۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۸

ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی و فرهنگی معتقد است در زمینه اخلاق اجتماعی و اخلاق عمومی که فرهنگ عمومی می‌شود دچار نابسامانی‌های جدی هستیم و باید دولت در این زمینه کار کند. ایمانی تصریح دارد که دولت جدید نگاه مثبت اهالی فرهنگ را هم به مجموعه حاکمیت جلب کند.

آگاه: مهم‌ترین چالش‌های فرهنگی دولت جدید چیست و بایستی کدام موضوعات را در اولویت قرار دهد و چه راه‌حل‌هایی برایشان هست؟ 


اولین مشکلی که دولت در حوزه فرهنگی با آن مواجه است این است که اهالی فرهنگ به معنای اعمش نگاه چندان مثبتی به مجموعه دولت و حاکمیت ندارند و باید اهالی فرهنگ را به سمت نگاه مثبت به مجموعه حاکمیت برگرداند و امیدشان را زیاد کرد تا از قهر ضمنی که کردند، برگردند. اهالی فرهنگ مانند رمان‌نویسان، کتاب‌نویسان، اهالی تئاتر، سینما، موسیقی‌دانان و همه مجموعه فرهنگ که از نظر نوع ارتباط کاری زیرمجموعه وزارت ارشاد محسوب می‌شوند باید قدری نگاهشان را به سمت مجموعه حاکمیت، حکومت، جامعه و آینده مثبت کرد و آقای صالحی این امکان را دارد که چنین کاری بکند. نکته بعدی مسائل اقتصادی حوزه فرهنگ است. الان اهالی فرهنگ با مشکلات اقتصادی مواجه‌اند، همچنان که جامعه با آن مواجه است؛ یعنی مثلا تئاتر، فیلم، کتاب و موسیقی ازلحاظ اقتصادی و درآمدی چندان وضعیت خوبی ندارند و اهالی فرهنگ با مشکلات اقتصادی مواجه‌اند و بایستی برای این راهکاری پیدا کرد تا بتوانند در عرصه فرهنگ در رشته و حوزه خود با امید بیشتری به لحاظ اقتصادی ادامه فعالیت بدهند. مسئله بعدی این است که اهالی فرهنگ یک تصور دارند و ممکن است بخشی از این تصور واقعی باشد و بخشی هم واقعی نباشد و فقط یک تصور باشد و این است که تصور می‌کنند برای ارائه فعالیت خود با محدودیت‌هایی مواجه‌اند و این محدودیت‌ها باعث می‌شود عطای کار را به لقایش ببخشند. این محدودیت‌ها در حوزه فیلم‌سازی، تئاتر، موسیقی و کتاب‌نویسی هست و بایستی آنها را به‌طورجدی بررسی کرد و آنهایی که سلیقه است و ضروری نیست برداشته شود تا به اهالی حوزه فرهنگ اعتماد شود. به نظرم اعتماد از اهالی حوزه فرهنگ به مقدار زیادی برداشته شده و اینها فکر می‌کند به آنها اعتمادی نیست. باید قدری به اهالی حوزه فرهنگ با وسعت نظر و سعه‌صدر بیشتری نگاه کرد و اگر این اتفاق بیفتد می‌توانیم در حوزه فرهنگ شاهد تحولات باشیم. 

در حوزه فرهنگ عمومی دولت باید چه وظایف و اقدامات زیربنایی و مهمی را صورت بدهد؟ 
در حوزه فرهنگ عمومی مسئله اصلی که داریم مسئله اخلاقیات در حوزه فرهنگ عمومی است؛ یعنی در زمینه اخلاق اجتماعی و اخلاق عمومی که فرهنگ عمومی می‌شود دچار نابسامانی‌های جدی هستیم و باید دولت در این زمینه کار کند. روشی که آقای دکتر پزشکیان در پیش گرفتند می‌تواند به این موضوع خیلی کمک کند؛ مثلا مسئله صداقت و عدم ترویج کذب و دروغ در جامعه یک پدیده بسیار مهم است که الان جامعه ما تا حدودی دچارش شده و به فرهنگ عمومی مردم آسیب می‌زند. در این زمینه مجموعه دستگاه‌های نظام باید کمک کنند تا اخلاق عمومی در حوزه فرهنگ عمومی بازگشتی به سمت اخلاق فرهنگ اسلامی و ایرانی ما داشته باشد. در این زمینه اولویت اصلی مسئله ترویج اخلاق است. نکته بعدی مسئله امید در حوزه فرهنگ عمومی است و باید تلاش زیادی شود که امید به جامعه و مخصوصا نسل جوان برگردد. ناامیدی ریشه بسیاری از تخریب‌های فرهنگ عمومی است. در مسئله فرهنگ عمومی روی دو مسئله تاکید می‌کنم که یکی اخلاق و دیگری امید است. 

