۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۳

امروز یکشنبه دوم دی، بیستم جمادی‌الثانی سالروز ولادت حضرت زهرا(س) در تقویم کشورمان به نام روز مادر نامگذاری شده است. مقام والای مادران و نقشی که در سرنوشت اعضای یک خانواده به‌خصوص دوران کودکی فرزندانشان دارند موجب شده که بسیاری از فیلمسازان و کارگردانان، فیلم با محوریت «مادر» بسازند. نکته قابل تامل اینکه، ساخت فیلم با موضوع «مادر» فقط محدود به کارگردانان ایرانی نیست و بسیاری از فیلمسازان نامدار جهان هم سراغ این سوژه رفتند.

آگاه:  به بهانه ولادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) مروری بر فیلم‌های خاطره‌انگیز ایرانی که با موضوع «مادر» ساخته شده است خواهیم داشت که در ادامه می‌خوانید؛

«مادر» علی حاتمی 
تقریبا غیرممکن است که صحبت از مادر در سینمای ایران شود و یادی از «مادر» ساخته علی حاتمی نشود. مرحوم علی حاتمی سال۱۳۶۸ فیلمی ساخت که جزو پنج فیلم تاثیرگذار و به‌یادماندنی سینمای ایران قرار گرفت.داستان این فیلم از دو موضوع تشکیل شده که در نهایت سادگی با یکدیگر تلفیق شده‌اند. 
موضوع نخست از دیدگاه فرزندانی است که در کنار مادر پیرشان یک بار دیگر روزگار خوش کودکی را تجدید می‌کنند. موضوع دوم سفر سبکبارانه یک مادر است به دیار دیگر که خود مشتاقانه در تدارک این سفر شرکت می‌کند و فرزندانش را در فراهم آوردن مراسم پس از مرگش یاری می‌دهد.
اما اگر بخواهیم عبارتی کوتاه و زیبا از این اثر ماندگار به یاد بیاوریم به این جمله برمی‌خوریم: «مادر مُرد از بس که جان ندارد» .جمله‌ای که در پایان فیلم، قلب بیننده‌ها را لرزاند و همه را غرق در تاثری عمیق کرد.
فیلم به مدد شخصیت‌پردازی‌های خوب و موقعیت‌های داستانی قابل‌توجهی که باتوجه‌به نشانه‌های شخصیت‌شناسی کاراکترها در دل داستان گنجانده شده، احساس
 نابی را از مادر بیرون می‌کشد که موجب شده این فیلم تا همیشه در ذهنمان باقی بماند.
در این فیلم علی حاتمی، بازیگرانی چون رقیه چهره‌آزاد در نقش مادر، محمدعلی کشاورز در نقش خان‌داداش، فریماه فرجامی در نقش ماه منیر - جوانی مادر، امین تارخ در نقش جلال‌الدین - جوانی پدر، اکبر عبدی در نقش غلامحسین، جمشید هاشم‌پور در نقش جمال و حمید جبلی در نقش استاد مهری به ایفای نقش پرداخته‌اند.

«گیلانه» ساخته رخشان بنی‌اعتماد


فیلم «گیلانه» ساخته رخشان بنی‌اعتماد و محصول سال۱۳۸۳، داستان آن درباره مادری فداکار به نام گیلانه است که بعد از اینکه پسرش در جنگ قطع نخاع می‌شود، تمام تلاشش را برای نگهداری و مراقبت از او به کار می‌گیرد، درحالی‌که اسماعیل اصرار دارد او را به آسایشگاه معلولین انتقال دهند.
این فیلم کاندیدای سه سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر و سپس برنده سیمرغ «بهترین چهره‌پردازی» و «جایزه ویژه هیات داوران» شد، همچنین «فاطمه معتمدآریا» نامزد سیمرغ بلورین «بهترین بازیگر نقش اول زن» را از آن خود کرد. از بازیگران این فیلم می‌توان به فاطمه معتمدآریا، بهرام رادان، باران کوثری، ژاله صامتی و شاهرخ فروتنیان اشاره کرد.

«مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی


«مهمان مامان» به کارگردانی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۸۲ براساس رمانی از هوشنگ مرادی کرمانی است. «مهمان مامان» یکی از آثار برجسته سینمای ایران است که با محوریت خانواده، به فداکاری و مهر مادری پرداخته است. این فیلم روایت خانواده‌ای است که با تنگدستی روزگار می‌گذرانند و ناگهان در یک روز عادی با حضور مهمانانی در منزل خود روبه‌رو می‌شوند.در این فیلم گلاب آدینه در نقش مادر، محور داستان است و با کمک همسایگان و اطرافیان تلاش می‌کند تا با وجود تنگدستی، آبروداری کرده و از مهمان‌ها به بهترین شکل پذیرایی کند. گلاب آدینه به‌خوبی توانسته تلاش مادر را در این فیلم برای حفظ کرامت خانواده نشان دهد. او به همراه همسایگان و اعضای خانواده صحنه‌هایی از همدلی و مهربانی را خلق می‌کند که به‌وضوح ارزش‌های انسانی را بازتاب می‌دهند.  این فیلم با بازی تاثیرگذار گلاب آدینه در نقش مادر و فضاسازی گرم و صمیمی، یکی از ماندگارترین آثار سینمای اجتماعی ایران است که بر نقش زنان و به‌ویژه مادران در مدیریت بحران‌های زندگی تأکید دارد.
از جمله بازیگران این فیلم می‌توان به گلاب آدینه، حسن پورشیرازی، پارسا پیروزفر، امین حیایی اشاره کرد.

«شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار    


شیار ۱۴۳ فیلمی در ژانر دفاع مقدس ساخته سال۱۳۹۲ است که تنهایی‌ها و سختی‌های مادران شهید را به تصویر می‌کشد. عنوان این فیلم برگرفته از منطقه‌ای جنگی است که امروزه مین‌یابی می‌شود. داستان این فیلم درباره مادری به نام الفت است (با بازی مریلا زارعی) که در روستای کرمان زندگی می‌کند. یونس پسر این مادر به جنگ رفته اما برنگشته است. این مادر هیچ خبری از فرزندش ندارد و مدام منتظر اوست و در زمانی که به انتظار فرزندش است روزهای سختی را سپری می‌کند.آبیار فیلمنامه اصلی شیار ۱۴۳ را از خاطره‌ای با نام شیار ۱۴۳ از کتاب «تفحص» نوشته حمید داودآبادی اقتباس کرده است.
از بازیگرانی که در این فیلم ایفای نقش کردند می‌توان به مریلا زارعی، مهران احمدی، گلاره عباسی و جواد عزتی اشاره کرد.

«میم مثل مادر» مرحوم رسول ملاقلی‌پور 


اما فیلم دیگری که با محوریت «مادر» ساخته شده و موسیقی آن جزو موسیقی فیلم‌های ماندگار به شمار می‌آید فیلم «میم مثل مادر» ساخته مرحوم رسول ملاقلی‌پور در سال ۱۳۸۵ است.
این فیلمساز برجسته سینمای دفاع مقدس وقتی تصمیم می‌گیرد فیلمی درباره ارزش‌های مادر بسازد، با هوشمندی مثال‌زدنی، این مهم را با داستانی مرتبط با ژانر موردعلاقه‌اش گره می‌زند. مادری که همسرش، وی را به‌علت وضع حمل یک نوزاد شیمیایی، طرد کرده و حال، این مادر می‌بایست به‌تنهایی، مشکلات زندگی خود و کودک معلولش را به دوش بکشد. 
فیلمی که در دو برهه زمانی خاص، سیل عظیمی از مادرانگی‌هایی را به تصویر می‌کشد که تمامشان در این سینما تازگی دارند و همین تازگی، دلیل مبهوت شدن مخاطب و استقبال بسیار زیاد از این فیلم است. مرحوم ملاقلی‌پور این‌بار طغیان را در مقام مادر و ازخودگذشتگی‌های این موجود فرازمینی به تصویر کشیده و سکانس‌های ملتهب و تکان‌دهنده‌ای را خلق کرده که مطمئنا تا همیشه در ذهن مخاطب می‌ماند.
 «میم مثل مادر» طوفان سهمگینی را که «مادر» علی حاتمی در دهه۶۰ ایجاد کرده بود در دهه۸۰، به وجود آورد و جانی دوباره به فیلم‌هایی از این دست داد.
گلشیفته فراهانی،‌جمشید هاشم‌پور، حسین یاری، سحر دولتشاهی، شراره دولت‌آبادی، امیرحسین صدیق، رامین راستاد و علی شادمان از جمله بازیگران فیلم «میم مثل مادر» هستند.
 

