آگاه: هدف از برگزاری جشنواره بینالمللی «تهران-مبارک» معرفی و ترویج هنر تئاترعروسکی است که در آن اجراهای متنوعی از تئاترهای عروسکی مناسب برای بزرگسالان و کودکان به نمایش گذاشته میشود.
این دوره از جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران-مبارک در بخشهای نمایشهای صحنهای، نمایشهای فضای باز، تئاتر ملل، فراگیر، نمایشنامهنویسی، بخش ۱۰۰ثانیهای (فضای مجازی)، اختراعات و دستاوردهای تکنیکی برگزار میشود.
برپایی نشستهای تخصصی و کارگاههای آموزشی و انتقال تجربه، جلسات گفتوگو با محوریت نقد و بررسی و... از دیگر بخشهای این جشنواره است.
امسال برای نخستینبار بخشهای تازهای همچون بخش ۱۰۰ثانیهای که ویژه فضای مجازی است و نیز بخش اختراعات و دستاوردهای تکنیکی به این دوره از جشنواره اضافه شده است. هرچند در دورههای گذشته عموما جشنواره نمایش عروسکی بهصورت غیررقابتی برگزار شده اما در جشنواره بیستم نیز همچون جشنواره نوزدهم بخشهای صحنهای و فضای باز بهصورت رقابتی برگزار خواهد شد.اجراهای صحنهای این دوره در مجموعه تئاترشهر، سه سالن کانون پرورش فکری، دو سالن در تالار مولوی و تالار هنر و اجراهای فضای باز نیز در منطقه فرهنگی عباسآباد برای عموم مردم به اجرا گذاشته میشوند.
مروری بر جشنواره تئاتر عروسکی از سال ۱۳۶۸ تاکنون
نخستین دوره جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی مبارک در مرداد سال۱۳۶۸ به همت علی منتظری که در آن دوران مدیریت وقت مرکز هنرهای نمایشی را به عهده داشت، برگزار شد. ایده اولیه برگزاری این رویداد نمایشی با هدف معرفی نمایش عروسکی در ایران و بررسی وجود این هنر در دیگر نقاط دنیا ازسوی او مطرح شد و در این مسیر پژوهشگران و هنرمندان بسیاری درباره این هنر کهن ایران و جهان صحبت کردند.از سال۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱ این جشنواره هرسال برگزار میشد. تا سال۱۳۷۰ علی منتظری دبیری این جشنواره نمایشی را بهعهده داشت. از سال۱۳۷۱ تا ۱۳۹۹ این جشنواره هر دوسال یکبار برگزار شد و همزمان با فراگیری ویروس کرونا این جشنواره تا سال۱۴۰۲ برگزار نشد. نوزدهمین دوره جشنواره تیر سال۱۴۰۲ برگزار شد و بیستمین دوره جشنواره هم که درحالحاضر به دبیری امیر سلطاناحمدی درحال برگزاری است.
با اینکه این جشنواره قدمت نسبتا طولانی دارد ولی بهدلیل بینظمی در زمان برگزاری هنوز دارای هویت مستقل نشده است. جشنواره تئاتر عروسکی از دوره اول تا هجدهم در تابستان و ماههای تیر، مرداد و شهریور برگزار شد اما هجدهمین دوره اسفند سال۱۳۹۹، نوزدهمین دوره تیر۱۴۰۲ و دوره بیستم هم آذر ۱۴۰۳ برگزار شد. این درحالی است که زمان برگزاری ثابت یکی از مشخصههای هویتی یک جشنواره است.
بهروز غریبپور، کارگردان برجسته نمایشهای عروسکی که نقش بسزایی در اعتلای این هنر در ادوار مختلف برپایی جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران- مبارک، بهعنوان کارگردان و هم شورای سیاستگذاری داشته هم با گلایه از این بینظمی معتقد است یکی از بزرگترین لطمههایی که به پیکره جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران - مبارک وارد شده است، کجسلیقگی مدیران وقت در تصمیمگیری دوسالانه کردن این رویداد هنری است. درواقع این تصمیم موجب شد نظم و تداوم جشنواره به هم بخورد و امکان برنامهریزی مفید و دقیق عملا از بین برود.
