از سال ۸۴ تا ۹۲ «محمود احمدینژاد» با رویکرد عدالتخواهی و مهرورزی سکانداری دولتهای نهم و دهم را برعهده گرفت. «تدبیر و امید» نیز عنوان و شعار دولت حسن روحانی بود، او هم همانند سه رییسجمهوری دیگر هشت سال در پاستور حضور داشت.
ورق برای رییسجمهوری شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی بهگونهای دیگر رقم خورد. او سه سال زمامدار قوه مجریه بود و سرانجام در راه خدمت به مردم و کشور شهید شد. هشتمین رییسجمهوری ایران، دولت خود را «دولتِ مردمی» نامیده بود. هریک از این دولتها گرایشهای سیاسی خود را نمایندگی میکردند و در داخل و بیرون از دولت، حامیان آنها هم در صحنه سیاست با قوت به ایفای نقش میپرداختند.
باتوجهبه فعالیت رسمی دولت چهاردهم با شعار «وفاق ملی»، بر آن شدیم نگاه مجمل بر رویکردها و فعالیتهای طرفداران دولتهای پس از جنگ بیندازیم و به این پرسش پاسخ دهیم، تفاوت دولت چهاردهم با سایر دولتها چیست؟
هاشمی رفسنجانی و تکنوکراتها
کارگزاران سازندگی، حزبی منشعب از جناح راست سنتی که توسط ۱۶نفر از اعضای هیات دولت مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی، در آذر ۱۳۷۴ شمسی آغازبهکار کرد. سنگبنای حزب کارگزاران درست در مقطعی گذاشته شد که یکسال و نیم از عمر دولت دوم مرحوم رفسنجانی باقیمانده بود. کارگزاران نخستین حزب سیاسی در ایران بود که در درون دولت شکل گرفت.
کارگزارانیها در انتخابات مجلس پنجم ـ آخرین سال فعالیت دولت دوم هاشمی رفسنجانی ـ اقلیت قوی و تاثیرگذاری در خانه ملت تشکیل دادند و حتی بعد از پایان دولت سازندگی، تعدادی از تکنوکراتها کرسیهای خود را در دولت حفظ و ارتباط خوبی با رییس دولت اصلاحات برقرار کرده بودند.
این حزب که با برآمدن جبهه دوم خرداد خود را در مجموعه جریان اصلاحات تعریف و تفسیر کرده بود و گرچه لیدری سیدمحمد خاتمی را پذیرفت اما همواره در تحلیلهای خود کوشیده تا تبار جریان اصلاحات را هاشمی رفسنجانی تعریف کرده و ازاینحیث تلاش میکند نقشی بالادستی برای خود در جریان اصلاحات تعریف و تفسیر کند تا جایی که اعضای این حزب خودشان را فرزندان معنوی هاشمی رفسنجانی مینامند.
کارگزاران سازندگی که خودشان را تکنوکرات و فنسالار میخوانند، قائل به آن هستند که مسلمان لیبرالدموکرات هستند و بر احیای ایرانگرایی نه معنای آن تاکید و تصریح دارند.
دولت اصلاحات و جبهه مشارکت
حدود یک سال پس از استقرار کابینه هفتم، تشکلی به نام حزب «جبهه مشارکت ایران اسلامی» به دبیرکلی «سید محمدرضا خاتمی» برادر رییسجمهوری وقت اعلام موجودیت کرد و از تابستان۱۳۸۵ دبیرکلی این تشکل به «محسن میردامادی» واگذار شد.
هسته اصلی جبهه مشارکت را دانشجویان خط امام(ره) و گروههای چپ اسلامی مانند سازمان مجاهدین انقلاب تشکیل دادند که برای عملیاتیسازی ایدههای خود مبنی بر تحقق مردمسالاری دینی، تقویت جامعه مدنی، افزایش مشارکت سیاسی، آزادی مطبوعات و... به ایجاد نهادی حزبی باور داشتند. این حزب با استفاده از فضای مهیای جامعه و افکار عمومی بهسرعت در سراسر کشور به تاسیس دفاتر استانی و استقرار تشکیلات حزبی پرداخت و در فاصله اندکی به یکی از مهمترین احزاب سیاسی تاثیرگذار بر روندهای اجتماعی و سیاسی جامعه تبدیل شد.
