آگاه: در کنار آن، آثار مربوط به جنگ اقتصادی میکوشند نقش مردم، تولیدکنندگان و گروههای فعال در مقابله با محدودیتها و ناکارآمدیهای ساختاری را به نمایش بگذارند و نشان دهند چگونه ایدهها و الگوهای بومی میتوانند موتور محرک اقتصاد کشور باشند. در مجموع، این فیلمها نه فقط ثبت واقعیت، که تصویرسازی از مسیرهای ممکن پیشرفت و کنشگری سازنده را به عنوان بخشی از «رویای ایرانی» در قاب هنر روایت میکنند.
دکتر محمدحسن یادگاری، داور بخش «جنگ اقتصادی و رویای ایرانی» پانزدهمین دوره از جشنواره مردمی فیلم عمار، درباره هدف این بخش گفت: «به نظر من قرار نیست یک کشور، جامعه یا حتی یک فرد در همه زمینهها عالی و بینقص باشد. باید در حوزههایی که توان و دستاوردهای بیشتری داریم افتخار کنیم و همانها را گسترش دهیم. متاسفانه ما در زندگی شخصی و اجتماعیمان گاهی تصور میکنیم باید در تمام عرصهها بهترین باشیم، در حالی که چنین چیزی نه ممکن است و نه واقعی. حتی جوامع تمدنساز هم در تمام حوزهها ایدهآل نیستند.»
رویای ایرانی؛ تمرکز بر داشتهها
او با اشاره به قدرت ایران در حوزههای مختلف افزود: «به نظرم مسائل اقتصادی کشور شاید بهسادگی حل نشوند، چون در زمانهای حساس، افراد نادرست در جای نادرست قرار گرفتهاند و همین باعث شکلگیری بدعتهای اشتباه در عرصه فرهنگ و رسانه شده است. اما در بسیاری از زمینههای دیگر ما دستاوردهای ارزشمندی داریم؛ مثل حوزههای دانشگاهی، پزشکی و درمانی، نظامی و دفاعی یا حتی مدیریت شهری و حملونقل عمومی. اینها ظرفیتهایی هستند که گاه در معرفی و تبلیغشان کوتاهی کردهایم.»
یادگاری با اشاره به برخی مصادیق توضیح داد: «مثلا خدمات درمانی در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای دنیا واقعا ارزان و قابلدسترس است یا در حوزه خوراک و تغذیه، کیفیت محصولات و قیمتها به شکل مدیریتشدهای کنترل میشود. در مقابل، در حوزه مسکن ما بحران داریم، اما راهحل هم وجود دارد و مشکل بیشتر به تصمیمگیریها برمیگردد. رویای ایرانی دقیقا یعنی شناخت درست نقاط مثبت و بالفعل کشور، نه چشم دوختن به چیزهایی که الزاما در اختیار ما نیست.»
این داور جشنواره در ادامه با اشاره به مفهوم الهامگرفته از «رویای آمریکایی» گفت: «در رویای آمریکایی مردم روی دستاوردهایی که دارند یا آرزو دارند به آن برسند، تصویرسازی میکنند؛ حالا ما هم باید چنین کنیم اما متناسب با فرهنگ، باور و شرایط خودمان. رویای ایرانی یعنی تمرکز بر دستاوردهایی که با ارزشهای ملی ما سازگارند و میتوانند برای جامعه الهامبخش باشند.»
جشنواره عمار؛ بستری مردمی با ظرفیت شناسایی چهرههای الهامبخش
یادگاری درباره اینکه چقدر آثار جشنواره توانستهاند به اهداف مورد نظر بخش «رویای ایرانی» نزدیک شوند، بیان کرد: «جشنواره عمار جزو جشنوارههای مردمی و خودجوش کشور است و نباید انتظار داشت با بودجههای کلان یا ساختارهای رسمی اداره شود. در جهان هم جشنوارههای بسیاری با همین حال و هوا شکل گرفتهاند که اگرچه بهظاهر ساده یا نامنظم بودهاند، اما گاه به نقطههای عطف فرهنگی تبدیل شدهاند؛ مثل جشنواره ووداستاک ۱۹۶۹ در آمریکا که با وجود بینظمی، یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ فرهنگی آن کشور شد.» او با تاکید بر اهمیت استمرار و مدیریت هدفمند این جشنواره ادامه داد: «چنین جشنوارههایی برای فرهنگ هر جامعه ضروریاند، اما کیفیت و تداوم آنها وابسته به برنامهریزی، نیروسازی، تامین اعتبار و تقویت فرآیندهای تولید است. اگر این مسائل جدی گرفته شود، در سالهای آینده شاهد رشد کمی و کیفی آثار خواهیم بود. این مسئله تنها مربوط به جشنواره عمار نیست؛ در جشنواره حقیقت هم همین چالش وجود دارد. گاهی یک سال چندین اثر ارزشمند تولید میشود و سال دیگر آثار ضعیفترند؛ همهچیز به مدیریت و حمایت درست برمیگردد.» یادگاری خاطرنشان کرد: «یکی از رسالتهای اصلی بخش رویای ایرانی معرفی چهرههای گمنام، کارآفرینان و مراکز فعال در عرصههای اقتصادی و پیشرفت ملی است. اگر بتوانیم این افراد را بهعنوان الگوهای الهامبخش بومی در قالب فیلم و مستند به مردم معرفی کنیم، جشنواره عمار رسالت واقعی خود را در این حوزه به انجام رسانده است».