نام مبارک از کجا آمد؟
از دوره یازدهم جشنواره که دبیری آن به عهده زندهیاد جواد ذوالفقاری بود به پیشنهاد بهزاد غریبپور نام مبارک بهعنوان نماد کهن هنرهای نمایشی به جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران اضافه شد و در طراحی پوستر نیز این مهم درنظر گرفته میشود و به این ترتیب، از دوره یازدهم تا دوره بیستم عنوان این جشنواره، جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران- مبارک شد. عروسک «مبارک» پیشینهای بسیار کهن دارد، بهطوریکه آن را «نماد ملی نمایش عروسکی ایران در جهان» میدانند. بر تَن عروسک مبارک جامهای سراپا قرمز میپوشاندند. بلوز، شلوار و کلاه نواردوز او همگی قرمز است و چهرهاش سیاه. چون روزگار سیاه و دردمند مردمان روزگار خود، مبارک با زبانی طنزآمیز و نیشدار رنج مردم زمانه خویش را بازگو میکند و بهنوعی زبان سخنگوی مردم کوچه و بازار است.
مبارک نترس است و دشواریهای روزمرهای را که مردم با آن درگیر هستند با گفتاری شوخطبعانه و سخنهایی پُر از کنایه مطرح میکند. لهجهاش شیرین و بامزه است و مدل حرف زدنش دیگران را به خنده وامیدارد. گاه نیز آواز سر میدهد یا هر کار دیگری میکند تا کودکان و بزرگسالانی را که به تماشای نمایش او آمدند، بخنداند. اما خنده او تنها برای شادمانی نیست؛ او در پس حرفهایش، سخنی دارد که با زندگی و دشواریهای مردم پیوند میخورد.
هنری با قدمت پنجهزار ساله
یکی از شاخههای هنرهای نمایشی، نمایش خیمهشببازی است. سیاوش ستاری، رییس جدید یونیمای ایران (اتحادیه بینالمللی نمایشگران عروسکی) و بنیانگذار خانه موزه خیمهشببازی ایران در گفتوگو با آگاه درخصوص این هنر گفت: روزگاری همه اقوام ما عروسکها و نمایشهای عروسکی داشتند که بهوسیله آن فرهنگ را از یک نسل به نسل دیگر منتقل میکردند؛ به بیان دیگر، یک قوم بهواسطه عروسک، فرهنگ قوم خودش را به نسل بعدی منتقل میکرده است. بهدنبال آن و بهواسطه جاده ابریشم در مشرق زمین سه شکل نمایش عروسکی سنتی داشتیم که روزی همه اقوام ما اینها را داشتند. در مقطعی از تاریخ، همزمان با روند صنعتی شدن جهان و مدرنیته بسیاری از اقوام ایرانی هر آن چیزی را که داشت دور ریخت یا در پستو گذاشت و نتیجه اینکه امروز از تبعات تهاجم فرهنگی ناراحت هستیم؛ درحالیکه یک دورهای فرهنگ ایرانی خودش مهاجم فرهنگی بود و هیچکس به این موضوع فکر نمیکند که چه شد به این نقطه و به اینجا رسیدیم. وی افزود: نظامی گنجوی قصهای دارد که مربوط به زمان بهرام گور است که حدود ۱۶۰۰سال پیش میشود؛ نظامی در این قصه که بهصورت شعر درآورده، میگوید:
ششهزار اوستاد دستان ساز
مطرب و پایکوب و لعبت باز
گرد کرد از سواد هر شهری
داد هر بقعه را از آن بهری
تا به هرجا که رختکش باشند
خلق را خوش کنند و خوش باشند
یعنی بهرام گور ۶هزار کولی را استخدام میکند تا برای امپراتوری ایران شادیسازی کنند. علاوهبراین، اخیرا جامی از تمدن شهر سوخته زابل به دست آمده که مربوط به پنجهزار سال پیش است و روی آن چند تصویر متوالی از یک بز که میخواهد حرکت کند کشیده شده است؛ با تماشای این جام مشخص میشود، کسی که چنین تصویری را کشیده حتما نمایش دوبُعدی سایه را درک کرده وگرنه هرگز چنین چیزی را متصور نمیشد و میتوان این نقطه را اختراع صنعت انیمیشن دانست. این جام درحالحاضر در موزه باستان نگهداری میشود.
