی ایران مهم است. دوقطبی ناهید کیانی و کیمیا علیزاده اشتباه بزرگی است که شاید برخی از دوستان به این موضوع دامن زدند، نگاه حرفهای و اخلاقی من به این موضوع چیست؟ احترام به ورزشکار مقابل که او هم روزی برای ایران افتخار آفریده است، اما افتخار امروز ما ناهید کیانی است که زیر پرچم ماست. من در همان زمان به علیزاده هم تبریک گفتم چراکه او هم در کنار کیانی زحمت کشید، با این تفاوت که برای پرچم بلغارستان افتخارآفرین است، من هم به اشتباهاتی که داشته یا نداشته، ورود نمیکنم. با احترام به حریف کیانی در قالب گزارش از توانمندیها و امتیازات علیزاده گفتم. سعی کردم به این دوقطبی دامن نزنم و فصل جدیدی را باز کنم. خب بالطبع بازخوردها هم مثبت بود. این گزارش فراتکواندویی بود و تقریبا میتوان گفت فراملی بود و حساسیتها بالا بود. باتوجهبه اینکه یک نفر با وایتگاد وارد جدول کیانی شد، قرعه بهم خورد و این دو مانند توکیو به هم خوردند و تقریبا میتوان گفت نگاه شدید سیاسی از خارج از ایران نیز روی این مسئله وجود داشت. به این فشارها آگاه بودم و سعی داشتم با آرامش و با بیان حق و حقیقت آن را بیان کنم. سعی داشتم این دوقطبی را مدیریت کنم و خداوند هم به من کمک کرد و ناهید موفق شد کیمیا را شکست دهد و به دور بعدی صعود کند.
قطعا به کلمات و عباراتی که در گزارش استفاده میکنید فکر میکنید، بعد از برد تاریخی ناهید کیانی از عبارت «افسانه ایرانی» استفاده کردید و مبینا نعمتزاده را «مبینای ایران» نامیدید، چگونه در لحظه و بهصورت بداهه این عبارات را گلچین کردید؟
در این ۱۶سال اخیر بهویژه در این ۶سال اخیر که مجری و گزارشگر شبکه ورزش بودم، تجربههای بسیار خوبی را برایم رقم زده است. رویدادهای مختلف بسیار کمک کرده که بتوانم تحلیل خوبی از شرایط و موقعیت داشته باشم. اگر یک گزارشگر موقعیتهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... را در خودش نهادینه کند کاملا میتواند به این فضا مسلط باشد و نکته بعدی آن است که قدرت بداههگویی در لحظه داشته باشی، یعنی موقعیتشناس خوبی باشی که این هم به برخی مسائل ذاتی، استعداد و... بستگی دارد، در اینجا تفاوت میان گزارشگر خوب و حرفهای با سایر گزارشگران مشخص خواهد شد.
از نظر شما یک گزارش خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ آیا شما در گزارشهای خود خط قرمز خاصی دارید؟
این به ورزش و گزارشگر بستگی دارد. عوامل بسیاری در این موضوع دخیلاند. باید دید که شخصیت آن گزارشگر برای آن ورزش ساخته شده است یا نه، آیا توانمندی، استعداد، مطالعه و... در این زمینه دارد یا نه، آیا جنس صدای پختهای دارد یا خیر، زبان بدن مناسبی برای گزارشگری دارد یا نه. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا مجموعهای از توانمندیهای یک گزارشگر خوب تشکیل شود. مخاطبشناسی یکی دیگر از عواملی است داشتن فهم درست از مردم موجب میشود یک گزارش به دل مخاطب بنشیند. بخشی دیگر هم به تجربه گزارشگر بستگی دارد. من نه خط قرمز خاصی را رد میکنم و نه خط قرمز خاصی دارم، تنها پایبند به یکسری اصول هستم. خطوط قرمز سازمان درست است و باید رعایت شود که هر سازمانی در همه جای دنیا این خطوط را دارند اما اینکه چگونه گزارش کنیم، هنر گزارشگر است.
در پایان اگر نکتهای دارید، بفرمایید.
هر آنچه بوده عنایت خداوند و اهلبیت(ع) است، از مردم میخواهم دعا کنند تا این مسیر را همینگونه و بهتر طی کنیم تا مردم هم استفاده بهتر و بیشتری کنند.