زیربنایی‌ترین تلاشی که باید دولت برای سامان‌دادن به نظام رسانه‌ای کشور بکند، چیست؟ 
الان رسانه اعم از رسانه‌های مکتوب و رسانه‌های فضای مجازی است و تعریفی که باید بکنیم ترکیبی از این دو تعریف است. گذشت زمانی که منظور از رسانه فقط رسانه‌های مکتوب بود. در حوزه رسانه، دولت و دستگاه‌های دیگر کشور باید تلاش کنند. مطلبی که رهبری روز سه‌شنبه فرمودند، یعنی قانونمند کردن فضای مجازی نکته بسیار مهمی است که این قانونمندکردن به معنای محدودیت ایجادکردن در مورد فضای مجازی نیست و به معنای قانونمند کردن است. الان در فضای مجازی هر مطلبی در هر حوزه‌ای منتشر می‌شود، حتی حوزه پزشکی و علمی که اینها در میان مردم بازتاب پیدا می‌کند؛ درحالی‌که اصل مطلب اشتباه است و باعث نگرانی عمومی می‌شود که اینها باید قانونمند شود و هر مطلبی اجازه نداشته باشد در فضای مجازی منعکس شود. نکته دوم این است که مسئولان سازمان حکومتی چه بپذیرند و چه نپذیرند، مردم از مسئله فیلترینگ در رنج و عذاب‌اند و باید این مطلب روشن و حل شود؛ چون نمی‌شود بگوییم کشور همیشه در وضعیت اضطرار است و در زمان‌هایی اضطرار بوده و محدودیت ایجاد شده که این اضطرار برداشته شده است. وقتی فیلترینگ می‌گذارند و ادامه می‌دهند تصویر عمومی که در ذهن مردم ایجاد می‌شود این است که حاکمیت اساسا با فضای مجازی مخالف است و به همین خاطر دوست ندارد مردم آن را ببینند که این تصویر خوبی از حاکمیت نیست. حاکمیت اصلا با فضای مجازی مخالف نیست و خیلی موافق آن است و فقط می‌گوید باید قانونمند شود. همه مردم از مسئله فیلترینگ در رنج‌اند و این مسئله باید به‌طورجدی و به‌سرعت حل شود.
 در مسئله حوزه‌های رسانه‌های مکتوب هم نکته‌ای که می‌شود گفت این است که این رسانه‌ها نیاز دارند به اینکه برای دستگاه‌های مختلف که در این زمینه‌ها مسئولیت ندارند خط‌مشی تعیین نکنند و بگذارند آزادانه مطالبی که می‌خواهند منتشر کنند. حکومت به‌خوبی می‌تواند از رسانه‌هایمان در بسیاری از حوزه‌ها مانند حوزه مبارزه با فساد، حوزه ترویج اخلاق عمومی و حوزه افزایش اعتماد عمومی استفاده کند. الان مرتبا احساس می‌کنند از سوی دستگاه‌های مختلف ازجمله شورای انقلاب فرهنگی، شورای عالی امنیت ملی و نهادهای نظارتی با محدودیت مواجه‌اند و این وضعیت خوبی نیست؛ یعنی اگر رسانه‌های مکتوب تصور کنند مرتبا مسیری که می‌خواهند بروند ممکن است با یک توقف یا حتی برخورد قانونی مواجه شوند دستشان برای کارکردن می‌لرزد و این اتفاق خوبی نیست. 