ضرورت کشف استعداد و پرورش تدریجی مستندسازان جوان
دکتر محمدحسن یادگاری درباره وضعیت پرورش مستندسازان جوان توضیح داد: «بخشی از کیفیت آثار به ایده و خلاقیت خود فیلمساز برمیگردد، اما بخش مهمتری از آن به حمایت و انگیزه وابسته است. اینکه بفهمیم چه کسی استعداد دارد یا پشتکار لازم برای رسیدن به سطح حرفهای را دارد، خودش نیازمند زمان، برنامهریزی و سازماندهی است. این فرآیند باید از مسیر آموزش، کارگاهها و ورکشاپهای تخصصی بگذرد تا افراد مستعد شناسایی و هدایت شوند.»
او افزود: «وقتی این مسیر بهدرستی طراحی شود، شما در پایان سال میتوانید از میان دهها نفر، چند مستندساز جدی و باانگیزه را معرفی کنید. اما این پایان کار نیست؛ چون مستندساز برای ادامه مسیر به پشتیبانی مالی و تولیدی هم نیاز دارد. اگر حمایت نشود، ایدههای خلاقانهاش روی کاغذ میماند.»
آموزش و تجربه میدانی، مسیر واقعی بلوغ فیلمسازان
یادگاری در ادامه تاکید کرد: «نمیتوان انتظار داشت که یک جوان در مدت سه الی چهار سال بهتنهایی و بدون حمایت، اثری حرفهای بسازد. این یک فرآیند صنعتی است که باید در بستر مناسب شکل بگیرد؛ یعنی در کنار تیمهایی که تجهیزات، تجربه و پشتوانه دارند. فیلمساز باید در این فضا حضور پیدا کند و از مسیر تجربه عملی رشد کند. ما خودمان هم در مسیر یادگیری، در همه بخشها فعالیت کردیم از دستیاری و فیلمبرداری گرفته تا امور فنی و مدیریت تولید. در کنار این تجربهها بود که کمکم توانستیم کارهای کوتاه خودمان را بسازیم. به نظرم این همان مسیر طبیعی پرورش استعداد است؛ اینکه فرد نه فقط در تئوری و آموزشهای سطحی بلکه در میدان عمل رشد کند.»
مرز باریک میان نقد و سیاهنمایی در روایت اجتماعی
محمدحسن یادگاری درباره تفاوت نقد سازنده و سیاهنمایی در روایت مسائل اقتصادی و اجتماعی گفت: «به نظر من نحوه پرداخت در اثر هنری بسیار تعیینکننده است. اکثر وقتها باید زمان زیادی صرف کرد تا سوژهای پیدا شود که هم جنبه واقعگرایانه و انتقادی داشته باشد و هم امید را در خود زنده نگه دارد. اگر سوژه این تعادل را نداشته باشد، مهارت و تجربه فیلمساز است که میتواند درام را طوری بسازد که حقیقت تلخ، به ناامیدی تبدیل نشود.»
او با تاکید بر اهمیت مرحله پژوهش در فرآیند تولید آثار مستند افزود: «من به مرحله پژوهش و سیناپسنویسی خیلی اعتقاد دارم. بخش عمده موفقیت یک اثر دقیقا همانجاست که رقم میخورد. اگر در مرحله پژوهش و طرحپردازی همهچیز درست پیش برود، اثر نهایی بدون آنکه به ورطه سیاهنمایی بیفتد هم میتواند واقعگرا و امیدآفرین باشد.»
از ایده تا فیلمنامه؛ روایت امید در قالب داستانهای ایرانی
یادگاری درباره ویژگیهایی که باعث میشود یک شخصیت اقتصادی، علمی یا اجتماعی به قهرمان مردمی در قالب هنر تبدیل شود، گفت: «به نظرم این مسئله هم به سوژهای که انتخاب میشود بازمیگردد. در شرایط اقتصادی امروز، وقتی با کسی مواجه میشویم که توانسته از دل محدودیتها راهی برای پیشرفت باز کند و در عین حال خیر عمومی داشته باشد، ناخودآگاه با او ارتباط برقرار میکنیم. چنین سوژههایی امید را به جامعه برمیگردانند. قصههایی با موضوع پیشرفت و موفقیت اقتصادی معمولا به اندازه قصههای عاشقانه برای مخاطب جذاباند. در واقع پولدار شدن یا به رفاه رسیدن، خودش یک روایت انسانی است که اگر درست روایت شود، میتواند الهامبخش باشد.»