تغییر چهره سینمای مادرانه
اما در یک دهه اخیر بازنمایی تصویر «مادر» در سینما کمی تغییر کرد و به عبارت دیگر می‌توان تصویر مادران ایرانی در فیلم‌ها بروز شد و مخاطب دیگر شاهد تصاویر کلیشه‌ای درباره مادر نبود. در دهه۹۰ اغلب آثار سینمایی که گریزی به نقش مادر داشتند روایت‌هایی مادرانه از درد و رنج جنگ بود. «ویلایی‌ها» منیر قیدی و «یدو» مهدی جعفری نگاهی به جایگاه مادران در جنگ دارند اما آثار سینمایی با محوریت مادر در یک دهه اخیر با عبور از قصه زخم جنگ بر قلب مادران، نگاهی به وضعیت این جایگاه در جامعه ایران هم دارد؛ جامعه‌ای که «مادر» را در موقعیت‌های مختلفی قرار داده است؛ مثلا در فیلم «به دنیا آمدن» زنی بر سر دوراهی سقط جنین و اختلاف با همسرش برای نگه داشتن فرزند دوم قرار می‌گیرد یا در فیلم «بی‌مادر» قصه مادر جوانی روایت می‌شود که به‌خاطر تنگنای مالی مجبور می‌شود فرزند زوج دیگری را در رحمش نگه دارد. فیلم «مغز استخوان» قصه مادری مستأصل را روایت می‌کند که برای زنده نگه داشتن فرزندش در شرایطی سخت و عجیب قرار می‌گیرد. در «بی‌صدا حلزون» تلاش‌های مادر کم‌شنوایی به تصویر کشیده می‌شود که می‌خواهد تنها فرزندش شنوا شود. در «قصرشیرین» هم یک مادر قهرمان غایب وجود دارد، مادری که نیست اما انعکاس مهر و تربیتش در رفتار فرزندان خردسال او نمایان است.«ناهید» ساخته آیدا پناهنده هم تصویری متفاوت از یک مادر نشان می‌دهد؛ مادری که به‌خاطر عشق مادری مجبور است چشم بر عشق ببندد اما او نمی‌خواهد به این اجبار تن بدهد و سعی دارد در عین اینکه مادری دلسوز و تمام عیار است زنی عاشق هم باشد.فیلم «مامان» ساخته آرش انیسی که سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فیلم فجر سال۹۸ را در دستان رویا افشار قرار داد، قصه مادری را روایت می‌کند که پس از طلاق تلاش کرده جای خالی پدر را برای دو پسرش پر کند و از راه مسافرکشی، چرخ زندگی را بچرخاند اما زنی که می‌خواسته مادری بی‌عیب و نقص باشد در نگاه فرزندانش پیرزنی بداخلاق و غرغرو است که مانع خوشبختی آنها شده است.

در آغوش درخت برای ادامه زندگی

این روزها فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه‌پاشا محصول سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در حال اکران است. مارال بنی‌آدم در این فیلم، نقش و تصویری متفاوت از مادر را به تصویر کشیده است. او در این فیلم در نقش «کیمیا» مادری است که خودش بر اثر یک اتفاق درگیر ترومای روحی شده است و حالا می‌خواهد از فرزندان و خانواده به نحوی مراقبت کند که آنها آسیبی نبینند اما در این میان اتفاقات به نحوی دیگر پیش می‌رود.«در آغوش درخت» همچنین نماینده کشور ایران در جوایز اسکار امسال است.

