آگاه: این خانه ۸۰سال عمر دارد و آقای مرادی کرمانی از اواخر دهه۵۰ تا اوایل دهه۷۰ با همسر و سه فرزندش در آن زندگی کرده و قصه نوشته است. شهرداری منطقه۱۲ تهران این خانه را در آبان۱۳۹۹ با هدف حفظ و نگهداری اماکن تاریخی واجد ارزش خرید اما بعد درهایش را قفل و آن را رها کرد. خانه مدتی سرپناه معتادان محل بود. حالا شهرداری در یک مزایده این خانه را برای ۱۱سال به یک احیاگر بناهای تاریخی واگذار کرده است.
بهروز مرباغی، احیاگر خانه هوشنگ مرادیکرمانی تصمیم دارد تا پیش از پایان سال، خانه را سرپا کند و میگوید: مرمت خانه زمان زیادی نمیگیرد و احتمالا پیش از نوروز۱۴۰۴ آماده بهرهبرداری شود. با این حساب، شاید برای تولد ۵۱سالگی آقامجید قصهها، مهمان این خانه شویم و درحالیکه چایمان را با «قاشق چایخوری» هم میزنیم قصه بشنویم، قصههایی به شیرینی یک «مربای شیرین». مرادی کرمانی وقتی با همراهی جمعی از هواداران و دوستدارانش به بنبست باریک شیرازیها در خیابان هداوند محله امامزاده یحیی میرسد، قفل در خانه با حضور نماینده شهرداری پس از یک دهه باز میشود و کارگرها مشغول کار میشوند تا مرمت خانه آغاز شود. مرباغی از هوشنگ مرادی کرمانی قول میگیرد در سهچهار ماهی که قرار است خانه مرمت شود، او دو سه بار اینجا بیاید و خاطراتش را تعریف کند. احیاگر خانه میگوید شاید مستندی هم ساختم.
مرادی کرمانی و دو پسرش، هومن و بیژن در این خانه کوچک دو طبقه که سه اتاق دارد و خودش اتاقی را که در طبقه دوم خانه قرار دارد «زایشگاه مجید» صدا میکند، از خاطراتشان گفتند. او از روزهایی تعریف کرد که «قصههای مجید» را مینوشته و پلههای خانه را بارها و بارها بالا و پایین کرده تا فقط یک واژه را عوض کند یا ضربالمثلی به آن اضافه کند. پس از این خاطرهگوییهای جسته و گریخته، مرباغی به مرادی کرمانی گفت: خوشحالم به جایی رسیدیم که یادگاری از شما در این کوچه بهجا میگذاریم. مرادی کرمانی هم در ادامهاش گفت: حدود سیوچند سالم بود که وارد این خانه شدم و حدود پنجاهوچند سالم بود که از اینجا رفتم، اوج خلاقیتم در این خانه بود. مرادی کرمانی سپس به دیوارها و درهایی که به این خانه پس از آنکه اینجا را ترک کرده، اضافه شده است، اشاره کرد و مرباغی قول داد آنها را حذف کند و خانه را به شکل قبل برگرداند. او تاکید کرد که این خانه قرار نیست موزه شود و قرار است «خانه قصه» باشد. هوشنگ مرادی کرمانی در دورهمی پس از گشایش خانه که در «خانه اردیبهشت اودلاجان» برگزار شد، از خاطراتش بیشتر گفت و قصه راهیابی مجید به رادیو را تعریف کرد. از این گفت که قصه چون درباره پسرک یتیمی بود که با مادربزرگش زندگی میکرد، مورد پذیرش واقع نشد، چون ممکن بود در نوروز ۱۳۵۳ کام مردم را تلخ کند. اما با اصرار مرادیکرمانی چند نفری قصه مجید را خواندند و با موقعیتهای طنزی که این پسر ایجاد کرده بود قاهقاه خندیدند و پذیرفتند قصههایش به تلخی سرنوشتش نیست و در نوروز مهمان خانهها شد. ابتدا قرار بود مجید چند قصه رادیویی باشد اما به قدری نامه به رادیو میآید که مرادی کرمانی مجبور میشود هر هفته پای قصههای مجید بنشیند و بنویسید. میگوید گاه مجبور میشود چندبار پلههای خانه بالا و پایین کند تا قصه را تکمیل شود. البته این کار بهعمد نبوده است؛ او هر وقت میخواهد از اتاق بیرون بیاید، مجید موقعیت جدیدی خلق میکند و او را صدا میکند و مرادی پله را بالا میرود و در اتاق مجید قصه را کامل میکند و گاه بعد از پایان قصه خودش قاهقاه میخندند، گاه مجید به قدری او را درگیر میکند که فیتیله چراغش کامل میسوزد و او متوجه این موضوع نمیشود.
هوشنگ مرادی کرمانی درباره اقتباس از آثار ادبی و تولید یک اثر ماندگار هم گفت: اثر ماندگار آن است که در هر ظرفی برود، شکل آن را بگیرد ولی ماهیتش تغییر نکند. هارون یشایایی که تهیهکننده فیلمهای مهمی همچون هامون، ناخدا خورشید و اجارهنشینها بوده نیز، در این راهپیمایی و دورهمی حضور داشت و مرادی کرمانی او را بهعنوان تهیهکننده فیلمهایی شاخص از داریوش مهرجویی به حضار معرفی کرد. یشایایی هم خاطراتی از همنشینی با مرادی کرمانی تعریف کرد. پس از پایان مهمانی همه دور مرادی کرمانی حلقه زدند تا کتابهایشان را با امضای او یه یادگار داشته باشند. او در میان ثبت امضا که باحوصله انجام میداد، گفت که بیش از ۶۰سال نوشته و همیشه آرزو داشته نویسنده شود و الان سرمایه او، کسانی هستند که آن قصهها را میخوانند.
۱۴ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۲
در پنجاهمین سال تولد «مجید» قصهها، قفل در خانهای که مرادیکرمانی او را از دنیای خیال و سالهای دور کودکیاش روی کاغذ آورد، باز شد. قرار است خانه سروسامانی بگیرد و بشود «خانه قصه». در این پیمایش، جای کیومرث پوراحمد، کسی که مجید را به دنیای تصویر آورد تا ماندگارتر شود، حسابی خالی بود. طی روزهای گذشته، تعدادی از دوستداران و هواداران هوشنگ مرادیکرمانی در خانه قاجاری احیاشده «اردیبهشت اودلاجان» تهران جمع شدند با هوشنگ مرادی کرمانی عکس یادگاری گرفتند و از آنجا تا خانه قدیمی او راهپیمایی کردند، جمعی که هرازگاه از جای خالی کیومرث پوراحمد یاد میکردند.