۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۳

هجدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» به‌عنوان مهم‌ترین رویداد فرهنگی کشور در این روزها، فردا (یکشنبه ۲۵آذر) به کار خود پایان می‌دهد. فارغ از نمایش فیلم‌ها و آشنایی با تولیدات تازه ژانر مستند، دید و بازدید و گپ و گفت‌هایی که در حاشیه جشنواره میان فیلمسازان و علاقه‌مندان به سینمای مستند صورت می‌گیرد خود اتفاق مغتنمی است که دستاوردهای بسیاری دارد.

آگاه: این اتفاق فقط محدود به جشنواره سینما حقیقت نیست و در سایر جشنواره‌های فرهنگی- هنری مثل جشنواره فیلم فجر یا جشنواره فیلم کوتاه و فیلم کودک هم شکل‌گیری چنین گعده‌هایی گاهی از دیدن آثار جذاب‌تر است. چون اساسا یکی از کارکردهای این جشنواره‌ها در همه دنیا محفلی برای دید و بازدید اهالی آن هنر است.
اما حکایت سینما حقیقت با سایر جشنواره‌های پرزرق‌وبرق که بیشتر برپایه حضور سلبریتی‌ها هستند، کمی متفاوت است و این تفاوت هم به ماهیتش برمی‌گردد؛ ژانر مستند جزو ژانرهایی است که مخاطبان و علاقه‌مندان خاص خودش را دارد و از اتفاقات خوب جشنواره سینما حقیقت این است که هویت خود را در طول این سال‌ها حفظ کرده و با وجود فراز و نشیب‌هایی که حوزه هنر و به‌خصوص سینمای کشور داشته توانسته بر اصول خود پایبند بماند و با اینکه مدیران آن در دوره‌های مختلف تغییر می‌کنند اما در کلیت این جشنواره آنچنان تغییری رخ نداده است.

قصه از کجا شروع شد؟
جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران که با نام جشنواره «سینما حقیقت» شناخته می‌شود، با طرح، ایده و اجرای محمد آفریده که مدیر مرکز گسترش سینمای مستند تجربی بود در سال۱۳۸۵ پایه‌گذاری شد و تاکنون ۱۸دوره آن برگزار شده است.
مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی در سال۱۳۶۳ با نام مرکز سینمای تجربی و نیمه‌حرفه‌ای با هدف گسترش آموزش و تولید سینمای مستند و فیلم‌های حرفه‌ای نیمه‌بلند تشکیل شد و در مدت زمان تشکیل مدیران مختلفی به خود دیده که یکی از آن مدیران سینمایی محمد آفریده بود که از سال۱۳۸۲ مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را به عهده گرفت و تا قبل از پایه‌گذاری جشنواره «سینما حقیقت»، چهار دوره فیلم‌های مختلف اروپا و خاورمیانه را تحت عنوان چشم‌انداز سینمای فرانسه، چشم‌انداز سینمای هلند، چشم اندازه سینمای فلسطین و چشم‌انداز سینمای لبنان برگزار کرد. درواقع برگزاری هفته‌های فیلم در سینما فلسطین و دعوت از فیلمسازان شهیر سینمای جهان به‌منظور شناساندن استعدادهای جوانان ایرانی در عرصه فیلم مستند؛ مقدمه‌ای برای پایه‌گذاری جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» شد.
محمد آفریده دبیری سه دوره را به عهده داشت و پس از آن، شفیع آقامحمدیان سکاندار مرکز گسترش شد و دبیری سه دوره از جشنواره را نیز به عهده داشت. آقامحمدیان از مدیران باسابقه در صداوسیما بود که بعدها محمدمهدی طباطبایی‌نژاد و محمد حمیدی‌مقدم نیز با سابقه فعالیت مشابه در تلویزیون مدیران بعدی این مرکز شدند. محمدمهدی طباطبایی‌نژاد با روی‌کارآمدن دولت یازدهم به‌عنوان مدیرعامل مرکز مسئولیت دبیری ۶دوره این جشنواره یعنی از هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت»  تا دوره دوازدهم را به عهده داشت و در ادامه این مسیر، محمد حمیدی‌مقدم از دوره سیزدهم تا تازه‌ترین دوره یعنی هجدهمین جشنواره را به عهده داشته است و با پایان جشنواره هجدهم  برای ششمین‌بار بر صندلی دبیری این رویداد فرهنگی و سینمایی می‌نشیند.