ستاری ادامه داد: در غرب تا زمان قرون وسطی چیزی بهعنوان نمایش عروسکی وجود نداشته، با این حساب میتوان گفت نمایش عروسکی برخلاف تئاتر، در مشرق زمین (تمدن چین، هند و ژاپن) متولد شده و از جاده ابریشم حرکت کرده و به کشورهای دیگر رفته است. مثلا نمایش سایه از ایران به تمدن عثمانی، شبهجزیره یونان، بالکان، ایتالیا و سایر کشورهای اروپا رفته است. امروز در برزیل شکلی از نمایش عروسکی سنتی وجود دارد که عین پهلوان کچل ماست و این موضوع نشان میدهد پرتغالیها وقتی رفتند کشورهای جنوبی را اشغال کردند با خودشان نمایش هم بردند و این دقیقا سفر فرهنگ از مشرقزمین به مغربزمین است.
وظیفه دولت حمایت است، نه نظارت
رییس یونیمای ایران اضافه کرد: اساسا این روزها متاسفانه حال فرهنگ خیلی خوب نیست و نمایش عروسکی هم مثل سایر بخشهای فرهنگ حال خوبی ندارد؛ دلیلش هم این است که سیستم دولتی در کشور ما متولی نظارت بر اتفاقات فرهنگ شده، نه حمایت.
درحالیکه وظیفه اصلی مسئولان دولتی حوزه فرهنگ حمایت از اهالی فرهنگ است. تنها جنبه حمایتی دولت محدود به برگزاری جشنوارهها میشود که هر سال به شکل منظم برگزار میشود و بودجه هم مختص جشنوارهها شده است چون اقتصاد ماجرا اندکی در جشنوارهها معنا پیدا میکند ولی آنقدری که نیاز است که به آموزش پرداخته نمیشود؛ مثلا این روزها شاهد ضعیف شدن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تئاتر، نمایش عروسکی و سایر اشکال فرهنگ هستیم و انگار که فرهنگ بار خودش را بر گُرده نهادهای خصوص گذاشته، درحالیکه هنر در همه جای جهان به حمایت دولت نیاز دارد، چیزی در ایران واقعا وجود ندارد بهویژه در بخش آموزش.
این کارگردان نمایش عروسکی با اشاره به اینکه برای اجرای نمایش به سراسر ایران سفر کرده توضیح داد: من به سراسر ایران سفر میکنم، به روستاهای کوچک و دورافتاده میروم و هم نمایش اجرا میکنم و هم چیزی را که بلدم یعنی نمایش عروسکی و بهصورت تخصصی عروسک خیمهشببازی بهصورت رایگان آموزش میدهم.
علتش هم عشق من به این کار است، علاوهبراینکه من ضمن آموزش دادن خودم هم چیزهایی یاد میگیرم و کسب تجربه میکنم. چون آموزش یک اتفاق دوطرفه است و من فکر میکنم نیاز دارم که تا ابد بیاموزم و در طول این سفرها از اقوام و فرهنگهای مختلف چیزهای زیادی مثل هنر زندگی کردن را میآموزم.
ستاری گفت: نمایش عروسکی تنها شاخه از هنر نمایش است که بهدلیل مخاطب بالقوهای که دارد بهراحتی میتواند به یک شغل پایدار فرهنگی تبدیل شود. به این معنی که از در هر مدرسهای که وارد شوید، شما تعداد زیادی مخاطب دارید و کافی است از موازیکاریهای دولتی در حوزه آموزش جلوگیری شود و این نهادها اندکی با هم هماهنگ شوند تا این شاخه از هنر جای خودش را پیدا کند.
