آگاه: انجام دو ترور در یک شب، پیام مستقیمی از تلآویو به تهران با هدف آمادگی جنگی بزرگ و گسترده را مخابره کرد؛ جنگی که وضعیت مطلوبی را برای دو طرف رقم نخواهد زد. از سویی، ترور اسماعیل هنیه در تهران، چالش بزرگی برای ایرانیان تلقی شد و ایران را مجاب به پاسخ و تنبیه کرد. اما حضور ائتلاف آمریکایی در همراهی اسرائیل و توجه کامل ایران به شرایط منطقه و اندیشه مزورانه شیخنشینان پیرامون خلیج فارس، گزینه مجازات با «تحریم امنیت داخلی اسرائیل» را کلید زد. اکنون ایران جز به نابودی اسرائیل در گذر زمان و از مسیر جنگ فرسایشی نمیاندیشد و پروژه جنگ طولانی در سطوح محدود در چند جبهه را منجر به فرورفتن رژیم اشغالی در باتلاق خود ساخته میداند. از سویی، وضعیت باتلاقی اسرائیل در سطح منطقه، چارهای جز تمهیدات لازم برای جنگی بزرگ و وارد کردن آمریکا به این مجادله منطقهای نگذاشته است و مقامات اسرائیلی معتقدند که به آخرین گامها برای آغاز یک جنگ منطقهای نزدیک شدهاند. اما به این درجه از هشیاری نیز رسیدهاند که ایرانیها بهدنبال نابودی کامل این رژیم بر مبنای قانون «قورباغهپزی» و براساس راهبرد گام به گام بر مبنای جنگ فرسایشی هستند.
اسرائیل دریافته است که ایران موفق به متحد کردن محور مقاومت برای فردایی با جنگی بزرگ شده، تهدید تاسیسات هستهای ایران، با رونمایی از زرادخانههای موشکی و پهپادی این محور مواجه شده است و غرب نیز تلاش دارد خود را در خندق خطرناک خاورمیانه و غرب آسیا گرفتار نکند، چراکه لبخند همراه با سکوت ایران در مقابل تهدیدات اتمی مقامات اسرائیلی نسبتبه فردای منجر به درگیری، حاکی از بیمه شدن ایران در مقابل این ملاحظات و ضرورت مصونیت ایران است و همین لبخند ایران است که جهان غرب را نسبت به خطرناکی حمله همهجانبه به محور مقاومت بیمناک ساخته است.
رژیم اشغالگر قدس به این نتیجه رسیده که اهداف درازمدت ایران، در تحریم آرامش اسرائیل برنامهریزی شده است و سلب امنیت، آسایش و شرایط معمول زندگی و بهبود اقتصادی همراه با سیاست جنگ نرم تا فرسودگی و نابودی ساختار این رژیم، چشماندازی است که ایران قدم به قدم آن را با موفقیت پیش برده است و همراهی محور مقاومت در مسیر محو اسرائیل برنامهریزی شده و هدف راهبردی آنان، جز کلید خوردن فرآیند قطرهچکانی فروپاشی اسرائیل از درون نیست.
اسرائیل شاهد رویکرد اهداف ایرانی باتوجهبه افزایش ترس و نگرانی شهروندان سرزمینهای اشغالی و اضطراب از پاسخ حتمی ایرانی است که علیرغم سیاست تهدید و فشارهای بینالمللی برای مهار تشدید تنش در منطقه، عزم جزم ایرانیان را کاهش نداده است. کشنده بودن لحظات و فلج فکری شهروندان، سکون و سکوت زندگی، رکود رشد اقتصادی و چشمگیری خروج از سرزمین اشغالی، هدفی راهبردی است که ایران با زیرکی آن را دنبال میکند و رو شدن برگهای برنده ایران در قبال تحرکات شیطانی این رژیم با اعمال ترور، بمباران و فاجعهآفرینی، شرایط را برای تشدید این فشار در سطح بینالملل آماده کرده و ایفای نقش سیاست صبر استراتژیک ایران پیشتاز در عرصه مقابله با اسرائیل است.