جشنواره‌ای که به مسئولان تلنگر می‌زند
جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» جشنواره‌ای است که در آن فیلم‌های مستند نمایش داده می‌شوند و ازآنجاکه مستندها براساس حقایق و وقایع ساخته می‌شوند نام این جشنواره «سینما حقیقت» گذاشته شده است.
یکی از امتیازهای «سینماحقیقت» نسبت‌به جشنواره‌های دیگر کشور این است که به‌دلیل ماهیت و ذات خود می‌تواند روی موضوعاتی چراغ‌قوه خود را بیندازد که کمتر به آنها توجه شده و به مدد همین نمایش و بازنمایی آن در رسانه‌ها تصمیم‌گیرندگان و مسئولان کشور را نسبت‌به موضوعی که درباره آن مستند ساخته شده متوجه کند و هشدار دهد. در دوره قبل مستندهای «قوی دل» (علی فراهانی‌صدر) و «خانواده خلج» (مریم الهامیان و مصطفی حاجی‌قاسمی) از این منظر دارای اهمیت بودند و در این دوره هم مستندهایی نمایش داده شدند که ضمن ایجاد یک علامت سوال، نظر مسئولان را برای حل آن مسئله به خود جلب کرد؛ نمونه‌اش مستند «من هامون‌ام» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی کمیل سوهانی که درباره وضعیت تالاب هامون بود و فیلمساز تلاش کرده بود اهمیت هامون را فارغ از مرزهای سیاسی و با نگاه تخصصی به تصویر بکشد. محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رییس‌جمهور، پس از تماشای مستند «من هامونم» به کارگردانی کمیل سوهانی در جشنواره سینما حقیقت گفت: مستند جالبی بود که قابلیت پخش جهانی دارد و نیاز است دنیا ببیند که چه بر سر تالاب هامون آمده است و من تا چند روز آینده حتما در این زمینه کاری انجام خواهم داد.
با اینکه هنوز برای اینکه بگوییم این مستند تاثیرگذار بوده است یا نه زود است و بهتر است پس از وفای به عهد ظریف دراین‌باره حرف بزنیم. اما همین که یک مستند توانست در حد یک تلنگر نظر یک سیاستمدار و تصمیم‌گیرنده را به خود جلب کند یعنی به رسالتش عمل کرده است.
زهرا بهروزآذر، معاون امور زنان و خانواده رییس‌جمهور از دیگر مسئولانی بود که به خانه جشنواره آمد و به تماشای مستندهای «چاو» و «محمد» در پردیس سینمایی چارسو نشست.
وی پس از تماشای مستند «چاو» گفت: امروز برای تماشای فیلم مستندی درباره خانم نابینا که همسرشان کم‌بینا هستند و اتفاقی برای آنها می‌افتد به خانه جشنواره آمده‌ام. این مستند سوژه مهمی داشت و مسئله زنان معلول و اتفاقی که در این فیلم پیش می‌آید برای ما بسیار مهم بود و به این دلیل برای دیدن این مستند به جشنواره «سینماحقیقت» آمدم.