درحالحاضر آموزش عالی، آموزشوپرورش، کانون پرورش فکری و... که وظیفهشان گسترش فرهنگ است با هم، همافزایی کنند تا با سرمایهگذاری بسیار اندک نمایش عروسکی به یک شغل پایدار فرهنگی تبدیل شود و اگر این اتفاق بیفتد، ما یک ابزار بسیار مهم و تاثیرگذار در حوزه انتقال و گسترش فرهنگ به دست میآوریم.
چه شد که باربی و بتمن، عروسک فرزندان ایران شد؟
بنیانگذار خانه موزه خیمهشببازی ایران تصریح کرد: روزی مادربزرگهای کشور ما با دورریز زندگیشان عروسک میساختند و به دست کودکان میدادند و به او بهوسیله آن عروسک نوعی فرهنگ را منتقل میکردند، ما چنین داشتهای را رها کردیم و امروز ناراحتیم که چرا باربی و بتمن دست بچههای ایرانی است. کارتلهای اقتصادی بزرگ دنیا یک عروسک میسازند و برای آن بازی، شهربازی، فیلم، تئاتر، لباس و... میسازند، چون یاد گرفتند که چگونه از ابزار عروسک برای رسیدن به مقاصدشان استفاده کنند، درحالیکه ما این را یاد نگرفتیم؛ اتفاقی که امروز برایمان افتاده هم حقمان است، چون چیزی که داشتیم و امروز دیگر نداریم و از این راه ما هم شبیه جامعه مصرفگرای غربی میشویم.
ستاری افزود: برخلاف اینکه همه فکر میکنند نمایش عروسکی باید در موزه اجرا شود و امروزه دیگر یک هنر کهنه است من میخواهم این اطمینان را بدهم که اصلا اینطور نیست و نمایش عروسکی و بهویژه عروسک خیمهشببازی بهشدت تاثیرگذار است و خیلی هم با مخاطبان خود خوب ارتباط برقرار میکند. مشکل اصلی این است که بین ما و مهارتهایی که از گذشته داشتیم فاصله افتاده است. ما ویژگیها را باختیم و مهارتها را از دست دادیم. اینکه فکر میکنیم چنین نمایشهایی دیگر کهنه شده بهخاطر این است که مهارت کافی برای اجرایش نداریم.
وی ادامه داد: من تجربههای بسیار جالبی از مواجهه بچهها با اجرای نمایش خیمهشببازی دارم؛ از گرانترین مدرسه تهران گرفته تا روستاهای بلوچستان همه بچهها از دیدن نمایش خیمهشببازی لذت بردند و بسیار شاد شدند. پس این هنر میتواند یک رسانه بهشدت قدرتمند باشد که بهراحتی بهوسیله آن خوراک فرهنگی و آموزش به بچهها تزریق کرد. مخاطب هنرهای نمایشی و بهخصوص نمایش خیمهشببازی هم کودک است، هم بزرگسال ولی از دهه۷۰ به بعد جماعت دانشگاهی به اجرای نمایش خیمهشببازی اقبال نشان دادند و این تغییر رویکرد باعث تغییر در رویدادگاه اجرا شد؛ به این معنی که نمایش خیمهشببازی بهجای اجرا در عروسی و... بهسمت اجرا در مدرسه، مهدکودک، پارکها و اماکن عمومی رفت و این شاخه از نمایش که روزگاری مخصوص بزرگسالان بود امروز مخاطب کودک هم پیدا کرده است.
ستاری در پایان گفت: امیدوارم به آموزش هنرهای سنتی توجه بیشتری شود. سالهاست که داریم داد میزنیم یکی از راههای مقابله با تهاجم فرهنگی، برگشتن و رسیدگی کردن به فرهنگ خودمان است.