جبهه مشارکت در انتخابات مجلس ششم پیروز شد و اکثریت کرسیها را از آن خود کرد اما با حاشیههای زیادی روبهرو بود. این تشکل نزدیک به رییس دولت اصلاحات نقش مهمی در تحصن و استعفای دستهجمعی نمایندگان در آن مقطع ایفا کرد. علیرغم همه حاشیهها، مجلس ششم پایان یافت و جبهه مشارکت از قطار قدرت پیاده شد و بهعنوان منتقد، کنشگری خود را ادامه میداد. «یاران خاتمی» در جریان دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری همراه مجموعه اصلاحطلبان از «میرحسین موسوی» حمایت کرد. حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ که زمینهساز اعتراضات و انسداد فضای سیاسی در کشور شد، به انحلال این حزب در مرداد ۱۳۸۹ منجر شد.
بهاریها یاران احمدینژاد
محمود احمدینژاد هرچند قبل از حضور در پاستور، یک چهره حزبی و اصولگرا شناخته میشد و با جمعیت ایثارگران و جامعه اسلامی مهندسین نیز ارتباط تشکیلاتی داشت اما بعد از آنکه رییسجمهوری شد با همفکران اصولگرایش فاصله گرفت و مواضعی علیه تحزب و تحزبگرایی اتخاذ کرد. طرفداران رییسجمهوری سابق، زیر سایه احزاب قرار نگرفتند و فقط در انتخابات شورای اسلامی شهر ـ سال ۱۳۸۵ ـ ائتلاف موقتی با عنوان رایحه خوش خدمت و با محوریت «مهرداد بذرپاش» شکل گرفت. این ائتلاف توانست تعدادی از نیروهای خود همچون پروین احمدینژاد، خواهر رییسجمهوری اسبق را راهی خیابان بهشت کند. با حاشیههایی که ازسوی جریان انحرافی در دولت دهم ایجاد شد، طرفداران احمدینژاد در اردوگاه اصولگرایان فاصله خود را با او زیاد کردند و کار به جایی رسید که حامیان دیروز منتقدان جدی او هستند.
پس از وداع رییس دولتهای نهم و دهم با قوه مجریه، طرفداران سیاسی «محمود احمدینژاد» در قالب جریان بهار در فضای سیاسی فعالیت میکنند. حلقه اصلی بهاریها در زمان ثبتنام احمدینژاد در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در کنار او حضور داشتند و در اکثر سفرها نیز وی را همراهی میکنند.
کامیابی اعتدالیها در دولت تدبیر و امید
کامیابی بزرگ حزب اعتدال و توسعه ریاستجمهوری حسن روحانی بود که این حزب را از وکلا، وزرا، سفرا و مدیران بازنشسته در مرکز تحقیقات استراتژیک به دولتمردان بر دولتهای یازدهم و دوازدهم بدل ساخت. «محمدباقر نوبخت» معاون رییسجمهوری و رییس سازمان برنامهوبودجه شد. «محمود واعظی» ابتدا وزیر ارتباطات و سپس رییسدفتر رییسجمهوری شد. «علی جنتی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. «محمدرضا نعمتزاده» در دولت یازدهم، وزارت صنعت، معدن و تجارت را برعهده گرفت و مرحوم «اکبر ترکان» دستیار و مشاور رییسجمهوری شد. «مسعود سلطانیفر» نیز از عضویت در حزب اعتماد ملی به عضویت حزب اعتدال و توسعه درآمد، درحالیکه ریاست سازمان میراث فرهنگی و بعدا وزارت ورزش و جوانان را عهدهدار شد.
پس از حضور یارانِ روحانی در پاستور، حزب اعتدال و توسعه به «کمای سیاسی و تشکیلاتی» رفت و دیگر ظهور و بروز چشمگیری در سپهر سیاست ایفا نکرد. «محمدباقر نوبخت» که پس از پایان ماموریت در دولت یازدهم و دوازدهم وقت بیشتری را برای فعالیتهای تشکیلاتی اختصاص میدهد در گفتوگویی با مجله «آگاهی نو» گفته بود: باید بگویم شاید اسما دبیرکل بودم اما رسما، به جهت تضادی که در عمل بین مسئولیت سازمان برنامهوبودجه با فعالیت حزب وجود داشت، هم از نظر زمانی و هم از نظر مسائل ویژهای که ما آنها را رعایت میکردیم، در آن هشت سال، «حزب اعتدال و توسعه»، بدون مؤسسان حزب به فعالیتش ادامه داد؛ حتی در دوره انتخابات، مشکلاتی برای حضور داشتیم اما بعد از اتمام کار مدیریتی در دولت از همان روز بعد، فعالیتهای ما در حزب آغاز شدند.
نوبخت پس از پایان فعالیت دولتهای یازدهم و دوازدهم، ارتباط خود را با رییسش حفظ کرده و منظم در جلسات حسن روحانی شرکت میکند؛ او و حزبش در انتخابات چهاردهم هم از کاندیداتوری مسعود پزشکیان حمایت کرده بودند.