این مردمان نازنین
اما یکی دیگر از کارکردهای جشنواره سینماحقیقت، نمایش داستان و به‌نوعی بیوگرافی اشخاص مختلف است که برخلاف سایر جشنواره‌ها لازم نیست که این اشخاص حتما سلبریتی باشند؛ به‌عبارت‌دیگر، در سینماحقیقت روایت زندگی هر فردی می‌تواند دیدنی و معنادار باشد.
در هجدهمین دوره از جشنواره سینما حقیقت همچنین آثاری وجود داشت که معروف‌ترین‌شان «ضد قهرمان» و «رخ» بود. مستند «ضدقهرمان» ساخته عارف افشار به نوعی معرفی صادق خلخالی از دیدی دیگر بود و مستند «رخ» ساخته سام کلانتری هم برداشتی آزاد از زندگی و رویاهای علی‌اکبر صادقی، نقاش معاصر و هنرمند نامی هنرهای تجسمی است؛ البته این مستند خیلی هم حالت معرفی و پرتره نداشت و کارگردان آن تلاش کرده که به شکل متفاوتی این هنرمند نامدار تجسمی را معرفی کند.
کلانتری درخصوص ساخت این مستند گفت: همانطور که در ابتدای فیلم هم آمده، این فیلم برداشتی آزاد از زندگی و رویاهای علی‌اکبر صادقی، نقاش بزرگ معاصر ایران است. سناریو و پژوهش اثر، کار مشترک من و آرش صادقی است و از روز اول تصمیم گرفته بودیم که نگاه کلاسیک به شناخت آقای صادقی نداشته باشیم.
 اصلا به چه دردی می‌خورد که بیننده ما مثلا بداند آقای صادقی کجا به دنیا آمده یا در چه دوره تاریخی بزرگ شده است؟ آنچه برای من مهم بود نزدیک شدن به ذهن آقای صادقی بود. برهمین اساس نوشتن سناریو را شروع کردیم و هم‌زمان فرم فیلم هم در ذهن من شکل می‌گرفت.
این فیلمساز که در دوره‌های متمادی در جشنواره سینما حقیقت حضور داشته است درخصوص اینکه باتوجه‌به تغییرات اجتماعی در ایران جشنواره سینماحقیقت تا چه اندازه توانسته به جوانان کمک کند؛ گفت: خیلی از فیلمسازان نسل ما اولین فیلم‌های جدی خود را در سال‌های اول این جشنواره ساختند و با این فستیوال بود که مسیر حرفه‌ای آنها شکل گرفت. من از شروع این جشنواره تقریبا در شکل‌های مختلف به‌عنوان فیلمساز یا داور کنار آن بودم و فکر می‌کنم نسل بعد از ما هم با همین چشم به این جشنواره نگاه می‌کنند.
همانطور که اشاره شد در جشنواره سینماحقیقت، هر سوژه‌ای پتانسیل معنادار شدن دارد و فیلم‌های برپایه معرفی و بیوگرافی صرفا محدود به شخص نمی‌شود در بسیاری از مستندهای ساخته‌شده درباره ماهیت و بیوگرافی یک اثر حرف زده می‌شود مثل مستند «بوم ایرانی» به کارگردانی محمد مقدم که درباره تاریخچه بوم به‌عنوان یکی از انواع کشتی‌های سنتی جنوب ایران است.
این مستند که در هجدهمین دوره از جشنواره سینماحقیقت نمایش داده شد و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت به‌نوعی یک کرولوژی است که به موارد متعددی مانند اینکه از عهد باستان در این صنعت چه داشته‌ایم و درحال‌حاضر دریانوردی ما به کجا رسیده است، می‌پردازد.
مستند «یک وجب خاک» ساخته نیما مهدیان از دیگر مستندهایی بود که مخاطبان بسیاری با آن ارتباط برقرار کردند. در این مستندشأن زن ایرانی، جایگاه خانواده شهید و مقام مادر، به شکلی تازه روایت‌شده و تصویری از زن ایرانی در این فیلم ارائه می‌شود که با دیگر قرائت‌ها فرق دارد. 

«خاک مادر» به سینما حقیقت آمد اما پخش نشد
جشنواره سینماحقیقت از یک منظر، جایی است برای نمایش فیلم‌هایی که دارای سوژه‌های پرریسک و خطر هستند و کمتر فیلمسازی رغبت دارد سراغشان برود. نمونه‌اش فیلم «ضد قهرمان» که پخش آن در دوره قبل به مشکل برخورد و نمایش آن در این دوره هم تا دقیقه۹۰ مشخص نبود اما درنهایت در چند سانس متمادی نمایش داده شد و بسیار هم موردتوجه قرار گرفت یا فیلم «خاک مادر» محسن اسلام‌زاده که درمورد نقد عملکرد مسئولان درخصوص وقایع اخیر است و متاسفانه با اینکه در جدول پخش جشنواره آن هم در بخش خارج از مسابقه قرار داشت نمایش داده نشد و امیدواریم در زمانی دیگر این مستند با چشم اینکه به یک مطالبه عمومی پرداخته و الگوی نقد درست دارد نمایش داده شود. 
علاوه‌بر آثاری که در این گزارش به آنها اشاره کردیم، فیلم‌های مستند خوب دیگری نیز نمایش داده شد که جزو برگزیده‌های این دوره از جشنواره بودند؛ به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی از روز اول جشنواره تا روز جمعه ۲۳آذر، ۹۹۸۴ نفر مخاطب جشنواره بودند که این افراد در ۸۵سانس فیلم دیدند. این آمار شامل مخاطبان کارگاه‌ها و فیلم‌های بخش بین‌الملل نیست. مستندهای برگزیده تماشاگران تا آخر روز پنجم عبارت‌اند از: «شگرد» ساخته جعفر صادقی، «آسانسور» ساخته جواد رزاقی‌زاده و «لب شور» ساخته جواد وطنی. 
درست است که جشنواره «سینماحقیقت» فردا به کار خود پایان خواهد داد اما هربار که این جشنواره برگزار می‌شود این صدا شنیده می‌شود که «سینمای مستند ایران زنده است» سینمایی که مهم‌ترین ویترین آن «سینماحقیقت» است؛ جشنواره‌ای که فارغ از بازی‌های سینمای داستانی و توجه به زرق‌وبرق بازار، می‌کوشد راوی حقیقت باشد، نه چیز دیگر.