فرهاد خالدی نیک : در حالی که اغلب فیلم‌های سینمای ایران در فضاهای شهری و لوکیشن‌های تکراری ساخته می‌شوند، بابک خواجه‌پاشا در اولین ساخته سینمایی‌اش، دوربینش را به استان آذربایجان غربی و شهرستان ارومیه برده تا «در آغوش درخت» از لحاظ بصری فیلمی متفاوت و متمایز از دیگر آثار سینمای ایران باشد؛ فیلمی که خط اصلی قصه‌اش، چند روز از زندگی زن و شوهری در آستانه جدایی را روایت می‌کند. زن و شوهری که اگرچه در ابتدا به نظر می‌رسد متعلق به دو دنیای متفاوت هستند اما بزرگ‌ترین مشکل ایشان در عدم درک یکدیگر و مسدود شدن پل‌های ارتباطی‌شان است؛ به‌طوری‌که اساسا حرف و سخن هم را نمی‌شنوند. این چنین است که زن که از فوبیای فاصله رنج می‌برد، علت ابتلایش به این بیماری را از شوهرش پنهان کرده تا مشکلات‌شان روزبه‌روز بیشتر شود. «کیمیا» (با بازی دیدنی مارال بنی‌آدم) و «فرید» (جواد قامتی) یک نمونه از هزاران زوج ایرانی هستند که انگار یاد نگرفته‌اند با هم حرف بزنند و مسائل فی مابین‌شان را با گفت‌وگو در کانون خانواده حل کنند. آنها در حالی تصمیم می‌گیرند که از یکدیگر طلاق گرفته و ۲ پسرشان را از هم جدا کنند تا هرکدام با یکی از آنها زندگی کنند که از قدرت و توان ارتباطی این دو فرزند غافل هستند. قدرت و توانی که نه‌تنها این دو را در کنار هم نگاه می‌دارد، بلکه درنهایت موجب می‌شود فاصله بعید میان زوج خشمگین ابتدای فیلم، کم و کمتر شود.
در تمامی طول فیلم، نگاه دغدغه‌مند نویسنده و کارگردان فیلم (بابک خواجه‌پاشا) نسبت به مسایئل خانوادگی و نقش بحران‌های خانوادگی در آسیب‌های اجتماعی دیده می‌شود. حتی قضیه ابراز محبت «رضا» (روح‌الله زمانی) به دختر موردعلاقه‌اش که به یکباره دو برادر را به رقیب عشقی همدیگر تبدیل می‌کند نیز از همین بحران خانوادگی نشات می‌گیرد. مسئله‌ای که نشان می‌دهد یک زخم کوچک چطور می‌تواند سر باز کند و تبعات ویران‌کننده‌ای داشته باشد.
مهمترین مزیت فیلم در این است که با آنکه از فضا و جغرافیای بومی و محلی آذربایجان به‌درستی بهره می‌گیرد و دوربین فیلمبردارش (محمد فکوری) نماهایی تماشایی از طبیعت و عناصر مرتبط با آن را به تصویر می‌کشد، شخصیت‌های فیلم و نوع تفکر و حتی سبک زندگی‌شان، با آنچه در زندگی اغلب مردمان این روز می‌گذرد، بیگانه نیست و مخاطبان شهرنشین نیز به‌راحتی با شخصیت‌های فیلم احساس همذات‌پنداری می‌کنند. حتی استفاده از زبان ترکی در برخی از دیالوگ‌های فیلم و مدد گرفتن از زیرنویس فارسی نیز باعث ایجاد فاصله میان مخاطب فارسی‌زبان نشده و این مسئله نشان از موفقیت خواجه‌پاشا در روایت قصه فیلم دارد. موفقیتی که باعث شد در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، جوایز بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم اول، نصیب بابک خواجه‌پاشا شود.