دولت مردمی و کار برای مردم
حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی در دو انتخابات ۹۶ و ۱۴۰۰ نامزد واحد نیروهای انقلاب بود، او پس از برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری که منجر به پیروزی مجدد حسن روحانی شد، در راستای وحدت و همگرایی جبهه انقلاب فعالیت کرد و شخصیتهای سیاسی را دور هم جمع میکرد تا مبادا نخ تسبیح وحدت پاره شود. پس از حضور در قوه قضائیه این ماموریت به شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و غلامعلی حدادعادل سپرده شد و رئیسی وقت خود را صرف هدایت قوه قضائیه کرد. در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری باز مردم و سیاسیون از او درخواست کردند وارد صحنه شود و او این بار توانست اعتماد ملت را به دست آورد و با رأی بالا از قوه قضائیه به قوه مجریه رفت و در طول سه سال خدمات شایانی در قالب دولت مردمی انجام داد. وی در زمان حضورش در قوه مجریه، نزدیکان و طرفدارانش را از فعالیتهایی که منجر به حاشیه میشد پرهیز میداد و تاکید میکرد باید برای مردم کار کرد، برایناساس حامیان او در دولت یا بیرون دولت کار سیاسی و تشکیلاتی نمیکردند و بیشتر تحرکات سیاسی معطوف به تشکلهایی بود که پیش از این فعالیت میکردند که در این راستا میتوان به شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، جبهه پایداری، جبهه تحولخواهان انقلابی و... اشاره کرد.
اکنون دولت چهاردهم به سکانداری «مسعود پزشکیان» با شعار وفاق ملی تشکیل شده است. «وفاق ملی» یعنی توافق و همدلی گسترده میان اعضای یک جامعه بر پایه ارزشها، باورها و منافع مشترک. نیرویی که مانع تفرقه و اختلاف و نقطه اتصال وحدت و اتحاد است.
حال تفاوت دولت چهاردهم با سایر دولتها در چیست؟
«علی دارابی» معاون وزیر میراث فرهنگی در دولت سیزدهم و از نیروهای نزدیک به سید عزتالله ضرغامی دراینباره میگوید: اصولگرایی و اصلاحطلبی واقعی، گفتمان موردتایید نیروهای سیاسی درون نظام و انقلاب است که در عین خدمات و تلاشهای ارزندهای که داشتهاند، فهرستی از کژیها، نواقص و آسیبها را در درون خود دارند که جای پرداختن به آن در این مجال نیست. (در کتاب جریانشناسی سیاسی در ایران بهتفصیل در این باره نوشتهام.) اما هر دو جریان باید از تندروی و رادیکالیسم منسوب به خود فاصله بگیرند.
او تاکید کرد: «باید باور کنیم که در دوران پسا اصلاحطلب و اصولگرایی هستیم. اینک دوران چندصدایی، قدرتیافتن طبقه متوسط شهری، برآمدن نسل جوان موسوم به نسل زد (Z) و مطالبات و تقاضای خاص آنان، افول و جابهجایی گروههای مرجع رسمی، نقشآفرینی شبکههای اجتماعی نوین و کاهش شدید قدرت رسانههای رسمی، تحولات حیرتآور فناوریها در عصر متاورس و هوش مصنوعی، احراز جایگاه اثربخشی و تاثیرگذاری استارتآپها و فناوریهای جدید است. باید نگاهی نو به حکمرانی، ریلگذاری جدید، رویکردها و شیوههای آن بیندازیم. این نگاه نو الزاما به معنای دگرگونی یا تجدیدنظر در آرمانها، اهداف و ارزشها، نباید تلقی شود. اصیل فکر کنیم، اما معاصر و امروزی عمل کنیم.»
هرچند اصلاحطلبان و اعتدالگرایان از مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری حمایت کردند اما رییسجمهوری میگوید: «چتر دولتش را باز کرده تا همه نیروهایی که به دنبال اجرای سیاستهای کلی، برنامه هفتم و سند چشمانداز هستند زیر آن قرار بگیرند تا برای مردم و کشور کار کنند.» چپ، راست و میانهرو برای شخص اول دولت مهم نیست و آنطور که از گفتههایش برداشت میشود دنبال حزب دولت ساخته و فعالیتهای حزبی در بیرون از دولت نیست. ازاینرو انتظار میرود دولت چهاردهم نیز به دور از حاشیهسازیها، وفاق را در عمل اجرایی کند!