محمدتقی فهیم ـ منتقد سینما 

از جمله ضعف و کمبودهای جدی مستندسازی ما، فقدان جذابیت‌های مردم‌پسند است. بدین‌روال که عموم مستندهای ساخته‌شده موضوعات اجتماعی، تاریخی، محیط‌زیستی و... را گویا برای متولیان امر، خواص و نخبگان دستمایه قرار می‌دهند، درحالی‌که یک فیلم مستند خوب در عین هشدار به سیاست‌گذاران و مجریان تصمیم‌گیرنده در مواقع بحران‌ها و دیگر آسیب‌های اجتماعی-اقتصادی اما مخاطب انبوه را نیز هدف‌گذاری می‌کند.
نیما مهدیان، کارگردان فیلم «یک وجب خاک» به نظرم ازجمله معدود مستندسازانی است که در طراحی و اجرا ضمن توجه به منظور تلنگر زدن به مسببان وضع موجود و صاحب‌نظران حاکم بر مدیریت، مولفه‌هایی را در محتوا و فرم مطمح‌نظر قرار می‌دهد که تماشاگر انبوه را نیز پای کار بنشاند و او با لذت سالن را ترک کند. به عبارتی، مهدیان علاوه‌بر اینکه برای کارهایش از تحقیق و پژوهش کافی غافل نیست، تلاش می‌کند تا آثارش در درجه اول دیده شوند و تماشاگر داشته باشند، این مهم حتی در آثار پیشین این فیلمساز، مثل «آن مرد با اتوبوس می‌آید» یا «میراث ناپدری» بارز و برجسته بود.
اگرچه کارهای پیشین مهدیان طنزگونه و کمدی-تراژیک بودند و در «یک وجب خاک» از آن طنازی‌ها خبری نیست، یعنی با اثری تراژیک طرفیم اما باز هم المان‌ها و مولفه‌های به‌کار گرفته‌شده حکایت از دغدغه فیلمساز برای راضی بیرون فرستادن مخاطبش از سالن دارد. اما آنچه «یک وجب خاک» را جذابیت مضاعف می‌بخشد این است که کاری قهرمان‌محور است و نقبی جدی به دل جامعه می‌زند، به‌طوری‌که با رویکرد آسیب‌شناسانه‌ای از مشکلات و معضلات مردم نیازمند به مسکن، تبدیل به فیلمی «مسئله‌محور» می‌شود، خصوصا که محوریت روایت با یک زن است و این گرایش، فیلم را عمیق‌تر و جدی‌تر می‌کند. می‌توان گفت مهدیان با تعمق در اینکه زن‌های بی‌مسکن و بی‌سرپناه بیشتر از مردها رنج و مشکلات اجتماعی را تجربه می‌کنند، «یک وجب خاک» را معترضانه دراماتیزه می‌کند.
از سویی توجه در لایه‌بندی فیلم به نسل‌های مختلف و چالشی که میان نسل‌ها وجود دارد، «یک وجب خاک» را به فیلمی خانوادگی تبدیل می‌کند. کارگردان سعی می‌کند با بسط همدلی و همراهی، مخاطب را به فکر وادارد تا در بزنگاه‌های مهم تصمیم‌گیری سربلند بیرون بیاید. همچنان که قهرمان اصلی مستند «یک وجب خاک» با انتخاب مسیری شرافتمندانه و جنگیدن برای زیست سالم کاری می‌کند کارستان؛ البته مهدیان از عنصر تعلیق هم غافل نیست و با اتکا به پاندول نگه داشتن تماشاگر چنان غافلگیرش می‌کند که پس از خروج از سالن تازه فیلم در ذهنش شروع می‌شود.
خلاصه اینکه «یک وجب خاک» در قالبی نئورئالیستی هم در محتوا و هم در فرم موفق است؛ در محتوا مخاطب را به‌سمتی رهنمون می‌کند که باید شریف زیست حتی اگر تاوانی سنگین داشته باشد. همچنان‌که شخصیت اصلی فیلم بدون باج دادن، با ایستادگی و جنگیدن از میدان پرتلاطم زندگی سربلند بیرون می‌آید.
بالاخره اینکه باید تاکید کرد «یک وجب خاک» ازجمله مستندهای دیدنی هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت» است که تماشاگر با دیدن آن نه‌تنها پشیمان نمی‌شود، بلکه با دست پر از سالن نمایش بیرون می‌آید.