«در آغوش درخت» مشخصا دو مرتبه مخاطب را دچار تعلیق می‌کند که هر دوبار نیز به غرق شدن کودکان فیلم مربوط می‌شود. گویی غرق‌شدن «علیسان» (رایان لطفی) در استخر پرورش ماهی و نجات وی ازسوی برادر بزرگ‌ترش، «طاها» (اهورا لطفی)، اخطار و هشداری است برای وقوع حادثه‌ای عظیم‌تر که در راه است و مورد غفلت مادر و پدر قرار می‌گیرد. بدین ترتیب خواجه‌پاشا، مخاطبان فیلم را به جدی‌گرفتن و اهمیت‌دادن به هشدارهای به ظاهر کوچک و کم‌اهمیت زندگی دعوت می‌کند؛ هشدارهایی که شاید اگر جدی گرفته نشوند، می‌توانند فجایع بزرگ‌تری را در زندگی مشترک رقم بزنند. تعلیق دوم فیلم اما طولانی‌تر و سهمگین‌تر است. از آن دست تعلیق‌های نفسگیر که گریبان مخاطب را می‌گیرد و تا مشخص شدن وضعیت نهایی‌اش آن را رها نمی‌کند. به‌ویژه اینکه باز هم پای بچه‌های معصومی در میان است که در این رابطه هیچ تقصیری متوجه آنها نیست. 
این اتفاق اما فرصت مناسبی را در اختیار فیلمنامه‌نویس و کارگردان فیلم قرار می‌دهد تا زوج ناخشنود فیلم بالاجبار در کنار یکدیگر قرار گیرند و برای دستیابی به هدفی مشترک تلاش کنند؛ هدفی که به‌نوعی آینده‌شان به آن وابسته است و عدم دستیابی به آن، می‌تواند قایق سرنوشتشان را دریای طوفانی زندگی، دچار تلاطم و غرق‌شدگی کند.
سکانس پایانی فیلم اما آنچنان زیبا و تاثیرگذار است که تمامی این دشواری‌ها و ناملایمات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. جایی که مادر طبیعت، کودکان معصوم را در آغوش خویش گرفته است تا شاید پدران و مادران امروزی، به یاد بیاورند که مهم‌ترین ماموریتشان حراست و حفاظت از فرزندانشان است؛ فرزندانی که اگرچه به میل و خواسته خویش به این دنیا نیامده‌اند ولی هرکدام نیازها و خواسته‌های متفاوتی دارند و اصلی‌ترین و مهم‌ترین این خواسته‌ها، داشتن خانواده‌ای شاد و آرام است.
در خبرها آمده بود که یک زوج جوان گیلانی با دو فرزند خردسال که با گذشت ۱۰سال از زندگی مشترکشان به‌دلیل اختلاف نظر و عدم تفاهم، مدتی را به‌صورت طلاق عاطفی و جدایی می‌گذراندند و تصمیم به طلاق گرفته بودند، پس از تماشای «در آغوش درخت» از تصمیم خود منصرف شدند. این زوج که مسیر مشاوره‌های پیش از طلاق را طی می‌کردند، ازسوی مشاور خود به تماشای فیلم دعوت شدند و پس از تماشای این فیلم از تصمیم خود منصرف شده و به کانون خانواده خود بازگشتند. خبری خوش و مسرت‌بخش برای سینمای ایران و البته بابک خواجه‌پاشا که فیلمش آنچنان تاثیرگذار بوده که چنین اتفاق خوشایندی را رقم زده است.
اگر تنها نکته مثبت فیلم وقوع همین اتفاق هم باشد باید به دست‌اندرکاران تهیه و ساخت «در آغوش درخت» تبریک گفت و آرزو کرد سینمای ایران به جای تولید کمدی‌های نازل و فاقد محتوا، به سراغ تهیه و عرضه آثاری چنین شایسته سوق پیدا کند.