یادگاری با اشاره به تجربه شخصی خود گفت: «من چند سال پیش مجموعهای داستانی بهنام «بازگشت به خوشبختی» برای معرفی کارآفرینان ایرانی نوشتم. این مجموعه درباره افرادی بود که از مسیرهای سخت اقتصادی عبور کرده و توانسته بودند با تلاش و خلاقیت، راهی برای خود و دیگران باز کنند. فیلمنامه و طرح کلی کار آماده بود، اما در مرحله قرارداد و تولید متوقف شد. با این حال معتقدم مسیر درستی بود، چون این نوع روایتها مردمی و امیدآفریناند. ما به چنین روایتهایی نیاز داریم؛ قصههایی که نه مشکلات را انکار میکنند و نه مردم را ناامید. بلکه با نشان دادن راههای واقعی موفقیت، به جامعه امکان تنفس دوباره میدهند. رویای ایرانی دقیقا همین است؛ امید به بهتر شدن، با تکیه بر تواناییهای خودمان.»
تصویرسازی، آغاز مسیر خودباوری و پیشرفت ملی
محمدحسن یادگاری درباره نقش هنر در ترویج فرهنگ کار، تولید و پیشرفت ملی بیان کرد: «هنر، نقشی اساسی در شکلدهی به رویاها و آرزوها دارد. تصویرسازی، بسیاری از آرزوها را واقعی میکند، مخصوصا در دوران نوجوانی که پایههای شخصیت، پشتکار و باور به توانایی شکل میگیرد. من واقعا معتقدم چیزی به نام استعداد ذاتی وجود ندارد؛ هرکسی که زمان، تمرکز و ایمان بیشتری به کارش بگذارد، همان فرد مستعد است.»
او افزود: «در سراسر دنیا، آدمها نه با نبوغ ذاتی بلکه با پشتکار و باور به کارشان به موفقیت میرسند. بخش مهمی از این فرآیند، تصویرسازی و الهام است؛ اینکه فرد از کودکی و نوجوانی بتواند رویایی برای خودش بسازد و برای آن تلاش کند. من خودم هنوز هم دنبال آرزوهای نوجوانیام هستم و معتقدم آدمهای موفق تا آخر عمر دنبال همان رویاهای نوجوانیشان میدوند. مهم این است که از همان ابتدا بدانند چه میخواهند و مسیرشان را آگاهانه انتخاب کنند.»
سبک زندگی رسانهای، ضرورت حرفهای شدن در هنر
یادگاری با توصیه به فیلمسازان جوان برای ساخت آثاری امیدبخش و آیندهنگر، گفت: «برای فیلمساز یا هنرمند بودن، باید سبک زندگی رسانهای داشت. یعنی زندگیات باید متفاوت از آدم غیررسانهای باشد. باید دائم در حال مطالعه، فیلم دیدن، گفتوگو با افراد تاثیرگذار، برنامهریزی و جستوجو بود و برنامه داشت که در ماه چه مستند یا مجموعهای را دید، کتاب خواند و چه سوژهای را دنبال کرد.»
او ادامه داد: «خود من به تاریخ، صنایع فرهنگی و رسانهای، ادبیات و حتی کتابهای ورزشی علاقه دارم و از همین حوزهها الهام میگیرم. اما مهم این است که هرکس مسیر و علایق خودش را پیدا کند. این درگیری مداوم با مطالعه و مشاهده است که شما را صاحبنظر میکند. هنر، علم و فن سه ضلع رشد هستند؛ اگر یکی از اینها عقب بماند، پیشرفتی اتفاق نمیافتد.»
شناخت فرهنگ ایران، شرط ساختن رویای ایرانی
یادگاری در پایان با اشاره به پیوند «رویای ایرانی» با شناخت فرهنگ و جامعه گفت: «برای تحقق رویای ایرانی، باید جامعه خودمان را بشناسیم. باید بدانیم مخاطب ایرانی چه میخواهد، در چه شرایطی زندگی میکند و با چه زبانی باید با او صحبت کرد. اگر فیلمساز این شناخت را داشته باشد، هر حوزهای که در آن کار میکند، میتواند مرکز دنیایش باشد. مهم این است که در آن حوزه عمیق و به نفر اول تبدیل شود. من همیشه به دانشجوها میگویم کسی برای شما راهی باز نمیکند؛ این شمایید که با تمرکز، پشتکار و نگاه درست، راه خودتان را باز میکنید.»
نظر شما