کشور و نظام حکمرانی ما طبعا ضعف‌های دارد و نقاط قوتی هم دارد. شیوه مواجهه با این ضعف‌ها و قوت چه در بین مردم و چه از طرف رسانه‌ها چگونه باید باشد؟
ما کاستی‌های زیادی در کشور داریم. شکی روی این نیست. چند مورد را هم رهبری در دیدارهای مختلف فرمودند. از آن طرف نقاط مثبت هم داریم و این هم یک واقعیت است. یعنی کشورمان در بخشی از زمینه‌ها با وجود همه کاستی‌ها، تحریم‌ها و فشارها پیشرفت‌هایی داشته است. البته کاستی‌هایی هم داشته‌ایم. سوال این است که چرا زمانی که سیاستمداران، اندیشمندان و متفکران ما می‌خواهند در جامعه بنگرند لیست بزرگی از سیاهی‌ها را تکمیل کرده و به اطلاع مردم می‌رسانند. درحالی‌که درمورد اتفاقات مثبت تقریبا چیزی نمی‌گویند یا به‌سرعت از کنار آن می‌گذرند. این واقعا محل سوال است. این امر را ما مستمرا می‌بینیم که به‌نوعی به یک ژست سیاسی یا ادای روشنفکری در برخی افراد تبدیل شده است. به این صورت که تمام نقاط‌ضعف را بزرگنمایی کرده و با اطلاع‌رسانی آن سیاه‌نمایی می‌کنند، درحالی‌که مطلقا هیچ صحبتی درمورد نکات مثبت و پیشرفت‌ها طرح نمی‌کنند. البته غرب و رسانه‌های غربی و مخالفان جمهوری اسلامی و مخالفان ملت بیکار ننشسته‌اند و آنها نیز مستمرا در تنور بزرگنمایی کاستی‌ها می‌دمند تا به‌نوعی یک یأس و ناامیدی به‌وجود بیاورند. نتیجه طبیعی بزرگ کردن کاستی‌ها به‌وجودآمدن یأس و ناامیدی در جامعه است و باعث می‌شود مردم آینده را کاملا تیره‌وتار ببینند و این به‌نظر من خطای بسیار بزرگی است و به وحدت عمومی ملت آسیب می‌زند.
مردم ما نیز به ‌لحاظ فرهنگی مقداری نسبت به ضعف‌ها و کاستی‌ها بیشتر حساسیت نشان می‌دهند تا نسبت به نقاط مثبت و نقاط قوت و معمولا متاثر شدن آنها از اتفاقات منفی در زندگی شخصی و خانواده‌شان نسبت به نقاط مثبت زندگی‌شان بیشتر است. نقاط منفی را بیشتر نگاه می‌کنند که این هم البته ریشه‌های تاریخی طولانی‌مدت دارد. به‌طور طبیعی در زندگی یک فرد از آحاد جامعه و بعد یک واحد بزرگ‌تر در خانواده و بعد یک واحد بزرگ‌تر در جامعه هم نقاط مثبتی وجود دارد و هم کاستی‌هایی وجود دارد. فرهنگ عمومی به‌نحوی است که ما بیشتر به نقاط‌ضعف توجه کرده و آن را در افکار و محاورات خود بزرگ می‌کنیم. مواردی که می‌گویم بحث‌های آکادمیک است. مثلا می‌توانیم این فرهنگ را با فرهنگ مردم کشورهای شرق دور مثلا چینی‌ها یا ژاپنی‌ها مقایسه کنیم. آنها درست نقطه مقابل این هستند. یعنی بیشتر به داشته‌های خود نگاه می‌کنند تا نداشته‌هایشان. این یک مشکل عمومی فرهنگی در مردم ایران است که آن هم دلایل تاریخی دارد.

حالا باتوجه‌به این مقدمه شیوه صحیح طرح انتقاد به‌نظر شما چگونه است؟
اگر انتقاد به‌گونه‌ای بیان شود که بسیار بزرگ‌تر از اندازه واقعی باشد و طوری تصویر شود که هیچ راهکاری برای این مشکل وجود ندارد، منجر به یأس می‌شود. مثلا فرسایش خاک را برخی به‌گونه‌ای مطرح می‌کنند که انگار این امر در کشور یک واقعیت قطعی است، تماما هم مقصر نظام حکومتی است، این فرآیند هم به‌طور توقف‌ناپذیر ادامه دارد و هیچ راه‌حلی هم برای آن وجود ندارد. یا مثلا صحبت از تورم می‌شود و می‌گویند که این تورم زیاد به هیچ نحوی قابل‌کنترل و مهار نیست. این انتقاد نیست این سیاه‌نمایی است. اولا مقدار مشکل باید به مقدار خودش مطرح شود نه بزرگ‌تر و بعد هم به شیوه‌ای بیان شود که نوعی امید نسبت به حل مشکل به‌وجود بیاورد. سرطان نیست که منجر به مرگ شود، یک راه‌حلی دارد و راه‌حلش را هم فرد انتقادکننده باید بدهد. اما اگر فقط انتقاد صرف باشد، انتقاد از اندازه خودش بزرگ‌تر تصویر شود، فرآیند غیرقابل بازگشت و طوری جلوه داده شود که هیچ عاملی دیگر نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد و مقصرش هم فقط سیستم حکومتی معرفی شود و هیچ پیشنهادی نیز برای اصلاح مطرح نشود این می‌شود انتقاد تخریبی که دیگر سیاه‌نمایی تلقی می‌شود و نه انتقاد.