اکنون اسرائیل بهخوبی میداند؛ هرچند در حذف فیزیکی با سلاح و تکنولوژی بهروز موفق عمل کرده، اما قدرت درگیری در جنگ فرسایشی را ندارد و مواجهه مستقیم با ایران و محور مقاومت، تنها راه برونرفت از تنگناهای مختلف و راه خلاصی از شرایط برزخی ایجادشده در قبال ایران است و چون بر اصل درگیری منجر به حضور همپیمانان برای جنگی همهجانبه با ایران در سطح منطقه معتقد است، از هیچ اقدام خلاف عرف و دیپلماتیک فروگذاری نمیکند و با فاجعهآفرینی آوردگاه غزه، امور دیپلماتیک و کنسولی و ترور فیزیکی شخصیتها در نظام دیپلماسی و بینالمللی، تلاش دارد تا با عصبانی کردن ایران و کشیدن پای این کشور به جنگ، سناریوهای بعدی خود را اجرا کند و در مقابل، هوشیاری ایران در عدم شتابزدگی در پاسخ، مبنایی جز تحقیر بینالمللی این رژیم و سردرگمی در ادامه پیاده کردن سناریوهای چیدهشده و هزینهدار کردن رژیم اسرائیل در چند جبهه نیست.
با این حساب، گرفتاری ۱۰ماهه در باتلاق غزه و ضربهپذیری از محور مقاومت، چارهای جز اقدام به جنگ مستقیم برای این رژیم نگذاشته و سردرگمی در پاسخ قاطع به ایران و محور مقاومت، شرایط را برای استمداد از آمریکا و دیگر همپیمانان فراهم کرده است. اما در صفحه شطرنج غزه، هنوز خبری از شکست حماس نیست و پیادهنظام رژیم با رخدادهای تاکتیکی و اقتصادی درحال درک شرایطی است که ساختارهای اقتصادی زیانبار با حجم بالایی را برای شهروندان مستأصل این رژیم پیشبینی کرده است. بهنحوی که ارزیابی میزان زیانهای اقتصادی در این جنگ فرسایشی سیر صعودی گرفته و سردرگمی در مشخص کردن زمان حمله قطعی ایران، باعث افزایش فرسایش قدرت جامعه و اقتصاد شده است.
درحالحاضر، میزان تابآوری اقتصاد و امنیت جامعه شرایط مبهمی را برای این رژیم بازتعریف کرده و صرف نظر از جنبه وسیع و فراگیر جنگ روانی و تاثیر آن بر رفتارهای اجتماعی، درگیری محور مقاومت با این رژیم در سطوح پایین، منجر به فرسایشی شدن جنگ و کاهش مقبولیت مقامات اسرائیلی در داخل و بیرون از سرزمینهای اشغالی شده است.
جهان غرب نیز به این درجه از اطمینان رسیده است که ایران هرچند جنگ مستقیم با اسرائیل و دیگر همپیمانان را به سود منافع ملی و امنیتی خود ندانسته اما قدرت لازم برای گوشمالی این رژیم را فراهم آورده و از طرفی، ظرفیت لازم برای دستکاری اقتصاد جهانی در شاهراههای حیاتی منطقه را دارد و در صورت رفتار غیرمسئولانه غربیها، منافع آنان در سطح منطقه با تهدید جدی مواجه خواهد شد؛ بنابراین باز گذاشتن دست ایران در تحقیر و تنبیه رژیم عذر موجهی است که غرب باید نسبت به این موضوع واکنش صریحی نداشته باشد. در همین راستا، غرب تلاش دارد با سلاح تهدید و چانهزنی ماشین پاسخ ایران را خاموش کند و تردید نیز ندارند که ایران با بیاعتنایی به این تهدیدها، گزینههای ستیز با اسرائیل را در جهت تحقق اهداف بلندمدت خود در عرصه جنگ فرسایشی نامتقارن با شدت کم اجرایی کرده است و باور دارند که موتور محرکه راهبرد آبرومندانه ایرانیان در گذرگاه زمان و مکان مناسب مستقر شده و با درجه هوشیاری بالا و استراتژی «انگشت به ماشه» آماده برای تنبیه متجاوز در سطوح مختلف است.
بر این اساس، رژیم اسرائیل، غرب و آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که رفتار سنجیده، براساس اصل غافلگیری در بستر فرصت صبر منجر به پاسخ قاطع ایرانیان، عدم تابآوری شهروندان سرزمینهای اشغالی را به دنبال دارد و آشفتگی امنیت داخلی و اوضاع اقتصادی لجامگسیخته این رژیم منجر به گریز از حصار اسرائیل در آشوب خواهد شد و سردرگمی شرایط حاد منطقه و سرزمینهای اشغالی توفیق بیش از پیش اهداف ایرانیان در جبهه جنگ فرسایشی را باعث شده است.